واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
حکایت عموزاده امام موسی صدر از همبازی دوران کودکیاش
من چهار دست و پا روی زمین میرفتم و ماشین را روی زمین میکشیدم، امام موسی صدر هم چهار دست و پا کف اتاق حرکت میکردند و من را تشویق میکردند.
به گزارش خبرگزاری فارس، دکتر محمدعلی رجال یکی از عموزادههای امام موسی صدر است که در سال 1321 در اصفهان متولد شدند. تحصیلات خود را تا مقطع متوسطه در این شهر گذراندهاند. سپس برای ادامۀ تحصیلات خود عازم تهران شدند و تحصیلات خود را تا اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران ادامه دادند و پس از آن به مدت پنج سال مسئول نیروگاه برق اصفهان شدند. دکتر رجال برای ادامۀ تحصیل عازم انگلستان شدند و مدرک دکترای مهندسی هستهای را از یکی از دانشگاههای این کشور اخذ کردند. وی به بیان خاطرهای از برخورد خود در دوران نوجوانی با امام موسی صدر پرداخته است: من از بچگی عاشق ماشین و مکانیک بودم. یادم میآید وقتی 12 یا 13 سال سن داشتم زمانی بود که ماشین شورلت مدل 55 به بازار آمده بود و من آن را مدل قرار دادم و یک ماشین چوبی شبیه آن ولی به اندازه 70 سانتی متر ساخته بودم و خیلی روی آن کار کرده بودم. حتی با چرخاندن فرمان چرخهای جلوی ماشین میچرخیدند. روی بوق و چراغ و شیشه و تک تک اجزای ماشین کار کرده بودم.
یک شب امام موسی صدر به منزل ما تشریف آوردند. این طور که یادم میآید حدود 30 یا 40 نفر دور اتاق نشسته بودند. ایشان از در که وارد شدند با همه سلام علیک کردند و مثل همه با من هم سلام علیک کردند. بعد از اینکه با همه سلام و احوالپرسی کردند و احترام همه را حفظ کردند، از من پرسیدند علی جان حالت چطور است؟ چه کارهایی کردی؟ چیزی درست کردی؟ گفتم یک ماشین درست کردم و ایشان گفتند برو بیار. من رفتم این ماشین را آوردم و توضیح دادم که بوق میزند، چراغش روشن میشود، فرمانش میچرخد و ... این برایم جالب و فراموش نشدنی بود که همراه با من که چهار دست و پا روی زمین میرفتم و ماشین را روی زمین میکشیدم، چهار دست و پا کف اتاق حرکت میکردند و من را تشویق میکردند. من هر چه بزرگتر شدم بیشتر میفهمیدم که یک آدم چقدر باید بزرگ باشد که از آن اوج شخصیت با یک کودک مثل کودک رفتار بکند. یعنی ایشان تمام کمالات شخصیتی آدم را از اوج تا پائینترین نقطه داشتند. میدانستند که با هر کس چگونه رفتار کنند. میتوانستند بالای مجلس بنشینند و با بقیه حرف بزنند به من هم بگویند بازیات را بکن، اما ایشان من را رها نکردند، در چند دقیقه این درس را به من دادند، و بعد سرجایشان نشستند و با بقیه صحبت کردند. این اخلاقها نایاب است. *مصاحبه گروه تاریخ شفاهی مؤسسۀ امام موسی صدر با دکتر محمدعلی رجال انتهای پیام/
93/07/22 - 12:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]