واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
استاد مجرد تاکستانی؛ هنرمردی که متفاوتتر میبیند
استاد «اردشیر مجرد تاکستانی»، هنرمردی که هنر را متفاوت از بقیه یافت و امروز از زمانه کناره گرفته تا در ژرفای دریای هنر حقیقت را بیابد.

به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس، استاد «اردشیر مجرد تاکستانی»، هنرمردی که هنر را متفاوت از بقیه یافت و امروز از زمانه کناره گرفته تا در ژرفای دریای هنر حقیقت را بیابد. او در همین نزدیکیهاست و در خانهای استیجاری زندگی میکند، خانهای که چیدمانش هم متفاوت از هر خانهای است که امروزه شاهدش هستیم. چیدمانی از کلافهای رنگارنگ، قلمهایی متفاوت، سبدی پر از انار، تابلوهایی از نقاشی مینیاتور شهناز، میز و صندلی چوبی، سبدی باچند تخم شترمرغ، تسبیحهایی با رنگهای متفاوت که کار استاد است، مدادهای رنگی، ظروف سفالی و مسی، پردهای ساده، دو میز کار مقابل هم یکی برای اردشیر و دیگری برای شهناز....

دیوارهای خانه این استاد را قفسه کتابهایی پوشانده که برخی از آنها شاید 3 ـ 4 بار خوانده شده است؛ مجرد تاکستانی میگوید: «برخی از این کتابها را خودم خواندم و برخی دیگر را در حالی که کار میکردم، همسرم برایم خوانده است». «شهناز ملکی» همسر استاد تاکستانی است؛ او هم طریقت هنر را در پیش گرفته و استاد از همسرش این گونه یاد میکند: «شهناز یکی از شانسهای زندگی من بوده است».

اردشیر که خود در محضر استاد فرشچیان تلمذ کرده، این روزها دیگر سر کلاسهای درس و دانشگاه حضور پیدا نمیکند و از نحوه آموزش در دانشگاهها گلهمند است. اما دست از کمک به دانشجویان برنداشته و در منزلش میزبان دانشجویان هنر است؛ هنرمندانی که از اقصی نقاط کشور برای یاری طلبیدن، به او مراجعه میکنند. زندگیاش فراز و نشیب زیادی داشته، در سال 1354 ازدواج میکند، در حالی که دو فرزند داشت، مدتی بیکار میشود و میماند با خرج و مخارج زندگی، به پیشنهاد یکی از دوستانش به موزه شهدا میرود و از سال 1361 تا هفت سال بعد کارگاه هنری برپا میکند. استاد تاکستانی اعتقاد دارد که رزق و روزی تمام موجودات به دست خداوند است؛ خود را وابسته به کسی نمیداند، حتی یارانه نمیگیرد و میگوید: «اوست که میبخشد؛ باید این را باور داشته باشیم». استاد، مدتی هم با خانواده برای کار پژوهشی به آلمان میرود اما آنجا هم آنچه را میخواهد، نمییابد؛ مجدد به ایران باز میگردد. برگ دیگری از زندگی وی ورق میخورد و چهارده سال از عمرش را به مرمت نسخههای خطی آستانه حضرت فاطمه معصومه (س) در قم میپردازد؛ او از این سالها این گونه یاد میکند: «آنچه که در این سالها آموختم را در هیچ دانشگاه دنیا یاد نمیدهند».

کتابهای «راهنمای نقاشی و کتابآرایی در ایران»، «شیوه تذهیب»، «تشعیر در هنرهای کتاب آرایی»، «خودآموز مینیاتور - 3جلد» و «سفرنامهی غیاث الدین نقاش» بخشی از آثار استاد تاکستانی است؛ او میگوید: «اولین کسی که به من گفت دانستههای هنریام را در قالب کتاب منتشر کنم، مرحوم آیتالله نجومی بود». استاد تاکستانی اوقاتی از زندگیاش را برای دغدغههایش میگذراند؛ دغدغههای اجتماعی و فرهنگی. در ایامی که غزه را در خون و آتش میبیند، قلمش را در دست میگیرد و برای دلجویی از کودکان غزه مینیاتور طراحی میکند. یعنی یک هنر عمیقا شرقی و آرام را درباره یک جنایت شدیدا غربی و وحشی خرج میکند. تابلوهایی که شاید چند روز آینده در گالری کوچکی در گوشهای از همین شهر به نمایش درآیند. سپیده، سهامه و طهمورث فرزندان خانواده استاد مجرد تاکستانی؛ آنها نیز در راهرو مسیر پدر هستند؛ گرافیک، صنایع دستی و جواهرسازی. ساعاتی را در کنار استاد مجرد تاکستانی بودیم و از حرفها و دغدغهها و احوال این روزهایش شنیدیم. خیلی حرفها برای گفتن داشت. مشروحی از آنچه حاصل آمد، به زودی در خبرگزاری فارس منتشر میشود. انتهای پیام/
93/06/22 - 15:47
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]