واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۰۰:۵۸
غلامرضا صراف با بیان اینکه نبود نقد، کهنگی و محافظهکاری دانشگاهها باعث پرداخته نشدن به ادبیات معاصر است میگوید: ضعف نقد در ایران باعث شده است که مثلا هنوز هم درباره مدرن بودن صادق هدایت اجماعی وجود نداشته باشد. این منتقد ادبی درباره دلیل کمتوجهی دانشگاهها به ادبیات معاصر ایران به خبرنگار ایسنا، گفت: عمده دلیل پرداخته نشدن به ادبیات مدرن فارسی در دانشگاهها ناشناخته ماندن آن است، چون ما هیچگاه یک جریان نقد ادبی پیوسته نداشتهایم، تا آنجا که حتی کارهای معاصر و مدرن در بین نویسندگان این آثار هم معرفی نشده است. او افزود: به دلیل ضعف نقد ادبی، ادبیات معاصر نتوانسته به عنوان یک حلقه ارتباطی پیوسته به طور فراگیر بین آثار و مخاطب قرار بگیرد. صراف کهنگی فضای دانشگاهها را دیگر دلیل پرداخته نشدن به ادبیات مدرن فارسی در دانشگاهها دانست و گفت: کهنگی فضای دانشگاه همیشه وجود داشته است و هنوز هم دارد. این مسأله هم در رشته ادبیات فارسی و هم در رشتههای دیگری مثل تئاتر و سینما وجود دارد. بخشی از این موضوع به روحیه محافظهکارانه دانشگاه برمیگردد که باعث ترس و واهمه دانشگاه از هر موضوع جدیدی میشود. او در عین حال اضافه کرد: از طرف دیگر باید این موضوع را هم در نظر داشت که آثار باید به جایگاه کارهای دیگر برسند تا بتوانند وارد دانشگاه شوند، چون فضای دانشگاه آنقدر رادیکال نیست. آثاری که وارد دانشگاه میشوند باید حساب خود را به خوبی پس داده باشند. این حساب پس دادن همان نقد است و باید آْنقدر نقد بر روی آنها صورت بگیرد تا زمینه ورودشان به دانشگاهها را فراهم کند. اما ما در ایران هیچگاه یک دفتر نقد که بتواند پیوسته آثار را معرفی کند، نداشتهایم. تنها بعد از سال 1357 دفتر نقد آگاه شروع به فعالیت کرد که آن هم در سال 64 متوقف شد. این مترجم ادامه داد: ما نهاد نقدی که بتواند به طور پیوسته و منسجم آثار تازه منتشرشده و همچنین کارهای گذشته را معرفی کند، بشناسد و مبانی زیباشناسی آثار را استخراج کند نداریم. دلیل آن هم این است که استخراج مبانی زیباشناسی کار سختی است. در مقابل کارهای کلاسیک در طول زمان آزمایش خود را پس دادهاند، چون آنها با قالبها کار کردهاند و به همین خاطر استخراج مبانی زیباشناسی و بلاغی آنها راحتتر است. اما در مورد ادبیات مدرن کار سخت است. او همچنین اظهار کرد: به شخصه معتقدم صادق هدایت یک نویسنده سنتی است و مدرنیته را در کارهایش درک نکرده است و هنوز هم در اینکه هدایت یک نویسنده مدرن است اجماع وجود ندارد. البته زمزمههایی شنیده میشود که او را پستمدرن مینامد؛ اما تا وقتی این موضوع ثابت نشود، مسأله در حد یک فرضیه باقی میماند و تا به حال هم کسی کوششی برای ثابت کردن آن نکرده است. بنابراین میتوان گفت منتقدان هنوز در مورد مدرن یا پست مدرن بودن صادق هدایت به یک اجماع نرسیدهاند. صراف در ادامه گفت: البته این نکته هم وجود دارد که باید ببینیم توان علمی دانشجو بر روی ادبیات کلاسیک هم پرورانده شده باشد؛ هرچند طبیعتا جذابیت آثار جدید بیشتر است، اما باید یک بالانس بین ادبیات کلاسیک و آثار مدرن ایجاد شود. او درباره این موضوع هم که برخی میگویند نپرداختن به ادبیات معاصر به دلیل همفکر نبودن برخی نویسندگان با سیاستهای حاکم است گفت: این یک دلیل فرامتنی است. ممکن است این موضوع هم وجود داشته باشد، مثلا میدانیم که صادق چوبک به آن معنا چپ نبوده ولی در کارهایش نوعی ضدیت با مذهب وجود دارد یا آثارش بار جنسی خاصی دارند. این فضا ممکن است وجود داشته باشد؛ اما این سؤال را هم میتوان مطرح کرد که چرا دانشگاهیان که در دانشگاه به ضرورت ادبیات کلاسیک را تدریس میکنند در فضای بیرون از دانشگاه و در نشریات و کتابهایی که چاپ میکنند تلاشی برای شناساندن ادبیات مدرن نمیکنند. در اینجا که مانع دولتی و سیاسی حکومتی به آن شکل وجود ندارد، اما باز شوق و ذوقی از طرف آنها دیده نمیشود. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]