واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز: مجموعه تلویزیونی «مرگ تدریجی یک رویا» به کارگردانی فریدون جیرانی پس از فراز و نشیب های بسیار در نوع ارتباط با مخاطبان به پایان رسید. این مجموعه تلویزیونی مثل هر اثر هنری و سینمایی دیگر موافق و مخالفانی را در پی داشت.موافقان که عموما موافقان سینمای جیرانی هم هستند غیر از روایت متفاوت و مونتاژ جدید ، این مجموعه را نقطه تازه ای در ساخت مجموعه های تلوزیونی می دانستند اما منتقدان جیرانی به طرق مختلف این مجموعه را مورد نکوهش قرار می دادند. یکی از مباحثی که منتقدان در روایت و نویسندگی اثر مطرح می کردند مساله ای حرکت صعودی شهرت یک نویسنده در جامعه فعلی ایران بود. جامعه ای که کمترین توجه را به ادبیات داستان و شعر دارد مارال عظیمی یک شخصیت غیر قابل باور برای حرفه های ادبیات در ایران بود. «علیرضا محمودی» نویسنده اثر اگر چه به درستی لایه های پنهان – آشکار برخی از حاشیه های ادبیات را در ایران نشان داد اما در شخصیت پردازی مارال عظیمی نتوانست منطبق بر واقعیت عمل کند در زیر بخشی از اظهارنظرها را درباره مجموعه تلوزیونی مرگ تدریجی یک رویا می خوانیم: ** یادداشت ستاره اسکندری نام «جیرانی» برایم کافی بود تا دوست داشته باشم در "مرگ تدریجی یک رویا" حضور داشته باشم. بعد از اینکه پیشنهاد از طرف فریدون جیرانی به من داده شد، فیلم نامه را خواندم. تا قبل از این چهره من در تلویزیون با سریال "نرگس" ثبت شده بود، یک زن مهربان و آرام. این بار اما زنی را دیدم تماماً متفاوت با« نرگس» . یعنی قرار است نقش زنی الکی را بازی کنم . فکر کردم باید خیلی جذاب باشد، همانطور که برای هر بازیگری جذاب است که نقش ها متفاوت را بازی کند. من از تئاتر آمده ام. تئاتر باعث شده بود که توانایی هایم را در نقش های متفاوت را لااقل برای خودم بسنجم. حالا این فرصت در تلویزیون هم نصیب من شده بود. پس نباید درنگ می کردم. ترس از انتخاب را با امید کم کردم. امیدواری به این که مخاطب به من حق بدهد اگر استعدادی دارم بتوانم تجربه های مختلفی کنم. اگر زنی مهربان بودم و پذیرفته شدم اینبار زنی الکی و نامتعادل را ایفا کنم و باز مخاطب من را بپذیرد.مظلومیت نرگس جایش را با جناثت نقش جدید عوض کرد و این مدیون فیلمنامه خوب "مرگ تدریجی یک رویا" بود.کارکردن با فریدون جیرانی به عنوان کارگردانی کار بلد که از سینما به تلویزیون آمده بود، خوب بو و آموزنده. هرچند زمان کار بسیار طولانی بود و ذهن همه ما را به شت درگیر کرد اما همه چیز زیبا و جذاب بود. معتقدم جیرانی کارش را جدی انجام داد. حساسیتش همانقدر بود که یک کارگردان برای فیلم سینمایی حساس است و جدی. در ادامه ی یادداشت ستاره اسکندری که در یکی از نشریات به چاپ رسیده بود آمده : ماحصل کار، حالا که سریال در حال بخش است معلوم شده. حساسیت کارگردان باعث شد همه ما، که بازیگر بودیم انرژی زیادی را خرج کنیم."مرگ تدریجی یک رویا" یک جذابیت ویژه دیگر برایم داشت. قرار بود رو در رو با کسی همبازی شوم که صدایش را بسیار شنیده بودم و بسیار دوست داشتم. ناصر طهماسب را همه دوبلور می دانستیم و دوبلور می شناختیم. تجربه عجیب و کم نظیری بود. تجربه خیلی خوبی بود.حالا همبازی کسی بودم که سالیان سال صدایش را شنیده بودم. کار با دیگر بازیگران هم برایم لذت بخش بود. برای اولین بار بود که در مقابل یک بازیگر غیرایرانی در یک سریال حاضر می شدم. دیگر بازیگران هم از خوب های ما بودند. هر کدام در کارهای قبلی خود ثابت کرده بودند که خوبند و فوق العاده.برای یک بازیگر همین ها کافی است تا در کارش شک نکند. با خیال راحت کارم را می کردم. نقشی که قبل تر با امیدواری های فراوان و کمی ترس قبولش کرده بودم، حالا یکی از جذابترین بازی های کارنامه ام شده است. سریال "مرگ تدریجی یک رویا" به زعم خیلی ها با حاشیه همراه بود. به نظرم اتفاقاتی از این دست در همه کارها می افتد. من البته قبل از شروع پخش کار در ایران نبودم. وقتی آمدم فقط فهمیدم که نام سریال تغییر کرده است. خوشحالم که دخل و تصرفی در داستان صورت نگرفته است. اما به هر حال مشکلاتی از این دست به زعم من طبیعی شده است. پس حاشیه در کار نیست. حالا می دانم که کار را خیلی دوست دارم و معتقدم که کارگردانی و تدوین فوق العاده ای دارد. امیدوارم بازی معقوی ارائه کرده باشم و مخاطب نتیجه کار را دوست داشته باشد. برای من که همه چیز جذاب بود، از کار جیرانی و فیلمنامه تا کارکردن با دوستان بازیگر دیگر و حتی بازیگر خارجی سریال."مرگ تدریجی یک رویا" برایم جذابیت های فراوانی داشت؛ پنهان و آشکار. خبرنگار:236
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]