تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بنده اى نيست كه به خداوند خوش گمان باشد مگر آن كه خداوند نيز طبق همان گمان با او ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829671853




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لوئیس بونوئل ، سینماگر زیبایی و طغیان


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز :" اکتاویو پاز" شاعر مکزیکی و برنده جایزه نوبل در ادبیات درباره بونوئل می‌گوید: "بونوئل تلاش می‌کند علیرغم موانعی که دنیای معاصر بر سر راهش قرار داده، هنر خود را بر دو رکن پایه‌ای استوار سازد: زیبایی و طغیان." لوئیس بونوئل در 22 فوریه سال 1900 در شهر کلاندا اسپانیا دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در زادگاه خود سپری کرد و از همان کودکی به سوی سینما گرایش پیدا نمود. در بیست سالگی، برای آشنایی با تکنیک سینما مدتی به عنوان دستیار نزد "ژان اِپشتاین" کار کرد و توانست در آن مدت تجربه های ارزشمندی را کسب کند. در سال 1922، مکتبی به نام سورئالیسم یا فرا واقعیت بوسیله "آندره برتون" بنیان نهاده شد. بونوئل که ذهن طغیانگرش از مدتها قبل علیه مبانی مذهبی، اجتماعی، اخلاقی غربی و منطق بورژوایی هنر بپا خواسته بود از آن به شدت استقبال کرد. طولی نکشید که "ژرمن دولاک" بر اساس سناریویی از "آنتوان آرتو" نخستین فیلم سوررئالیستی به نام "صدف و مرد روحانی" در سال 1927 و ساخت. این فیلم سرگذشت حیرت انگیز جوانی معلول و غیر عادی است که برای جلب نظر زنی زیبا با ژنرالی صاحب قدرت به مبارزه بر می خیزد. در این فیلم حملات شدید به کلیسا و مسیحیت به صورتی خواب گونه و کابوس وار و شاعرانه انجام می شود.دو سال پس از این فیلم و در سال 1929 "من ری" با الهام از شعری از "روبر دسنوس" فیلم سوررئالیستی دیگری با نام "ستاره دریایی" را ساخت، فیلمی که در آن دنیا به شکلی سیال در هم فرو می رود و فرم هایی عجیب ایجاد می شود که در آن انسانها چون ماهی های آکواریوم در هم می پیچند و کابوس های خوفناک با طنز و احساسی شاعرانه در هم می آمیزند. اگرچه ساخته شدن آثاری همانند "صدف و مرد روحانی" و "ستاره دریایی" به نوعی مکتب سورئالیسم را وارد عرصه سینما کرد، اما در واقع هیچ یک از آنها اثری تمام و کمال سورئال به حساب نمی آمد و تا آن زمان نمی شد به قطعیت گفت که سینمای سورئال متولد شده است. تا اینکه در سال 1928 لوئیس بونوئل به همراه نقاش برجسته این مکتب، "سالوادور دالی" با فیلم صامت "سگ آندلسی" نخستین فیلم سورئال به معنای واقعی را ساخت و بدین ترتیب گام بزرگی در جهت بیان مضامین سوررئالیستی در سینما برداشت. جشنواره سینمایی برلین برنامه جنبی خود به عنوان "مرور بر آثار یک سینماگر بزرگ" را امسال به لوئیس بونوئل، کارگردان نامی اسپانیایی اختصاص داده و تمام فیلم‌های او را به نمایش می‌گذارد. لوئیس بونوئل یکی از بزرگترین سینماگران قرن بیستم بود که از اهمیت سینمای او نه تنها ذره‌ای کاسته نشده، بلکه به نظر می‌رسد که با گذشت ۲۵ سال از مرگ او، ایده‌ها و مضامین او حتی پررنگ‌تر و تازه‌تر شده است.مضمون محوری سینمای بونوئل بی‌قراری و اضطراب است، و چنین به نظر می‌رسد که جهان کنونی بیش از هر زمان دیگری به دنیای بونوئل نزدیک شده است. در جهانی که هر دم در انتظار فاجعه‌ای ناگهانی یا سانحه‌ای مهیب به سر می‌برد، هیچ فیلمسازی صریح‌تر و عمیق‌تر از بونوئل از سرشت روزگار سخن نمی‌گوید. در سینمای بونوئل سکون و آرامش تنها مرحله‌ای گذرا در سیر روایت است. تشویش و اضطراب بنمایه اصلی سینمای اوست که با تپشی پیوسته و نیرومند، تماشاگر را از یک بحران به بحرانی دیگر هدایت می‌کند. * طغیان در زندگی و هنر بونوئل در خانواده‌ای مرفه و با اخلاقیات مسیحی بار آمد. در کودکی به مدرسه مربیان یسوعی رفت، با تربیت سخت‌گیرانه کاتولیکی بار آمد و با شعائر و آیین‌ها و مناسک و مراسم مسیحی بزرگ شد. تربیت کاتولیکی به جای آنکه شخصیت بونوئل را با آموزش‌ها و تعصبات دینی قالب گیری کند، او را به سوی طغیان روحی سوق داد. او نسبت به تمام تحمیلات و تبلیغات ایمان دینی واکنشی خشم‌آگین بروز داد. رهایی از فشارهای فکری و اعتقادی تا پایان عمر گوهر اصلی هنر و اندیشه بونوئل باقی ماند. وسوسه‌ی درهم شکستن بنیادها و اندیشه‌های تعصب‌آمیز بر یکایک آثار او سایه انداخته است. بونوئل تا واپسین دم زندگی، منتقدی سرسخت و سازش‌ناپذیر باقی ماند. حمله تند و تیز بونوئل سه بنیاد اصلی جامعه مدرن را هدف گرفته است: نظام اقتدارگرای مبتنی بر دیکتاتوری، ساختار ناعادلانه اجتماعی و نظام مسلط اخلاقی. از این سه رکن، حمله اصلی بونوئل متوجه کلیسای کاتولیک است . در تاریخ سینما به ندرت هنرمندی با این جسارت و چنین بی پروا به ارباب کلیسا تاخته است. بونوئل شخصیتی چندگانه و نگرشی پردامنه و حتی گاه متناقض دارد که او را از ارزیابی‌های عام و قالبی دور می‌کند. آنارشیستی است که از آشوب و ناآرامی وحشت دارد! کمونیستی است که از نظام‌های کمونیستی بیزار است. نیهیلیستی است که به ارزش‌های اخلاقی و انسانی سخت پای بند است و به فرهنگ و مدنیت عشق می‌ورزد. آدم بی‌ایمانی است که عقیده دارد: «هرآنچه مسیحی نباشد، با من بیگانه است». او در مصاحبه‌ای گفته است: «دلم می‌خواهد فیلمی بسازم در مخالفت با سلیقه عموم. در مخالفت با همه ایدئولوژی‌ها. چنین تلاشی تا حدی در فیلم راه شیری وجود دارد. فیلم من باید ضد کمونیست‌ها، ضد سوسیالیست‌ها، ضد کاتولیک‌ها، ضد لیبرال‌ها و ضد فاشیست‌ها باشد. اما من از سیاست چیزی سرم نمی‌شود. سیاستی وجود ندارد که هیچ‌گرایی مرا منعکس کند.» بونوئل زندگی پرفراز و نشیبی داشت. در سی سالگی با ساختن دو فیلم سوررئالیستی به نام‌های "سگ اندلسی" و "عصر طلایی" به شهرت رسید. او تنها با دو فیلم توانسته بود شالوده یک سبک هنری مدرن را در تاریخ سینما پی ریزی کند. زندگی سینمایی او با نا آرامی در میهنش اسپانیا قطع شد. در جریان جنگ داخلی که فاشیست‌های طرفدار فرانکو به جمهوری مردمی اسپانیا اعلام جنگ دادند، او زندگی خود را وقف مبارزه سیاسی کرد و در کنار جمهوری خواهان چپ پیکار کرد. در جریان جنگ داخلی اسپانیا و سپس جنگ جهانی دوم، نا آرامی‌های سیاسی پانزده سال بونوئل را از کار سینما دور کرد. سالها پس از فرار از میهنش و در تبعیدگاه تازه اش مکزیک بود که در نیمه دهه ۱۹۴۰ توانست بار دیگر به کار سینما برگردد. * بونوئل و جریان سورئالیسم فیلم‌های بونوئل را مشکل بتوان در یکی از انواع، ژانرها یا جریان‌های متداول سینمایی رده‌بندی کرد. او بی‌گمان برجسته‌ترین نماینده مکتب سورئالیسم در سینماست. جانمایه هنر بونوئل شورش و طغیان علیه تمام قراردادها و سنتهاست. آیا هنرمندی مانند بونوئل، که همواره از هر سنت و قالبی گریخته و به هر مکتب و آیینی اعلام جنگ داده را می‌توان پیرو مکتبی خاص دانست؟ فولکر شلوندورف درباره مقام او چنین می‌گوید: «بونوئل یکی از بزرگترین چهره‌هاست که هرگز کهنه نمی‌شود. علتش آن است که او تنها یک فیلمساز نیست، بلکه یک چهره بزرگ هنر سوررئالیستی است. برای نمونه در موزه پرادو در کنار سالوادور دالی، به بونوئل هم فضایی اختصاص داده شده. بونوئل با لحن تازه و زبان جدل انگیزش همیشه زنده خواهد ماند. امروزه شاید بتوان پدرو المودوار را شاگرد او دانست.» * روایت‌هایی به ظاهر ساده و ملموس در آثار بونوئل فیلم‌های بونوئل روایت‌هایی به ظاهر ساده و ملموس از موقعیت های ناآرام هستند، که همواره از بحرانی مبهم و ناآشنا تهدید می‌شوند. بونوئل راوی تیزبین و خونسرد آشوب و تشویش است. تماشاگر همواره آگاه است که در پس روایت های ساده و موذیانه ی او مفاهمی ژرف و تکان دهنده نهفته است. اکتاویو پاز شاعر مکزیکی و برنده جایزه نوبل در ادبیات درباره بونوئل چنین می‌گوید: «بعضی از فیلم‌های لویس بونوئل با اینکه به هنر سینما تعلق دارند، اما بسیار فراتر می‌روند و ما را با عوالم روحی دیگری آشنا می‌کنند. به فیلم‌های او می‌توان هم به عنوان آثار سینمایی نگاه کرد، و هم به عنوان آثاری که به قلمروی وسیع تر تعلق دارند. چنین آثاری هم واقعیت بشری را آشکار می‌کنند و هم راه برون‌رفت از تنگنا را نشان می‌دهند. بونوئل تلاش می‌کند علیرغم موانعی که دنیای معاصر بر سر راهش قرار داده، هنر خود را بر دو رکن پایه‌ای استوار سازد: زیبایی و طغیان.» سینمای بونوئل در زیر ظاهر ساده اش، بافت چندلایه و اضطراب انگیز دارد. اگر تماشاگر به این باطن رازآلود دست یابد، هرگز از جادوی آن رها نمی‌شود."هارتموت لانگه " نویسنده معاصر آلمانی بر تأثیر سینمای بونوئل بر زندگی ادبی خود چنین می‌گوید: «من از سینما خیلی زیاد آموخته ام، از سینماگرانی مانند فلینی، برگمان، اسکورسیزی و الیا کازان خیلی چیز یاد گرفتم، اما هیچ سینماگری به اندازه لوئیس بونوئل بر من تأثیر نگذاشته است. از فیلم "فرشته ی فناکننده" بگیرید تا فیلم جذابیت پنهان بورژوازی، تمام فیلم های او بر من کار من تأثیر داشته است. فکر می‌کنم بونوئل یکی از فیلسوفان بزرگ عالم سینماست. سینمای او ذره ای از اهمیت خود را از دست نداده و فکر می‌کنم که مثلا فیلم شبح آزادی او تمدن ما را به دقت تشریح می‌کند.» * نفرت از ترفند های سینمایی در آثار بونوئل بونوئل از ترفندهای سینمایی نفرت داشت. تکنیک سینمایی او ساده و بی رنگ و لعاب است. بیان تصویری او بی نهایت شیوا، غنی و مؤثر است. هر تصویری می‌گوید که استادی مسلط پشت دوربین ایستاده است. بافت تصاویر او در عین سادگی سخت فشرده و پربار است و راه را برای معانی گوناگون و چند پهلو باز می‌کند. درباره اهمیت تصویر و برتری آن بر کلام چنین توضیح می‌دهد: «از گفتارنویس‌ها خوشم نمی‌آید. در فیلم‌هایم «دیالوگ» به آن معنا وجود ندارد. اگر از یک گفتارنویس بخواهید که برای یک صحنه عشقی دیالوگ بنویسد، برایتان دو صفحه وراجی می‌نویسد که ناچارید بیشترش را دور بریزید. از تکرار بدیهیات خوشم نمی‌آید. بونوئل پیچیده ترین موقعیت‌ها را در روایت‌های ساده می‌گنجاند. دشوارترین مفاهیم را در تصاویری ساده و زیبا بیان می‌کند. تصویر سینمایی او گویا، فشرده و بدون حواشی و آرایه‌های بیانی ارائه می‌شود. او درباره شیوه بیان خود می‌گوید: «در کارگردانی هم همین ایجاز را رعایت می‌کنم. برای نمونه در صحنه پایانی فیلم "شبح آزادی" افراد پلیس در باغ وحش به روی مردم تیراندازی می‌کنند. به جای اینکه اجسادی که به زمین می‌افتند را ببینیم، حیوانات وحشت‌زده را نشان می‌دهم که به دوربین نگاه می‌کنند. به خصوص آن شترمرغ در آخرین نمای فیلم خیلی جالب است. تصویر بسیار مؤثری است که خیلی دوستش دارم.» * سینمای بونوئل انسانی است اما هنر بونوئل بیش و پیش از هر چیز انسانی است. سینمای او پیک مهربانی و عطوفت و برادری است. او به تماشاگر آثارش می‌گوید: نگاه کن برادر! این زندگی را به تو داده اند، قدر آن را بدان و اجازه نده تو را فریب دهند. کسانی که بر زندگی جسمی و روحی تو تسلط دارند، تو را به وعده ی سعادت ابدی در بهشتی موهوم گول می‌زنند. اما تو بیش از یک بار زندگی نمی‌کنی. پس فریب نخور، دیده باز کن و از همین فرصت گذرای گرانبها بهره ببر! اکتاویو پاز دنیای بونوئل را به خوبی توضیح می‌دهد: «انتقاد بونوئل همه چیز را در بر می‌گیرد اما یک مرز می‌شناسد: انسان. جانمایه هنر بونوئل گناه است، اما گناه را نه آدمیان، بلکه خدایان مرتکب شده اند. این اندیشه در تمام فیلم‌های او حضور دارد. سراسر هنر بونوئل یکسره نقدی است بر توهم خدا. توهمی که مانع از آن میشود تا انسان را همانگونه که هست ببینیم. سؤالی که اینک مطرح می‌شود، این است: در این دنیای بی‌خدا، انسان واقعاً چیست و کلماتی مانند عشق و برادری چه مفهومی دارند؟»/120 خبرنگار:166




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 542]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن