واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: فیلم: «محاکمه» بهترین اثر اورسن ولز را تماشا کنید
صحنه پردازي در فيلم «محاكمه» نقش مهمي در كافكايي كردن آن دارد. مكان ها چندان آراسته نشده اند. سادگي صحنه آرايي در كنار تركيبي كه از دو رنگ سياه و سفيد داده مي شود و همچنين نقش پررنگ سايه دست به دست هم مي دهد تا فضايي سرشار از اضطراب و ايهامي كه ناشي از معنا باختگي است در فيلم به وجود آيد. فضايي كه به دنياي كافكايي بسيار نزديك است.
کد خبر: ۴۴۰۹۶۴
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۱ - 10 October 2014
اگر به جرمی که به آن آگاهی ندارید متهم باشید و همگان جز شما از آن اطلاع داشته باشند یا به گونهای وانمود کنند که اطلاع دارند و در چنین شرایطی مورد قضاوت قرار گیرید، چه واکنشی خواهید داشت؟ اورسن ولز یکی از پیچیدهترین داستانهای کافکا را به تصویر کشیده و در عین حال اثری خلق کرده که به قول خودش: «هرچه دلتان می خواهد بگویید اما محاكمه بهترین فیلم من است» و بنابراین نمیتوان تماشای این اثر را از دست داد.
به گزارش «تابناک»؛ محاکمه در اصل رمانی از فرانتس کافکا است که اولین بار در سال ۱۹۲۵ چاپ شد. این کتاب از مشهورترین آثار کافکاست و داستان مردی است که به دست حاکمی خارج از صحنه و غیر قابل دسترسی، و به جرمی که هرگز ماهیتش نه برای خواننده و نه برای خودش مشخص نمیشود، دستگیر و مجازات میشود.
حالا فكرش را بكنيد يك بار شما را به اتهامي دستگير كنند و شما در راه بازداشتگاه از اتهام خود خبر نداشته باشيد در اين صورت انبوهي از فكرهاي مختلف به ذهنتان مي رسد تا اينكه به بازداشتگاه برسيد و دليل اتهامتان را متوجه شويد. شخصيت اصلي داستان محاكمه اما تا پايان فيلم نمي فهمد به چه اتهامي بازداشت شده است.
بنابراين درك فضاي ذهني جوزف كي و آشوبي كه در كله اش به پا شده، چندان دست يافتني نيست. كافكا در رمانش اين فضا را به زيبايي ترسيم مي كند. كافكا در رمان خود جهان ابزوردي را ترسيم مي كند كه در آن هيچ چيز با دلايلي كه ما براي دنياي داراي معنا متصوريم انجام نمي شود.
در «محاكمه» جهان پيرامون جوزف كي نه فقط نسبت به او بلكه در ارتباط با تمام اعضاي سازنده اش پوچ و بي معنا رفتار مي كند. سيستم قضاوتي كه كافكا به نقدش مي پردازد نمونه اي هدايت شده از جهان مدرن است. نمونه اي از معناباختگي انسان معاصر در وضعيتي بحران زده كه مرزهاي بين امر واقعي و امر غيرواقعي از بين مي رود.
رويكرد جبرانديشانه كافكا در آثارش هميشه برجسته بوده است. چه در «مسخ» كه سامسا، شخصيت اصلي داستان، صبح كه از خواب بيدار مي شود متوجه مي شود كه به سوسك تبديل شده است و چه در محاكمه كه جوزف كي بدون دليل محاكمه و محكوم به مرگ مي شود، انسان در برابر جبري قرار گرفته كه بسيار قوي تر از اراده او است. در واقع داستان هاي كافكا از جايي شروع مي شوند كه جبر بر اراده انساني پيروز شده است.
اما در داستان محاكمه اين ايده كه جبر در دنياي معاصر محصول اراده ها است به خوبي نشان داده شده است. هيچ وقت هيچ كس نمي فهمد كه جوزف كي به چه اتهامي بازداشت شده است. اگرچه در طول فيلم رفتار برخي از شخصيت ها به گونه اي است كه انگار مي دانند چه اتهامي متوجه جوزف كي است اما در حقيقت آنها شخصيت هايي هستند كه مي دانند در دنيايي كه در آن زندگي مي كنند هيچ اختياري ندارند.
پس از مرگ کافکا، دوست و فعال ادبی اش ماکس برود نوشتهها را برای چاپ آماده کرد تا دستمایه ساخت فیلم محاکمه در سال ۱۹۶۲ توسط اورسن ولز شود و البته نسخه دیگری از محاکمه نیز در سال ۱۹۹۳ ساخته شود، هرچند همچنان بهترین فیلم ساخته شده بر اساس این رمان کافکا، همان اثر اورسن ولز است که خودش نیز تاکید دارد بهترین فیلمش است و این دفاع جانانه نیز بیدلیل نیست، چرا که به خوبی مخاطب را اسیر خویش میسازد.
اقتباس سينمايي از آثار درخشان ادبي يكي از دلمشغولي هاي فيلمسازان بزرگ بوده است. اما خب قطعاً اقتباس از آثار نويسندگاني چون كافكا بسيار دشوار و حتي امري ناشدني به نظر مي رسد. ساخت فيلمي براساس يكي از آثار كافكا با اين شرط كه ويژگي هاي كافكايي اثر حفظ شود آرزوي بزرگي بود كه اورسن ولز براي تحقق آن تلاش كرد.
در حالي كه تبديل فضاي ذهني داستاني مثل «محاکمه / The Trial» به تصوير دشواري هاي خاص خودش را داشت ولز كوشيد با خلق فضاهاي مبهم، اين ويژگي را در اثرش بازنمايي كند. يكي از مهمترين ابزارهاي ولز در فيلم «محاكمه» كنتراست رنگ هاي سياه و سفيد و استفاده از سايه براي نشان دادن ترديدها و عدم قطعيت ها است.
در يكي از صحنه هاي فيلم وقتي جوزف كي پس از آگاهي از بازداشت خود در محل كار حاضر مي شود، او را در نمايي متوسط در ميان انبوهي از كارمنداني مي بينيم كه پشت ميزشان مشغول كار هستند. اين تصوير، استعاره اي از، از بين رفتن فرديت انسان ها در دنياي معاصر است. فرديت و هويت انسان ها در دنياي كافكا تحت تاثير عواملي هستند كه آنقدر پيچيده و تاثيرگذارند كه قابل شناسايي نيستند. به همين علت است كه در فيلم جوزف كي هيچگاه متوجه نمي شود كه چه كساني و به چه انگيزه اي او را متهم كرده اند.
صحنه پردازي در فيلم «محاكمه» نقش مهمي در كافكايي كردن آن دارد. مكان ها چندان آراسته نشده اند. سادگي صحنه آرايي در كنار تركيبي كه از دو رنگ سياه و سفيد داده مي شود و همچنين نقش پررنگ سايه دست به دست هم مي دهد تا فضايي سرشار از اضطراب و ايهامي كه ناشي از معنا باختگي است در فيلم به وجود آيد. فضايي كه به دنياي كافكايي بسيار نزديك است.
تماشای خلاصه فیلم «محاکمه» را از دست ندهید
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]