تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844792830




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روزی به این گذشته افتخار خواهید کرد/ می‌ایستیم به افتخار شما


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


فرهنگ و هنر > تئاتر یادداشت نادری به بهانه اجرای «فرجام...»
روزی به این گذشته افتخار خواهید کرد/ می‌ایستیم به افتخار شما
علیرضا نادری نویسنده نمایشنامه «فرجام سفر طولانی طوبا»، که بعد از 14 سال از زمان نگارش به تازگی بر صحنه سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به اجرا رسیده، طی یادداشتی همت و تلاش محسن حسن‌زاده کارگردان اثر و گروه‌اش را در به فرجام رسیدن این نمایشنامه، ستوده است.



به گزارش خبرنگار مهر، نادری در این یادداشت خطاب به حسن زاده می نویسد: «طوبا» تو با که ای؟! نامه ای به محسن حسن زاده‌ی عزیز، همت، استعداد و گروه با روحش که با طوبا به تئاترشهر فرجام دیدند.
...
محسن، روزگاری - همان سالها - در هنرهای زیبا «فرجام سفر طولانی طوبا» را به چند دوست و رفیق دادم که بخوانند. روی صفحه اولش با جمله‌ای از مسیح -درود خدا بر او - درباره مرگ، گناه و فراگیری مرگ آغاز می‌شد که دوست داشتم و دارم که حتمن روی پوستر و بروشور دیده شود. اغلب انگار «تورانی» دیدند، «ایرانی»وار، نگاه عاقل اندر (نه عاقل تر) سفیه انداخته و دیدم طوبا به کتشان نمی‌رود. آنها «طورِ» پینتر، یونسکو و بکت را چنان غلط فهمیده بودند که بماند برای بعد. من آن سالها یک دستاویز مهم (و نه فقط همین یکی) را داشتم از نویسنده‌ای ایرانی که می‌گفت نویسنده باید برای نوشتن از پشت میزش منتقل بشود، جابجا بشود، «پا» بشود! رفتن به «گِمبا» و یا «کِن-با» برای فهم مسیری که به غلط آمده ایم، ضروری است... محسن، برای من که هیچ وقت «هی جان» حرفه ای‌ها را نخواسته و نشنیده‌ام و همواره افتخارم آماتور -دانشجویی- بودن بوده و هست، طوبا یک حرفِ اول از یک دانشجو به یک دانشجوی دیگر است و کاملن آماتور اما «طور» ی دیگر. هرگز اول و آخر را شروع و پایان ندان اما بدان قرن هر آدمی از وقتی آمده آغاز و وقتی از این گهواره به گور می‌رود پایان می‌یابد. من همیشه آموخته‌ام نه با دو زانوی لرزان در محضر استادانی که اغلب نه ایستاده بل از این کلاس به آن کلاس می‌دوند در هر جا -جامعه ای- که در آن مجال نفس کشیدن داشتم بر یک پا ایستاده، تماشا کنم. «رو - س تا - یش» کن روستاهایمان را به گذشته، حال و آینده، از آغاز قرن خودت که دیده‌ای، چه دیده‌‌ای؟ «گذشته - حال - آینده». من مادربزرگی که با مارِ چنبره‌زده روی کیسه آردش سخن می‌گفت. مادروار، مهرمیتراوار، کدخدای ناخوانده روستایی صد مرده بود و نه صد مردِ مرده، همه زنده و سرحال و قبراق اما در مهاجرت برای کار و آنها که مانده یا درمانده یا تک و یا تّکه اما اخته. مهاجرت مردان برای کار یا جاب «عجب کار» که فقط جیب را پر کنند از مشتی سکه و اسکناس که اگر نشد تیله و پشکل و سرگین که پیشِ برنده‌ها سرافکنده نباشند. زنان و دخترانی، ماه و قمر یا در عقرب یا به نیش اَقربا مدهوش و مسموم، پشت دار قالی با انگشتانی که به تخم چشمانی دوخته به دور فرو کرده و کور می‌شدند و امید که حالاها اینطور نباشد. «س- تایش» کن روستاهایمان را به نهال، حال و آینده. چه می بینی؟ نهالها تنومند شده اند؟ درخت‌ها سایه ساران گسترده‌اند اکنون؟ روستاهای زیبا، زیباتر شده اند؟ ماهی های چشمه های قنات ها اکنون آمده و این قنات ها رگ و رگه های ناپیدای هستی ایرانی (حالا که آینده ماضی هاست) آب را به رو آورده‌اند؟ بالا آورده‌اند؟ «س - تایش» کن روستاهایمان را به تولد، جوانی و میانسالی. اکنون روستاهای این سرزمین نو شده‌اند؟ تازه شده‌اند؟ نویسنده باید از پشت میزها جابجا بشود. پا بشود. نادر برهانی مهربان وقتی متن را گرفت سبک و سنگین اش نکرد. یکسره بردش برای برپا کردن اما نادر «طورکی» خوانده بود و باید برایش روشن شدنی شود «طور»کی خودش کلید است و این لهجه قمی بود که قلف است و هنوز که هنوز است قلف است و در «طور» نادر و بقیه آتاراپاتکان‌ها هم قفل و هم کلید چیزهای دیگرگونه‌اند و شاید نه «آنتی گونه» امیر مکاری هم تکلیفش با خود و «طور»ش نامعلوم بود. میفهمم «نمی‌توانست نفهمد»، آدمی از بیهق که بی حق و حقیقت نمی‌تواند باشد. مگر اگر و مگر کند که او با من بد نبود. طوبا کار او و دانشجویان امیرکبیر نبود. عباس اقسامی خوب فهمیده بود و من هم به او امید بسته بودم اما دستش کوتاه بود و خلاصه سرو کله تو پیدا شد، گفتم: طوبا به فرجام می‌رسد. مطمئن بود که تو هم می‌فهمی و هم میتوانی و هم آماتوری، همانطور که من آماتور بوده و هستم. دو سال زحمت تو و گروه درجه یکت را قدر می‌دانم و اگر بدانیم و بفهمیم باید برای رفتن به «طور» اول باید «جور» کرد. لهجه یک «جور» است و هم «ور» دارد. با این «ور» می‌شود جمع کرد. «جمع کردن» و چه خوب که ناگهان یک روز نویسنده‌های جوان راه گفتند و اول جور خودشان را پیدا کنند. «تورک ها»، «کردها» ابتدا افسانه های مادرانشان را نخست در «ور» خود رو کنند و دو زانو در محضر جاجامعه ای که دارد نابود می‌شود بپرسند. بسیاری از این پیرمردان و پیرزنان مثل درخت ها کهن گنده شده و در شهرهایی که نو شده اند دارند می‌پوسند اما ساعتی در محضرشان بنشینید، می‌آسایید. محسن، دانستن و فهم مشارکت در معرفت کل است. لهجه های ما «جور» و به این «جور»‌ها «س تم» شده است. «جُور» شده است. به مادران ما، به فولکلورها، به روستاها - طوبا... باز می گردیم به اول، به اول قرن خود، هر کس شروع قرن خود را بجورد اما «طور»ی که در معرفت کل را بجوید. دیگران حرفه با صرفه‌ای دارند. ما از آنها می‌گذریم. او که می‌رود، می‌گوید و می‌رود. آنان که مانده‌اند در حرفه خویش، می‌گویند و می‌گویند. و باز می‌گویند به هم و وای بر وقت و وقتی که می‌گندد. امیدوارم کوشش دو ساله تو گروهت را بتوانم نشسته ببینم. می‌ایستم به احترام شما و گروهتان و امیدوارم هر نمایشی را و هر یک از  خود را «س- تایش» کنیم. گذشته، حال و آینده. تو و گروهت روزی به این گذشته افتخار خواهید کرد چون از اول آغاز کرده‌اید.»


۱۳۹۳/۶/۱۵ - ۱۴:۲۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن