واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:با اکران و پخش فيلم 300 يک باره موجي از بحثها، انتقادات و اعتراضات گسترده در خصوص اين فيلم به راه افتاد که همچنان نيز ادامه دارد. تا به آنجا که حتي مايکل مور، فيلمساز مشهور از کشور سازنده اين فيلم نه تنها به ساخت اين فيلم اعتراض کرد، بلکه از مردم ايران عذرخواهي هم مي کند. بيشتر انتقادها و اعتراض ها از يک سو به دفاع از فرهنگ ، تمدن و تاريخ ايران و ايراني پرداخت ؛ اگرچه اين موضع گيري ها کاملا صحيح و لازم است ، اما آيا همه ماجرا همين است؟ براي آن که وارد بحث شويم ، بهتر است نگاهي هر چند گذرا به رويکردهاي جديد هاليوود بويژه در چند سال اخير داشته باشيم و به اين سوال بپردازيم که چرا هاليوود ساخت اين گونه فيلمها را در دستور کار خود قرار داده است؟ و اساسا چرا هاليوود رويکردي «حماسي» پيدا کرده است؟ اگر در تقابل دو نيروي نابرابر، نيروي ضعيف بداند طرف مقابل از قدرت بيشتري برخوردار است و به همين دليل پيروزي در مقابل اين نيروي برتر خيلي سخت و حتي غيرممکن خواهد بود، ولي با وجود اين با علم و آگاهي وارد يک چنين مبارزه اي شود، «حماسه» شکل مي گيرد، در اين صورت حتي اگر طرف ضعيف شکست هم بخورد، باز هم «حماسه ساز» شده است. 300 اسپارتي شجاع براي دفاع از يونان ، جان بر کف گرفته و براي آن که از کشته دشمن پشته بسازند به سمت ميدان نبرد با سپاه تحت امر خشايارشاه حرکت مي کنند تا در مقابل لشکرهاي عجيب و غريب ايران بايستند و از آنجا که همه فيلم در استوديو ضبط شده است در استوديوهاي هاليوود «حماسه سازي» کنند! چرا اسپارت ، چرا يونان و چرا ايران؟ مگر هاليوود خود وطن ندارد؟ مگر کشور سازنده خود تاريخ ندارد؟ جواب کاملا واضح است و تعجب ندارد کشور سازنده 300 بدون تاريخ است ، هاليوود در کشوري قرار گرفته که اصلا تاريخي ندارد که بتواند از درون آن «حماسه اي» استخراج کند و از آنجا که حماسه منابع زيرزميني ، نفت ، گاز، ذغال سنگ و اورانيوم نيست ، مشکل امريکا صدچندان مي شود. چرا که تاريخ و تمدن ، هويت است که براستي دولت امريکا از آن تهي است و نمي داند با بحران بي هويتي ، چگونه مشکلات اساسي خود را حل کند. به همين دليل است که افراد پشت پرده در پس صدها توطئه ، توطئه اي ديگر ايجاد مي کنند، قطعا نيازي مبرم هاليوود را وادار کرده تا دست به ساخت 300 بزند و با 300 رزمنده پوشالي که به جاي تست بازيگري ابتدا از ايشان تست بدن ، زيبايي اندام و پرورش عضلات گرفته اند، به حماسه سازي روي بياورد و اين 300 مبارز در چنين نبردهاي خونيني به جاي زره فقط يک شنل قرمز که نماد غرب است و آنان را روئين تن کرده بر تن داشته باشند و اندامشان نيز به خودي خود آن چنان فوم تيره خورده باشد که به نمادي از زره هاي پولادين مردم و يونان باستان مبدل شده باشد. البته همان گونه که پيشتر آمد، اين رويکرد چندي است در هاليوود شروع شده است و حتي کارگردانان بزرگ هاليوود همانند استيون اسپيلبرگ هم به اين جريان کمک کرده اند، با فيلمي چون «نجات سرجوخه رايان». اين روند را در دهها فيلم مطرح ديگر چون «مرد عنکبوتي» تريلوژي «ماتريس»، چند اپيزود از «رمبو»، روز استقلال ، جنگ جهانيان ، شجاع دل ، اسکندر و اينک 300 مي توان مشاهده کرد. با آن که فيلم 300 در حد ساخته هاي پيچيده ديگر که با دقت بيشتري ساخته شده اند، نيست ؛ ولي چه در اين فيلم و چه در فيلمهاي ديگر که با اين هدف ساخته شده اند، اين نکته به چشم مي خورد که در کمال بي کمالي و با بي انصافي محض حماسه را از صاحبان حقيقي آن مي ربايند و از آن بيشترين سوء استفاده را مي برند و از آن ناگوارتر آن که بر عليه وام دهندگان حماسه و حماسه سازان راستين به کار مي برند. در اين خصوص بحث بسيار است و در اين ميانه به بيان اين نکته بسنده مي کنيم که امريکا درخصوص بي انگيزگي مردمش ، حتي در ميان نظاميان ، دچار چالش شده است. اين چالشي است که غرب را در ورطه نابودي قرار داده است. در پس پرده ، صهيونيست نقشه اي را طراحي مي کند. غرب به سرکردگي امريکا مجري آن مي شود. سربازان نظامي در نقاطي بسيار دور از وطن نداشته خود، بدون هدف حيران و سرگردان در مناطق اشغالي گير افتاده اند، به تمام تجهيزات روز دنيا مسلح شده اند؛ اما حماسه را حتي در خواب هم نديده اند و هاليوود به فرمان همان لابي صهيونيستي براي ايجاد روحيه حماسي برايشان ، 300 مي سازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]