تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837889851




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«مساله» چیز دیگری است


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۱




777-58.jpg

«امروز رفتم انقلاب و شش کتاب خریدم. شد چهل و دو هزار تومان. سر راه رفتم فست‌فود و برای خودم و مامان و بابا شام گرفتم، شد چهل و شش هزار و پانصد. واقعا کتاب گران است؟» این سطر‌ها استتوس حسین جاوید ویراستار و روزنامه‌نگار درباره‌ قیمت کتاب بود؛ پرسشی بی‌پاسخ در مناسبات اقتصادی نشر ایران. من هم در این گزارش درباره‌ «قیمت‌گذاری کتاب»، «تاثیرش برفروش» و «گران» و «ارزان» بودن این کالای فرهنگی می‌نویسم. به گزارش ایسنا، «تجارت فردا» در گزارشی به قلم حسن همایون با این مقدمه آورده است: از هر طرف ماجرای اقتصادی نشر و قیمت کتاب آویزان شویم، از طرف دیگر یک‌باره افتاده‌ایم در مناسبات نه‌چندان شفاف فعالیت‌های اقتصادی دولتی و خصوصی در ایران و به دست دادن اطلاعی دقیق کار دشواری است - از این‌رو مشاهد‌ه‌هایم را در خرده‌روایت‌های کوتاه پیش می‌کشم - به ویژه درباره‌ نشر ایران که این صنعت مهم با حلقه‌ها و شبکه‌های متعدد و تنوعی از مشاغل به نوعی وابسته به حمایت‌های دولتی است تا بتواند دخل و خرجش را یکی کند؛ همان دولتی که با سیاست‌های نظارتی سخت‌گیرانه عملا چوب لای چرخ نشر کتاب در ایران می‌گذارد! پیش از ظهر یکی از همین روز‌های پاییزی است. در دفتر فروش نشری که برای انجام کاری رفته‌ام، مجید یکی‌یکی برچسب‌ها و بارکد‌های جدید قمیت را روی کتاب‌هایی می‌زند که چاپ اول آنها چهار سال پیش در آمده است. می‌پرسم «چرا برچسب قیمت را عوض می‌کنی؟»، می‌گوید «برای اینکه مراکز پخش این اواخر کمتر زیر بار توزیع کتاب‌های ارزان می‌روند». با تعجب می‌گویم «نمی‌فهمم، خب کتاب ارزان باشد عملا مخاطب‌ها هم می‌خرند و زود‌تر فروش می‌رود». توضیح می‌دهد «خیر، این تلقی عام درباره‌ فروش کتاب است. فقط قیمت کتاب در فروش یک اثر تاثیر ندارد» و توضیح می‌دهد «توزیع کتاب‌های ارزان برای مراکز پخش به دلیل افزایش چند برابری هزینه‌های حمل و نقل و دیگر هزینه‌ها، طی سه سال گذشته نمی‌صرفد. ما هم ناگزیر به تغییر بارکد‌های قیمت‌ها هستیم تا تتمه‌ کتاب‌های مانده به چرخه‌ توزیع برگردد». از راه‌پله‌های ساختمانی در پیاده‌روی جنوبی خیابان انقلاب نرسیده به خیابان کارگر جنوبی بالا می‌روم و از تای نیمه‌باز حراجی کتاب هل می‌خورم توی فروشگاه. عباس‌آقا تلی از کتاب‌ها را وسط مغازه ریخته است، یکی‌یکی بند‌ها را از بسته‌های کتاب باز می‌کند و در قفسه‌های فلزی می‌چیند؛ به کمک شاگردش که از هزاره‌های افغانستان است و ته‌لهجه‌ دَری دارد. یکی چند نفری هم از کتاب‌باز‌ها می‌گردند لای کتاب‌ها و قفسه‌ها و من هم توی قفسه‌های سه‌هزارتومانی را چک می‌کنم؛ ردیفی که تعدادی از کتاب‌های خوب با ترجمه‌های محمد قاضی را مدت‌ها پیش یافته بودم. گپی می‌زنم با عباس‌آقا. آنچه به این گزارش ربط دارد، از این قرار است: «از وقتی همه چیز گران شده است، خیلی از دانشجو‌ها و کتاب‌دوست‌ها هم قید خرید کتاب‌های نو با قیمت‌های آن‌چنانی را زده‌اند و سر از حراجی در ‌آورده‌اند. نگاه نکن الان خلوت است. غروب بیا ببین چه خبر است.» افزایش نرخ تورم، رکود هولناک اقتصادی و کاهش قدرت خرید مردم، همه دست به دست هم داده است تا «قیمت کتاب» در ایران طی دو سه سال اخیر بیشتر از همه افزایش قیمت‌ها به چشم بیاید. عباس‌آقا می‌گوید «آن‌ که اهلش هست، دلش از قیمت‌ها نمی‌لرزد و راه یافتن کتاب‌های خوب با قیمت‌های مناسب را بلد است». من حواسم هست که در این گزارش قرار نیست به کتاب‌خوانی بپردازم ... . صبح اردیبهشت‌ماه 1393 است. نیم‌ساعتی پیش از خواب بیدار شده‌ام و ترک یک موتور، خودم را به مراسم افتتاحیه بیست‌ و هفتمین نمایشگاه کتاب رسانده‌ام. در آن مراسم و بی‌شمار مراسم دیگری که ماموریت تهیه‌ گزارش آن را برای رسانه‌های مختلف داشته‌ام، یک پای صحبت مسئولان فرهنگی «حمایت از صنعت چاپ و نشر کتاب» در ایران بوده است. علی جنتی هم دنباله‌ آن سنت حمایتی گفت «حوزه نشر نیازمند حمایت جدی است و باید با حمایت دولت به جایگاه ایده‌آلش دست پیدا کند». اما فعالان نشر، اعم از ناشران، نویسندگان، روزنامه‌نگاران و مخاطب‌ها پی بردند که حمایت‌های دولتی گره کور نشر ایران را باز نکرده است. در همین نمایشگاه که حرف از حمایت‌های دولت بود، رقم‌های چند میلیاردی به عنوان یارانه و تخفیف در اختیار مردم برای خرید کتاب قرار گرفت اما بی‌شمار افراد آمدند چرخ زدند و بستنی‌هایشان را خوردند و رفتند، یک جلد کتاب هم به خانه نبردند و آن گوشه‌ و کنار‌ها بن‌ها و کارت خرید کتاب‌ها را به دانشجوی‌های آشنا و غریبه برای خرید کتاب‌های درسی‌شان فروختند. یکی چند تا از آنها هم که در روز‌های نمایشگاه کتاب دیده بودند از آن کارت‌های خبرنگاری گردنم است، می‌پرسیدند از کجا می‌توانم بن خرید کتاب بگیرم؟! من هم هر بار سمتی از جهت‌های اصلی مصلی بزرگ تهران را با انگشت نشان می‌دادم! هفت‌ هزار و 400 تومان قیمت پشت جلد کتابش است. نویسنده‌ کتاب‌اولی است و با احتساب 10 درصد پشت جلد از هزار نسخه چیزی حدود 900 هزار تومان دستمزدش یا همان حق‌التالیفش می‌شود. بعد از مدت‌ها همدیگر را دید‌ه‌ایم. بعد از احوال‌پرسی و یاد ایام مُضحک زندگی در آن خوابگاه‌های کوفتی، از کتابش می‌پرسم و از دستمزدش! می‌خندد و می‌گوید «دستمزد؟!»، می‌گویم «همان حق‌التالیف». می‌گوید «نگرفتم». می‌پرسم «چرا؟ تو هم رفتی پول دادی تا کتابت را چاپ کنند؟!» می‌گوید «نه، اتفاقا نشر باسابقه‌ای خودش سرمایه‌گذاری کرد. من اما برای آنکه بتوانم در توزیع کتاب به ناشر کمکی داده باشم، برای حق‌التالیف پولی نگرفتم و رقم حق‌التالیف را از ناشر کتاب گرفتم». می‌گویم «خُب که چه بشود؟!»، می‌گوید «این‌جوری به نفعم بود. اگر می‌خواستم حق‌التالیف را بگیرم عملا رقمی نبود، دیگر آنکه من برای کار خلق و نوشتن کیسه ندوخته‌ام. مهم‌تر آنکه گفتم 150 کتاب همین حدود تعدادی بیشتر سهمم می‌شود برای حق‌التالیف، دست‌کم این تعداد کتاب را مطمئن می‌شوم که توزیع می‌شود و می‌رسد دست دوستان و بستگانم می‌خوانند!». می‌گویم «عجب! پس کار و کسب شما نویسنده‌ها هم کساد است. این فقط ما روزنامه‌نگار‌ها نیستیم که اوضاعمان خراب است!». می‌گوید به مسخره و لودگی «نه اینکه تو از این اوضاع خبر نداری؟»، چیزی نمی‌گویم ... می‌گوید «یک‌جور اظهار بی‌اطلاعی کن تا باورپذیر باشد!». چیزی نمی‌گویم ... سیگاری چاق می‌کنم و می‌گویم «اصلا کتاب را بی‌خیال، شنیدم قرار است به زودی ازدواج کنی، آره؟!». از هر طرف که می‌روید مثل من دستتان می‌آید که مساله «قیمت کتاب» نیست. عبارت‌های شیک مانند «سبد خانوار» و «سبد مصرف اقلام فرهنگی» و ... برای دوربین‌های سیما و کارشناس‌هایش خوب است، محض خالی نبودن آنتن سیما و برنامه‌های فاخر فرهنگی درباره‌ کتاب! مساله‌ نشر ایران، «قیمت کتاب» نیست. مساله‌ عمده، دخالت‌های دولت و تصدی‌گری دولت در حوزه‌ نشر است. تا وقتی که دولت به این سیاق رفتار کند، در بر همین پاشنه می‌چرخد. البته من هم یادم هست که درباره‌ «قیمت کتاب» گزارش تقریر می‌کنم! کتاب بزرگ با فونت‌های درشت، به انگلیسی روی و پشت جلد را بغل زده است. یک توک‌ پا می‌رویم قهوه‌ای بخوریم و لابد لابه‌لای قهوه‌خوری هم گپی بزنیم. ناف من را با کتاب نبریدند، خیر. معاشم به این جنس غریب در ایران گره خورده است. کنجکاو، کتاب را می‌قاپم. به انگلیسی‌ای که در حد سوم دبیرستان یاد گرفتم حرف‌ها را اِسپِل می‌کنم و عنوان را می‌خوانم. می‌پرسم «خُب، حالا اینکه خواندم معنی‌اش چه بود؟»، جواب می‌دهد «فلان! کتابی در حوزه‌ پزشکی است.» توضیح می‌دهد که سفارش داده است از فرنگ برایش آورده‌اند و به پول رایج وطنی با دلاری سه‌ هزار و پانصد‌ تومان - این خاطره برای آن وقتی است که می‌گفتند دلال‌های دلار روی چهارپایه، بازار ارز را به هم ریخته‌اند - حدود یک میلیون و خرده‌ای تومان می‌شود. می‌گویم «همه رقم کتاب دیده بودم؛ از نسخه‌ نایاباب خاطره‌های قاسم غنی از ماموریتش به عنوان سفیر ایران در مصر دوره‌ محمدرضا پهلوی تا همین کتاب‌های بازاری قورباغه‌ات را له کن اما کتاب یک و خرده‌ای میلیون تومانی ندیده بودم!». می‌خندد و چاه‌ زنخدانش عیان می‌شود. من هم یاد شعری‌هایی از حافظ، همشهری‌ام، می‌افتم درباره‌ گودی چانه و می‌گویم «مجبور بودی اینقدر پول بدهی برای داشتن کتاب؟!». ابروهایش را بالا می‌دهد و می‌گوید «بله، کتاب مرجع است و لازم بود حتما داشته باشم. ضمن اینکه ویراست قدیمی‌اش دیگر جواب نمی‌داد». بله، من همان روز پی بردم وقتی نیاز به جنسی باشد اعم از غریب یا آشنا، حکما پولش هم تمام و کمال پرداخت می‌شود اما اگر نیازی به آن جنس نباشد اعم از غریب یا آشنا، دولت هر چقدر هم تخفیف و یارانه بدهد، بی‌فایده است. لازم هست آیا باز به بی‌اهمیت بودن «قیمت کتاب» اشاره کنم؟ می‌دانم دارم گزارشی درباره‌ «قیمت کتاب» سر هم می‌کنم! من حرف دیگری ندارم. فقط می‌ماند یک خواهش. لطفا شما هم بنشینید همین کاری را که من انجام دادم دنبال کنید و یکی‌یکی خاطره‌هایتان را با کتاب برشمرید. اگر از همین تعدادی که من نوشتم بیشتر شد، به خودتان امیدوار باشید که اهل کتاب هستید. اگرنه بدانید که مانند من چندان میانه‌ای با کتاب ندارید، چه رسد به قیمت کتاب. لطفا یک خودکار بردارید و کاغذی - من البته تایپ می‌کنم - یکی‌یکی خاطره‌هایتان را واکاوید ببینید واقعا چند بار دست به جیب شدید و پول کافی برای خرید یک کتاب، همراه نداشتید؟! خواندن آن پیشکش! یک‌بار از این زوایه‌ با مساله‌ کتاب و قیمتش روبرو شویم، جای دوری نمی‌رود و خیلی چیز‌ها دستمان می‌آید. دست‌ کم آن‌ که خاطره‌هایی از دوست‌هایی به بهانه‌ کتاب زنده می‌شود. غیر از این است؟ انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن