واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و هنر > سینمای ایران ابراهیم حاتمیکیا در «هفت»:
سینمای امروز ایران غمانگیز است/ منتقدان میخواهند جنگ را از سینما حذف کنند
ابراهیم حاتمیکیا با حضور در برنامه «هفت» گفت: وقتی منتقد به من میگوید که جنگ تمام شده و دیگر حرف های عادی بزنیم یعنی هنوز نمیفهمد که 1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه درگیر بوده است و ما در هشت سال جنگ 300 هزار شهید دادیم.
به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم حاتمیکیا با حضور در برنامه «هفت» درباره فیلم «چ» و مسایل سینمای ایران سخن گفت و بیان کرد: چمران شخصیتی چند بعدی داشت شخصیتی که هم علم دارد و عارف است و هم چریک است و تفنگ به دست میگیرد. این شخصیت هیچ کدام از اینها را بر خود حرام ندانست و هرجا احساس کرد باید حرفش را بزند و خدمت کند وارد میشد. وی ادامه داد: بخشی که در صداوسیما از چمران سخن گفته شده است بیشتر بخش عرفانی شخصیت وی بوده است درحالیکه چمران مرد خلوت و جلوت هر دو با هم بود و سخت است که در سینما هر دو اینها را نشان دهیم و برای همین هم ساخت «چ» این همه طول کشید. اینکه من فکر میکردم که آیا درست درمیآید و آیا آن اندازهای که باید از چمران حرف بزنم به اندازه است؟ من نمی خواستتم عدهای را سرخورده کنم و یا عصبانی کنم حتی تا مدتی با اینکه فیلمنامه را نوشته بودم اما نمی ساختم آن را بسازم. حاتمیکیا با اشاره به مساله خود در سینمای دفاع مقدس بیان کرد: من «دیده بان» را درباره شهیدی به نام شهید عاطفی ساختم که در عملیات والفجر 8 شرکت میکند. من وحشت میکردم و میگفتم این دیده بان قصه من است و این نه به این معنی که خودم را سربالا بگیرم بلکه این را فقط من میتوانم بسازم چون خودم به آن نظم میدهم. درواقع این جبهه ای بود که من خودم آن را باز کردم و حرف خود را بیان میکنم هرکسی از دید خود نگاه میکند علی حاتمی هم اگر بخواهد از جنگ بگوید دید خود را دارد. کارگردان فیلم «چ» تصریح کرد: این چمرانی است که من خالق آن هستم و مساله خود را میگویم. چطور میشود که زندگی 50 ساله دکتر چمران را در دو روز روایت کرد اما من آن قسمتی را که برایم پررنگ است میگویم و امیدوارم دیگر دوستان هم دیگر قسمتهای زندگی این شهید بزرگوار را بگویند ولی برای من این نقطه نقطه حساسی بود که حس میکردم که یک جایی است که دو نیرو که جفتشان هم ایرانی هستند یک جایی شاخ به شاخ هم قرار میگیرند که هر دو هم میگویند ما سهمی از انقلاب داریم و میخواهیم این پیاده شود که جریان کردها و معترضین آنها است که میخواستند ادعای حقانیت کنند و چه این طرف که انقلاببیونی که آزاد شدند و میخواهند حافظ انقلاب باشند و نگذارند شکافی بین کشور رخ بدهد. در ادامه این برنامه وی در پاسخ به اینکه خود را فرزند زمانش میداند یا خیر بیان کرد: اگر این به معنای فضیلت باشد که اصلا کار من نیست. اگر مساله جامعه را نگویم دیگر آن حرف بر من حرام است. آنچه که من در بعضی همکاران خودم میبینم این است که طرف میگوید من کلی فیلمنامه دارم ولی نمیدانم کدام را بسازم و اصلا برایش مهم نیست و همین آدم 10 سال بعد هم میگوید که من باز هم این فیلمنامه ها را دارم. پس زمان چه میشود گویا این افراد مساله ندارند. وی اضافه کرد: مشکل سینمای ما از جایی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند. این مساله دلایل مختلفی دارد از جمله اینکه کوته بینی ها و ممیزی ها و سختگیریها مطرح شد و نتیجه اش این شد که فیلمساز از آنچه که جامعه به آن نیاز داشت فاصله گرفت و به سمتی رفت که اصلا نسبتی با او ندارد. حاتمی کیا در بخشی دیگر با اشاره به نظر خود درباره سینمای ایران بیان کرد: سینمای امروز غم انگیز است وقتی من به جشنواره میروم و فیلم های جشنواره به عنوان حاصل کارنامه سینمای ایران را میبنیم احساس میکنم که یک سیاره دیگر است. ما یک افقی دارم که من اینها را در فیلم نمی بینم. اینکه چرا ملت به سینما نمیروند تنها بخشی از آن به اقتصاد مربوط میشود اما مهمتر این است که مخاطب به سینما می آید تا چه چیزی را و چه مساله ای را ببیند؟ این رابطه مخاطب و سینماگر ضعیف شده است. کارگردان فیلم «بوی پیراهن یوسف» با اشاره به فیلم های اجتماعی بیان کرد: مساله بدان معنا نیست که مصیبتهای مردم را بگویند و حرف اجتماعی بزنند. هنرمند صرفا آیینه نمیگیرد. ما آرمانهایی برای سینما داشتیم و برای آنها میجنگیدیم. ما میخواستیم عرفان را در سینما مطرح کنیم اما عرفان اتفاق نیفتاد که چه چیزی در سینما رخ بدهد؟ قرار بود در این سینما سربازانی باشند که مردانه مساله جامعه خود را بیان کنند و نترسند اما این اتفاق در سینما رخ نمیدهد. حاتمی کیا با اشاره به سخنان بعضی منتقدان از گفته های آنها انتقاد کرد و گفت: وقتی منتقد به من میگوید که جنگ تمام شده و دیگر حرف های عادی بزنیم یعنی هنوز نمیفهمد که 1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه درگیر بوده است و ما در هشت سال جنگ 300 هزار شهید دادیم من در اینجا باید چه کنم؟ او که راهنمایی میکند و چراغ قوه بر مسیر من میاندازد، کاری میکند که من به نظر آدم کهنه ای بیایم. من فیلم «مهاجر» و «وصل نیکان» را ساختم که به من گفتند اینها چه حرف هایی است؟ وی ادامه داد: اگر نگاه نسل 40 و آن هویت ها نبود امروز چه میشد؟ دوست منتقد ما نسبت به این مسائل به چشم یک موضوع خسته نگاه میکند و میگوید که دیگر تمام شده و برگردیم به زندگی عادی. کوچه ها به نام شهدا شده که اینها هنوز التیام پیدا نکرده است. چطور میشود که سینما میخواهد به اینها پشت کند و به آنها اعتنا نکند. منتقد ما با اینها مثل شوخی برخورد میکند.
۱۳۹۳/۶/۲۹ - ۰۸:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]