تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش بختى تبديل و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812773007




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ايمان به خدا وعشق به شهادت رمز آسماني شدنش بود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ايمان به خدا وعشق به شهادت رمز آسماني شدنش بود
این متن تنها بهانه ایی است تا دهمین سالگرد شهادت انسانی باهوش ،فداکار و بی ادعا را به یادآوریم تا از میان همه دغدغه هایی که برای هم سن و سالانش متصور بود غم جنگ و حماسه و عشق را برگزید.
نویسنده : نویسنده : محمد رضا كارگر برزي 
پایان جنگ برایش شروع دوباره ایی شد تا از جنگ بگوید و بنویسد و بخواند گر چه تازه کار بود و هنوز الگویی و شیوه ایی برای بیان خاطراتش نیافته بود اما آنچه می گفت به طلای ناب می مانست که عیارش بالاتر از تصور هر خاطره گوی حرفه ایی بود. او در همان روزهای آغازین روایت گری اش پرونده عملیات والفجر 9 را گشود ، سپس به بررسی شیوه های مقابله با اغتشاشگران در جنگ شهری پرداخت و بعد به سان یک آموزگار کهنه کار ، سرگرم انتقال تجربیات اش شد. در پایان نامه تحصیلی اش  به جنبه های معنوی ، عاطفی و حماسی فرمانده محبوب اش محمود کاوه پرداخت  و در معرفی بیشتر و بهتر او از هیچ کوششی دریغ نکرد. در کنار انجام مسئولیت خطیری که به عهده اش بود تحصیل اش را تا مقطع کارشناسی ارشد دنبال کرد و تا آن روز که در 17 شهریور 1383 به پاداش عظیم شهادت در راه خدا دست یافت لحظه ایی از پای ننشست و هیچگاه اجازه نداد طوفان روز مرگ او را با خود به دره سقوط بکشاند.ما از میان خاطرات پر فراز و نشیب ،او را برايتان روايت مي كنيم .*متولد مشهدمتولد اول خرداد ماه 1341 بود. در مشهد بدنیا آمد در خانواده ایی مذهبی و اجتماعی مانند بسیاری از هم سن و سالهایش درس خواند و بازی کرد و تابستانها کار کرد.هنوز شانزده بهار از زندگی اش نگذشته بود که با آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران ، مسیر زندگی اش تغيیر کرد. شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات و درگیری های خیابانی از او مردی ساخت که شاید بیش از این در تصور کسی نمی گنجید.چند ماه بعد از پیروزی انقلاب برای حراست از دستاوردهای آن سلاح به دست گرفت و تا مهرماه سال 1358 که رسماً به عضویت سپاه پاسداران در آمد لحظه ایی از پای ننشست.با اوجگیری غائله کردستان ، به سقز اعزام و به دلیل علاقه و هوش و استعداد سرشارش در واحد اطلاعات عملیات که حساس ترین و مهمترین وظیفه در شناسایی و براندازی گروههای ضدانقلاب بر عهده داشت مشغول به خدمت شد. با تشکیل تیپ ویژه شهداء در سال 1360 همراه همرزم بلند آوازه اش محمود کاوه به واحد عملیات این تیپ رفت. فرماندهی گردان حضرت رسول از تیپ ویژه شهداء را بر عهده گرفت و با فداکاری مثال زدنی در فروردین 1361 مانع از سقوط شهر مهاباد توسط ضد انقلاب شد. نیاز پادگان آموزش مشهد به او و تجربیاتش او را وا داشت تا چند ماهی جبهه را ترک گوید و به امر مهم آموزش پاسدارن بپردازد. عشق و علاقه وافر ناصر به محمود کاوه او را واداشت تا در اعزامهای بعد نیز کاوه را برگزیند و تا سال 1370 که لشکر ویژه شهداء ماموریت تامین امنیت و مقابله با ضدانقلاب داخلی در کردستان را  برعهده داشت در این یگان حماسه آفرین خدمت نماید. بازگشت از مناطق عملیاتی شمال غرب ، برای او فرصت مغتنمی بود تا تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه دهد و همزمان در ارتقاء سطح دانش و توان نظامی رزمندگان تیپ یکم لشکر5 نصر از هیچ کوششی دریغ نکند.مقابله با اشرار و قاچاقچیان مسلح در شرق کشور در سال های 1377 به بعد میدان دیگری بود تا او بار دیگر کوله بار تجربیاتش را در جنگ با ضدانقلاب را بگشاید و با بهره مندی از ایمان به خدا و عشق به شهادت آنان را به نابودی بکشاند.شایستگی های مکتبی و نظامی اش مسئولین لشکر 5 نصر را بر آن داشت تا پس از گذراندن یک دوره طولانی حضور در گردانهای رزمی و تصدی مسئولیت واحد اطلاعات در سال 1380 او را به عنوان جانشین تیپ سوم انصارالرضا از لشکر پیاده 5 نصر انتساب و معرفی نماید.  او  در 17 شهریور 1383 در سقز و حین شناسایی منطقه مانور رزمایش عاشورای 5 به آسمان ها عروج داد.از این سردار حماسه آفرین چهار فرزند به یادگار مانده است.مزار عطراگین او در بهشت رضا برای همیشه تاریخ  دارالشفاء آزادگان و دلسوختگان خواهد بود.سردار در نگاه ديگرانسرهنگ پاسدار علی احمدی: چند ویژگی شهید ناصر ظریف را هیچگاه نمی توانم از یاد ببرم: صبوری و حوصله ایی که در برخورد با افکار و سلیقه ها و روحیات مختلف داشت و دوم اینکه همه جانبه نگر بود و بر روی طرح ها و ایده هایش بررسی همه جانبه ایی داشت و خصوصیت دیگرش این بود که حتی در سخت ترین لحظات ماموریت از خانواده اش و رسیدگی به درس و تحصیل و تربیت فرزندانش غافل نبود.سرهنگ پاسدار محمود کمال:  با آنکه مسئولیتی داشت و دارای جایگاه و مقامی بود اصلاً اهل غرور و تکبر نبود. اگر وارد مجلسی  می شد به تبعیت از حضرت معصومه (علیه السلام) هر کجا را که خالی می دید می نشست. با آن صفا و صمیمیتی که داشت همه نیرو های گردان های رزمی شیفته خودش کرده بود . او مدیر تمام معنا بود؛ برای رسیدن به تصمیمات نهایی با مسئولین یگان مشورت می کرد. دائماً در تلاش بود تا سطح علمی کارکنان یگان ارتقاء دهد. یکی از کارهای خاطره انگیز حاج ناصر وادار کردن فرمانده هان دسته و گروهان به مطالعه بیشتر بود. او برای رسیدن به این خواسته اش کنفرانس دادن فرماندهان را مطرح کرد. شهادت شان ضربه سنگینی به یگان بود.سرهنگ پاسدار حسین سهرابی:نصر وابستگی  خاصی به کاروان شهیدانی چون محمد بروجردی ، ناصر کاظمی ، محمد گنجی زاده ، علی قمی ، علی دشتی داشت . او باید در کردستان به شهادت می رسید. بزرگترین هدیه خداوند به ناصر علیرغم همه ضایعه ایی که برای ما داشت – اتصالش به همین کاروان بود. کاروانی که تا زمان ظهور حضرت مهدی ادامه داردسرهنک پاسدار علیرضا رخشانی:او جمیع امتیازات را در خودش داشت ،هم تجربه سال ها حضور در میادین دفاع مقدس و هم دارا بودن دانش و تخصص نظامیگری را. دوست و همرزم سردار شهید محمود کاوه بود. وقتی برای بازدید گردان ادوات و مجموعه تحت سرپرستی من می آمدند ، همه خوشحال بودیم چون یقین داشتیم که او جزء فرماندهانی است که تخصص لازم را داراست و نواقص و معایبی را که مطرح می کند بسیار سنجیده و به جاست..سرکار خانم کاریزی ( همسر شهید) بعد از آنکه ازدواج کردیم اولین حرفهایی که بین ما رد وبدل شد این بود که از من پرسید: اگر رفتم جبهه وآنجا به شهادت رسیدم شما چه می کنید؟ آنقدر که جبهه بود در خانه نبود. اما وقتی بعد از مدت ها برمی گشت همه آن كمبودها را جبران می کرد چه در برخورد با فرزندانمان و چه در پیگیری امورات پدر و مادر و دیگر اقوام .وابستگی به خانه و خانواده باعث نشد دست از جبهه بکشد . آقا ناصر علاقه خاصی به کردستان داشت ،دست آخرهم خداوند مقدر فرمود تا در همین کردستان به شهادت برسد.. حجته الاسلام مهدی شجاع:سال های 80 و 81 مقطع عجیبی در طول تاریخ پر بار مدرسه علمیه سلیمانیه و طلبه های آن بود هر دو سال به زیارت مناطق جنگی غرب رفتیم. سال اول با همراهی آقا ناصر و سال دوم با همراهی دکتر بزرگی ، حمید صدوقی ، حسین سهرابی و آقا ناصر اولین باری که آقا ناصر به مدرسه آمد، حاج آقای گنابادی نژاد خیلی اصرار کرد که برای سفر غرب همراهمان بیاید، اول قبول نمی کرد اما سر انجام راضی شد. رضایتی که نتیجه اش انجام رسالتی بود که از سال ها پیش به عهده اش گذاشته بود و او منتظر فرصتی بود تا آن را به انجام برساند و چه مردانه این کار را کرد. ناصر ظریف خوب رسالتش را انجام داد. خوب جنگید ، خوب پیام رفقایش را به ما رساند، خوب جاهایی ما را برد، خوب از مظلومیت شهدای کردستان سخن گفت ، خوب قصه دفاع از اسلام و میهن اسلامی ایران را تعریف کرد و خوب هم اجرش را گرفت.سردار مهدی ربانی:شهید ظریف یک انسان خود ساخته ای بود که از لحاظ علم نظامی بسيار برجسته بود، اطلاعات  بسیار خوبی داشت ، علیرغم اطلاعات و توانایی های فردی که همیشه با دیگران با بزرگواری و اعتماد به نفس برخوردمي كرد .كسي از ظاهرش نمی توانست عمق شخصیت او را بشناسد.پدر بزرگوار شهید کاوه:پسرم آقای ظریف حق دوستی با محمود را خوب ادا کرد هرکجا می نشست و بلند می شد از محمود و خاطراتش می گفت. خاطره محمود را برای جوانها زنده کرد. نمیدانم آیا کسی پیدا خواهد شد که خاطره آقای ظریف را برای مردم زنده کند؟سرهنگ پاسدار علی قاسمی:برادرمان حاج ناصر فرمانده متین و با حوصله و در عین حال سخت کوش و بی توقعی نیز بود و کاری را که شروع می کرد تا به سر منزل مقصود نمی رساند دست از تلاش و پیگیری بر نمی داشت. اعتماد عجیبی به همرزمان خودش داشت تا آنجا که به این اعتماد تکیه می کرد و برنامه ریزی و طراحی هایش را برهمین مبنا عملی می کرد. این شهید عزیز استاد به تمام معنای دروس رزمی و نظامی بود ؛ بسیار آگاه و مسلط و اهل تحقیق و مطالعه ایشان یکی از نخبگان و افراد صاحب نظر در مبحث آموزش بود. در شهادت شهید ظریف پاسداران بیرجند واقعاً سوختند.سردار انجیدنی:در طی هفت – هشت سالی که با ایشان بودم او را یکی از موفق ترین فرماندهان گردان در تیپ ویژه شهداء یافتم. او همیشه دارای طرح نو و حرف جدید بود. تا طرح ها و ایده هایش را به نتیجه نمی رساند دست از تلاش بر نمی داشت.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن