تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840324393




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجراي سرباز عراقي كه از ترس سكته كرد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ماجراي سرباز عراقي كه از ترس سكته كرد
در ذيل عمليات والفجر 8 قرار شده بود تا نيروهاي تيپ 10 سيدالشهدا(ع) عملياتي ايذايي را در جزيره ام الرصاص (اروند رود) انجام دهند. اين بار قرار بود عرض رودخانه‌اي وحشي را طي كنيم و با رساندن خودمان به خطوط ساحلي جزيره، موانع و سنگرهاي كمين دشمن را شناسايي كنيم. بنابر اين از چندين روز مانده به عمليات، نيروهاي اطلاعات تيپ كه بنده هم افتخار داشتم جزئي از آنها باشم، لباس غواصي مي‌پوشيديم و در سرماي دي ماه به اروند مي‌زديم. روال كار به اين ترتيب بود كه هر بار در تاريكي شب با شنا خودمان را به ساحل دشمن مي‌رسانديم و با شناسايي موانع، كميت و كيفيت آنها را به اطلاع مسئولان و همچنين واحد تخريب مي‌رسانديم تا براي از كار انداختنشان راهكار مناسب انديشيده شود. شرايط كار واقعاً سخت بود، ميانگين سني بچه‌ها از نوجوان شروع مي‌شد تا تازه جواناني كه هنوز به اصطلاح ريش و سبيلشان كاملاً درنيامده بود و اين بچه‌ها با كمترين جيره غذايي و محدوديت امكانات خودشان را به امواج سرد و سخت اروند مي‌زدند و طي چندين شب بارها و بارها اين كار را تكرار مي‌كردند. هرچه به ايام عمليات نزديك مي‌شديم، تعداد كساني كه با ما به آن سوي رود مي‌آمدند بيشتر مي‌شد. مثلاً تخريبچي‌ها از جمله كساني بودند كه در روزهاي منتهي به آغاز عمليات به خط دشمن راهنمايي‌شان مي‌كرديم تا بهتر بتوانند در شب عمليات وظيفه خنثي‌سازي و از كار انداختن استحكامات دشمن را به انجام برسانند. بالاخره در آغاز دهه دوم بهمن‌ماه 1364 عمليات آغاز شد. ما به همراه تخريبچي‌ها و غواص‌هاي خط‌شكن به اروند زديم. بعد از كمي شنا خودمان را به ساحل ام الرصاص رسانديم. بچه‌هاي اطلاعات شناسايي چون از قبل بارها اين مسير را آمده بودند، چابك‌تر از باقي بچه‌ها از موانع عبور مي‌كردند. ناگفته نماند كه آن شب براي اينكه ديده نشويم، گوني‌هايي را روي سرمان كشيده بوديم و شكل و شمايل غواص‌ها با آن لباس سياه و گوني‌اي كه روي سرشان كشيده بودند، ترسناك شده بود. به هر حال ما در خط ساحلي مشغول عبور از موانع بوديم كه ناگهان صداي جيغ بلندي شنيده شد و درگيري ناخواسته زودتر از موعد مقرر آغاز شد. وقتي كه با هر زحمتي بود دشمن را شكست داديم و مستقر شديم، از صداي جيغي كه شنيده شده بود، جويا شدم. يكي از بچه‌هاي شناسايي گفت: من زودتر از همه خودم را مقابل سنگر عراقي‌ها رسانده بودم و مي‌خواستم پتويي كه به عنوان در استفاده مي‌شد را كنار بزنم كه ناگهان پرده خودش كنار رفت و چهره يك عراقي نمايان شد. آن بنده خدا تا مرا با گوني روي سرم و لباس سياه غواصي ديد، جيغ كشيد و دراز به دراز خوابيد. من نارنجكم را داخل سنگر انداختم. اما بيچاره هيچ تكاني نخورد. به گمانم از ترس سكته كرده بود. راوي: رزمنده جانباز نادر اديبي

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن