واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم: فاصله شانزده ساله بين توليد «2001: يک اوديسه فضايي» (1968) و قسمت دوم آن 2010 (1984) کمي باعث تعجب نيست. دنباله هيچ فيلم سينمايي با يک چنين وقفه اي طولاني جلوي دوربين نرفت. البته بجز اين فيلم يک محصول ديگر صنعت سينما (بر باد رفته) هم وجود دارد که دنباله اش (اسکارلت) سالها بعد از توليد قسمت اصلي ساخته شد. اما واقعيت اين است که «اسکارلت» نه يک فيلم سينمايي که يک مجموعه چهار قسمتي تلويزيوني بود. به هرحال ، براي دوستداران فيلم علمي - خيالي و کلاسيک استنلي کوبريک ، يک چنين وقفه اي کمي آزاردهنده بود. قبل از شروع فيلمبرداري « 2010پيتر هيمز کارگردان آن پذيرفته بود که با چالش عظيمي روبه روست. به صورت طبيعي ادامه دادن قصه اي که قسمت اول آن را کوبريک کارگرداني کرده بود و پاسخ دادن به پرسش هايي که در فيلم او بي جواب مانده بود، چندان هم کار ساده اي به نظر نمي رسيد. همان طور که « 2001 فرزند کوبريک بود، « 2010هم متعلق به هيمز است. او در اين فيلم چهار وظيفه را به طور همزمان به عهده گرفت: فيلمنامه نويسي (بر اساس قصه کتاب آرتور سي کلارک)، کارگرداني ، تهيه کنندگي و حتي فيلمبرداري آن. براي کساني که مي خواهند فيلم هيمز را با کوبريک مقايسه کنند، بايد گفت هيمز با فيلمبرداري « 2010 يک کار بيشتر از کوبريک انجام داد! مقايسه اين دو فيلم با هم کاري اجتناب ناپذير است. براساس گفتگوهايي که هيمز هنگام اکران عمومي فيلمش با رسانه هاي گروهي داشت ، وي کاملا متوجه اين نکته بود که در حال انجام چه کار بزرگ و چالش برانگيزي است. او مي دانست که فيلمش را با اثر درخشان و بزرگ کوبريک مقايسه خواهند کرد و با اين وجود ميل زيادي داشت که کارگرداني قسمت دوم فيلم را به عهده بگيرد. « 2010 يک فيلم علمي -خيالي ماجراجويانه است که با زباني دلهره آور و پررمزوراز قصه اش را تعريف مي کند. روي شايدر، جان ليتگو، هلن ميرن و باب بالابان بازيگران اصلي فيلم هستند. قصه «2010 در باب همکاري مشترک امريکا و اتحادجماهير شوروي (سابق ) براي يک ماموريت مهم فضايي است. در سال 2001 ديو بومن به فضا فرستاده شد تا يک ماموريت را پوشش دهد، حالا در سال 2010 دکتر هيوود فلويد (مردي که به عنوان مسوول شکست ماموريت ديسکاوري شناخته شده است) به فضا فرستاده مي شود. او و همکاران دانشمندش بايد کامپيوتر هال 9000 را دوباره فعال کنند. به اين ترتيب آنها متوجه اين نکته خواهند شد که چه بر سر فضانوردان سفينه (در قسمت اول فيلم) آمده است. آنها در عين حال بايد ماموريت ناتمام ديوبومن را هم تمام کنند. در زمينه موسيقي و صداگذاري هيمز شيوه اي کاملا متفاوت از کوبريک را پيش گرفت. در فضاي لامتناهي و خلائ داخل فيلم صداهاي زمينه شنيده مي شود و خبري از سکوت نيست. موسيقي معروف ريچارد اشتراوس در دو سکانس افتتاحيه و اختتاميه فيلم شنيده مي شود. به جز اين موسيقي کلاسيک ، بقيه موسيقي متن فيلم اوريژينال است. اين موسيقي اول توسط توني بلنک خلق شد، ولي سازندگان فيلم آن را نپسنديدند و جاي آن را با موسيقي متن ديويد شاير عوض کردند. اين در حالي است که کوبريک براي تمام فيلم خود از قطعات مختلف موسيقي هاي کلاسيک استفاده کرد. «2010 در عين حال در پس زمينه ماجراهاي خود مسائل مربوط به «جنگ سرد» بين دو بلوک شرق و غرب را دارد و اين چيزي است که در نسخه کتاب آرتور سي کلارک وجود نداشت. هيمز تلاش دارد تا فيلمش را براي تماشاگراني که در سال 1984آن را نگاه مي کنند، به روز کند. تنش بين شوروي و امريکا در اين سالها در اوج خودش بود. البته نمي توان هيمز را به خاطر آن که آينده نگر خوبي نبود (و نتوانست حوادث تند سياسي چند سال بعد را پيش بيني کند) مورد سرزنش قرار داد! بسياري از منتقدان سينمايي عقيده دارند «2010 چيزي خلاقه در خودش ندارد و با اين حال هيچ کس نگفته که اين فيلم ، اثر بدي است. فيلمهاي کوبريک و هيمز دو کار مستقل و متفاوت هستند که هر يک نگاه خاص خود را به قصه آرتورسي کلارک دارند. کوبريک از سنت علمي خيالي استفاده مي کند تا از يک روش درماني پر رمزوراز بهره نگيرد و هيمز دقيقا از همين شيوه استفاده مي کند. همين نکته باعث مي شود که بيننده مجبور شود اين دو فيلم را به صورت مجزا مورد بحث و بررسي قرار دهد. خيلي خوب است که «2010 بعد از تماشاي «2001 ديده شود، هر چند که فيلم هيمز با آن که دنباله اي بر فيلم کوبريک است ، اما مستقل از آن عمل مي کند. قصه «9 2010سال بعد از «2001اتفاق مي افتد. طي اين سالها چيز زيادي تغيير نکرده است. ديسکاوري هنوز در نزديکي همان سياره اي است که در قسمت اول رها شده و هال 9000 هنوز قادر به برقراري ارتباط با دنياي پيرامون خودش نيست. دانشمندان فضايي هنوز هم نتوانسته اند رازهاي مربوط به کهکشان را که يک دهه قبل با آن روبه رو بودند حل و کشف کنند. هر دو کشور شوروي و امريکا قصد دارند سفينه هايي به کهکشان بفرستند تا تحقيقات فضايي انجام دهند. روي شايدر در فيلم جاي ويليام سيلوستر را گرفت ، سيلوستر هنگام بازي در «2001 مناسب نقش دکتر فلويد بود. اما 16سال بعد و براي «2010 کمي پير به نظر مي رسيد و احتمال آن وجود داشت که تماشاگران نتوانند ارتباط خوبي با وي برقرار کنند. حضور کاير دوليا و داگلاس رين فيلم را گرم کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]