تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى‏شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803924234




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقدی بر یادداشت«خطر نابودی علوم انسانی با روند فعلی اسلامی سازی»


واضح آرشیو وب فارسی:الف: نقدی بر یادداشت«خطر نابودی علوم انسانی با روند فعلی اسلامی سازی»
محمد ابراهیم حسینی، 16 مهر 93

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۵۴
الف در یکی از یادداشت هایی که امروز منتشر کرد به نقد روند فعلی اسلامی سازی علوم انسانی در دانشگاه های کشور پرداخت{اینجا}. مطلبی که در ذیل می آید پاسخی به آن یادداشت است. ***مساله «اسلامی کردن علم» از مسائل مهم است و بررسی آن نیز مبارک است. از جمله موارد این اهتمام، آسیب زدایی از مسیر اسلامی شدن علم است. رویکرد نویسنده محترم به موضوع، معرفی این آسیب ها است و به خودی خود، رویکرد جالب توجهی است. اما؛***به نظر می رسد نویسنده محترم اصلا موضوع (اسلامی کردن علم) را متوجه نشده است. مثل طبیبی که مرض را تشخیص نداده و نسخه پیچیده است. سپس همان «ایرادی» را مطرح می کند که خود دچار آن است. نویسنده محترم معتقد است، کسانی دم از اسلامی کردن علم سخن می گویند که نگاه قشری، سیاسی و ابزاری به موضوع دارند. همین نوشتار نشانگر سیطره نگاه قشری و سطحی به این «ایراد» است. به نظر می رسد مانند همان افراد از «ایراد قشری» هدف بازی تبلیغاتی-سیاسی دارد. به اینکه «اسلامی کردن علم» برای عده ای «نان» شده نارحت است. مثل اینکه این ایراد گرفتن بناست برای او «نان» داشته باشد!البته این ایراد که ساختارسازی برای اسلامی شدن علم، موجب سیطره فرم گرایی شده و کم اعتنایی به محتوا صورت می گیرد، ایراد به جایی است. اما به این ایراد تنها برخورد شعاری و کلی گویی دارد. خوب درباره خیلی امور دیگر مثل اسلامی شدن نظام سیاسی، اسلامی شدن بانک ها و اقتصاد و... همین ایراد وارد است و ایشان کشف جدیدی ندارد. بهتر است فراتر از شعارزدگی، راهکار را جستجو کند.نویسنده محترم از بند «حذف علوم از حوزه در زمان صفویه» از شعار زدگی کمی عدول کرده و به مصادیق پرداخته است. این اراده ورود به مصادیق و عدول از شعار مبارک است. اما او در مصداق دچار اشتباه فاحش شده و نشان می دهد تاریخ علم را به خوبی نمی داند. برای راهنمایی نویسنده محترم ناگزیرم اشاره ای اجمالی به این موضوع داشته باشم و به مصادیقی از باب نمونه تصریح کنم؛***البته (نه از زمان صفویه بلکه) بعد از صفویه علوم مانند فرهنگ، معماری، هنر و... هم افول داشته است اما چنین نبود که به طور کامل «علم الابدان» از حوزه جدا شود. یعنی یک افول طبیعی در علوم و فنون، مانند افول در نظام سیاسی و اقتدار ملی رخ داده است. شاید فکر جدایی «علم الابدان» از حوزه علمیه، با قتل امیرکبیر و آغاز فعالیت «دارالفنون» و با تفوق لژهای ماسونی و شبکه های جاسوسی در رخنه به نظام سیاسی آغاز شده باشد. قبل و بعد از دارالفنون در مدرسه سپهسالار قدیم و جدید و اغلب مدارس علمیه، علم الابدان در کنار علم الادیان تدریس می شد.حتی کار «میرزا حسین خان سپهسالار» با ساخت مدرسه اش(مدرسه عالی شهید مطهری کنونی در میدان بهارستان؛ که با الگوبرداری از دارالفنون ساخته شد) به حذف علوم از حوزه، نکشید. چنانکه در این مدرسه «معقول و منقول» (علم الادیان) همراه با علم الابدان تدریس می شد و این کار تا سده اخیر ادامه داشت. علامه شیخ ابوالحسن شعرانی که «علامه ذوفنون» بود در همین مدرسه انواع دانش ها را تدریس می کرد. تدریس انواع علوم در این مدرسه شاهد زنده دارد و علامه حسن زاده آملی که خود ذوفنون است، نزد علامه شعرانی و دیگر اساتید و در همین مدرسه، طب، ریاضی، زبان فرانسه، هیئت و نجوم خوانده است. علامه حسن زاده آملي می فرماید: «آقاي شعراني ذوالفنون بودند. بنده همه اساتيدم را به تبحر در فنون مثل ايشان نديدم. مثل اين بزرگوار در تمام فنون نديدم. آن جناب در همه علوم كتاب‌هاي دوره شفاي شيخ الرئيس، ماهر و متبحر بود و علم عروض هم مي‌دانست. يكي از كتابهاي دوره شفا، علم موسيقي است. دانستن موسيقي كه گناه نيست. حتي مرحوم شيخ بهايي در كشكول نقل مي‌كند از مرحوم علامه (حلی) كه يك وقت براي معالجه بيماري، موسيقي به كار مي‌رفته. مرحوم آقاي شعراني موسيقي هم مي‌دانست، فرانسه را به اندازه عربي مي‌دانست و مسلط بود... گاهگاهي از ايشان عبارتي مي‌پرسيدم كه آقا اين عبارت را چطور بايد معنا كرد؟ ايشان ديكسيونر را مي‌گرفت –دندان نداشت و چند تا از دندان‌هايش ريخته بود- اين الفاظ فرانسه را با آن دندان‌هاي ريخته‌اش خيلي شيرين و جالب مي‌خواند... تركي خوب مي‌دانست و تلفظ مي‌كرد. انگليسي‌اش خوب بود اما نه مثل فرانسه‌اش. فرانسه‌اش خيلي قوي بود. عبري را مي‌دانست. كتابهاي عبري را هم داشت. خودش به من گفت كه من عبري را پيش يك ملاي يهودي خوانده‌ام. در علوم ديني و فقه و اصول و روايت و تفسير، آثار قلمي ايشان يكي از ديگري غني‌تر يكي از ديگري مهمتر، يكي از ديگري پخته‌تر است. جناب علامه شعراني در ادبيات قلم توانايي داشت. فارسي را خيلي سنگين و قوي و فصيح مي‌نوشت. در رياضيات عاليه، در نجوم، من بارها اين مطلب را به عرض رسانده‌ام در ميان علماي روحاني ما در عصر خودم، بنده كسي را به تبحر در رياضيات از ايشان بهتر و برتر نديدم. هيچوقت حوزه‌ها از رياضيات خالي نبوده و نخواهد شد. شما وقف‌نامه مدرسه سپهسالار قديم را ملاحظه بفرمائيد. در آن وقف نامه براي مُدرس آن مدرسه، يكي از شرايطي كه آورده اين است كه مدرس اين مدرسه بايد كسي باشد كه بتواند (کتاب) قواعد علامه حلي را تدريس كند. چرا اين شرط را آورده‌اند؟ قواعد علامه حلي چه خصوصياتي دارد كه مدرس آنجا بايد چنين كسي باشد كه از عهده تدريس اين كتاب برآيد؟ براي اينكه مرحوم علامه حلي مسائلي عنوان كرده است كه بايد با قواعد رياضيات عاليه، جبر و مقابله و معادلات رياضي حل بشود. به تعبير استاد جناب آقاي شعراني، علامه حلي ما در تمام موضوعات اسلامي در فقه و اصول، ادبيات، رياضيات، نجوم، طب، فلسفه در همه چيز سرآمد بود.»در محله چاله میدان (خیابان شهید مصطفی خمینی(قدس)، نرسیده به امامزاده سید اسماعیل)، مدرسه «فیلسوف الدوله» ساخته شد. این مدرسه نیز مانند مدرسه سپهسالار در دوره ناصری به همت میرزا محمد کاظم رشتی ساخته شد. او ملقب به فیلسوف الدوله بود و قبل از این لقب، ملقب به «حکیم الدوله» و پزشک ناصرالدین شاه بود. او این مدرسه را با هدف آموزش علوم دینی همراه با آموزش طب و دیگر دانش های روز ساخت. فیلسوف الدوله از آخرین وارثان طب اسلامی در دوره قاجاری است که دانش خود را توانسته در کتاب «حفظ الصحه» مکتوب کند. به گزارش ادوارد گرانویل براون انگلیسی (۱۸۶۲-۱۹۲۶ م.) در کتاب سفرنامه «یکسال در میان ایرانیان»، در مدرسه دارالفنون بین طبیبان طب اسلامی و طب اروپایی بر سر جراحی، مباحثه برگزار می شد. البته او به نفع پزشکانی که الگوی اروپایی دارند نظر می دهد. اما «یعقوب ادوارد پولاک» (۱۸۱۸ - ۱۸۹۱ وین) پزشک یهودی- آلمانی ناصرالدین شاه که مدرس دارالفنون و معاصر «فیلسوف الدوله» است در کتاب سفرنامه «ایران و ایرانیان» به تصریح و در چند جا، به ثمر بخشی نسخه ها و روش های درمانی طبیبان ایرانی اعتراف می کند و به اروپائیان توصیه می کند این الگوها را در اموری مانند پوشش، بهداشت، درمان و .... به کار گیرند. شاهد مثال قوت دانش طب حتی در زمانه ضعف دولت قاجاری، شخص «فیلسوف الدوله» است که در کتابش با ابراز تأسف از فراموشی دانش طب، تصریح می کند؛ اگر کسی بهداشت عمومی را پیروی از طب اسلامی رعایت کند، ۱۲۰ سال عمر خواهد کرد و او خود ۱۲۳ سال عمر داشت و حدود ۵۰ بیشتر از پولاک و ۵۵ سال بیشتر از براون زندگی کرد! خلاصه کلام آنکه؛فکر حذف علوم و فنون از حوزه اگر هم ریشه ای داشته باشد به دوره صفویه برنمی گردد. بلکه این فکر به اظهاراتی نزد منورالفکران متوقف است. عملیات حذف علوم و فنون از حوزه، مانند خیلی از سیاست های حذفی دیگر از زمان رضاخان با فشار و دستور آغاز گردید که تشریح آن مجالی دیگر می طلبد. اما با این وجود و به رغم حذف رسمی علم الاابدان از حوزه علمیه، علوم و فنون همچنان مورد توجه برخی از عالمان دین بود. شاهد این توجه بزرگانی چون حضرات آیات، علامه حسن زاده آملی، مرحوم سید منیرالدین هاشمی شیرازی، محمد آل اسحاق، سید حسن ضیائی و... است.***نویسنده محترم، بعد از این اشاره مصداقی، سپس مانند تقبیح نان خوردن عده ای از اسلامی سازی علم، به تقبیح اسلامی سازی علم به یک ابزار سیاسی می پردازد. اما همانند مورد قبل باز به کلی گویی می پردازد و گویی خود نیز با این تقبیح، رویکرد سیاسی دارد! در واقع بازهم از مصادیق به کلی گوئی روی می کند و بی اعتنا به مصادیق و راه حل، پرونده بحث خود را با کلمات درشت مانند «قتل علوم اسلامی» می بندد!***اسلامی شدن علم، مانند اسلامی شدن اقتصاد، هنر، معماری و... چماقی نیست برای زدن این و آن و تنوری نیست برای پختن نان. هرچند برخی به آن به مثابه چماق و نان بنگرند چنانکه به مساله اسلام آمریکائی و اسلام ناب، این گونه نگریسته شد.اسلامی شدن علم، یک ضرورت است و امری محتوم. چرا که؛ «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» اگر ما به این ضرورت نپردازیم، خود از کاروان اسلام جدا افتاده ایم و البته آیندگان چنین خواهند کرد که آینده از آن اسلام است.تقبیح نگاه قشری، سیاست زده و ابزاری، به شرطی مطلوب است که فراتر از ناسزاگوئی، به مساله شناسی، در حد امکان و نسخه دهی بینجامد.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن