واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چند نکته درباره نمایش «آرسنیک و تور کهنه»/ یک جنایت خانوادگی با چاشنی عشق و سیاست فرهنگ > تئاتر - نمایش «آرسنیک و تور کهنه» متکی به بازی گروهی است. نمایشنامهای پر بازیگر که هر یک از شخصیتهایش دارای هویتی مستقل و کارکردی موثر در شکل گیری فاجعه هستند
محدثه واعظیپور: یک: نمایش «آرسنیک و تور کهنه» به کارگردانی حسین پارسایی، ترکیبی از یک متن هوشمندانه و طنازانه و اجرایی درست و متناسب با ظرفیتهای متن است. اثری مفرح درباره سوء تفاهمهای بشری، سیاست و عشق. دو پیرزن به ظاهر سخاوتمند، اما قاتل، جوانی که توهم رئیس جمهوری دارد و یک جانی فراری شخصیتهای این نمایش هستند و وصله ناجور مورتیمر است. در مجموع تماشاگر با خانوادهای عجیب و غریب روبرو است که ریشه خشونت و جنون را میتوان در نیاکانشان هم سراغ گرفت. پدر ابی (بهاره رهنما) و مارتا (فهیمه امنزاده) سمها را روی فرزندانش امتحان میکرد. در این فضای آشفته که رویهای انسانی و اتفاقا آرام و همدلی برانگیز دارد، جهانی وجود دارد که قتل، خشونت و دروغ را در ظاهری اقناعکننده پنهان میکند. جالب است که تنها شخصیت بیگناه قصه منتقدی است که به خاطر کارش استهزا میشود. لحظه رهایی مورتیمر (بیژن بنفشهخواه) از عذاب متعلق بودن به این خانواده بخش مهمی از نمایش است. او که رفتارهای غیرعقلانی خانوادهاش را درک نمیکند، عملا اتفاقی پای به این معرکه گذاشته، او میراثدار خوبی برای جنون و شوربختی خاندان بروستر نیست. شخصیت مورتیمر به عنوان منتقد تئاتر و روزنامهنگار (در نگاه کلی روشنفکر) زمینه شوخی کارگردان با اهالی رسانه و حتی تئاتریها را فراهم میکند، بارها در نمایش به این موضوع اشاره میشود که تماشای هر شبی بعضی نمایشها چقدر دشوار است. از سویی دیگر منتقدها از گزند شوخی کارگردان در امان نیستند و بارها از آنها انتقاد میشود. اما مورتیمر جدا از این کارکرد طنز، در آن فضای غریب میتواند نماینده روشنفکرانی باشد که در تقابل با جنون، تقلب و جنایت عاجز به نظر میرسند. او تنها شخصیت نمایش است که از به ارث بردن جنون و کشتار در رنج است. پیرزنها به راحتی با این موضوع کنار آمدهاند و جرج که وارث عمههایش است به خوبی مسیر آنها را ادامه میدهد. جاناتان (پژمان جمشیدی) هم یک خلافکار حرفهای است و جرم و جنایت را در خانواده به اوج رسانده است. در پایان نمایش، سرهنگ رونی (خسرو احمدی) قربانی میشود تا ذهن مخاطب همچنان درگیر این حادثه باشد. آیا قانون هم نمیتواند بر بیخردی و تعصب مهار بزند؟ دو: قصه «آرسنیک و تور کهنه» در یک دکور روایت میشود. کارگردان در این فضای ثابت بدون تغییر صحنه و فقط از طریق ورود و خروج بازیگران قصه را بدون وقفه پیش میبرد. «آرسنیک...» بدون بیهودهگویی یا وقتکشی تا پایان سرحال و سرگرم کننده است و افت نمیکند. شناخت جاذبههای متن، ضرباهنگ، اندازه بازیها و هماهنگ کردن تیمی که هر کدام قابلیتهایی دارند در «آرسنیک...» به خوبی اتفاق افتاده است. حسین پارسایی به عنوان کارگردانی باتجربه در تئاتر از پتانسیلی که متن و بازیگران در اختیارش قرار دادهاند به درستی استفاده کرده است. توجه به مسائل روز، شوخی با جنگ طلبی جرج بوش و بحران عراق جذابیت نمایش را برای مخاطب ایرانی بیشتر کرده است. پارسایی توانسته ظرافتهای متن اصلی و لایههای مختلف آن را در اجرای کمدی و مفرح نمایش حفظ کند و به مفهوم اصلی اثر وفادار مانده است. سه: «آرسنیک و تور کهنه» متکی به بازی گروهی است. نمایشنامهای پر بازیگر که هر یک از شخصیتهایش دارای هویتی مستقل و کارکردی موثر در شکل گیری فاجعه هستند. قطعاتی از یک پازل که دنیای بیرحمانه حاکم بر عمارت بروستر را شکل میدهند. پارسایی با انتخاب بازیگرانی که قدرت بازی در نقشهای کمدی و خلق موقعیتهای طنز را دارند بار کمیک نمایش را افزایش داده، در این فضا است که اغراق در بازی فرناز رهنما منطقی جلوه میکند، هر چند با جنس دیگر بازیگران تفاوت دارد. کارگردان شوخیها را بسط داده و به ویژه برای مخاطب عام فضایی مفرح و قابل درک و ساده خلق کرده است، فضایی که مضمون تلخ و رعب آور نمایش (غلبه جنون بر عقل) را تحتالشعاع قرار میدهد. اما متن آن قدر قوی است که حتی با چاشنی شیرین طنز و گروه بازیگرانی که پیشتر در مجموعههای طنز پربیننده تلویزیون دیدهایم، ارزشهای مضمونیاش را از دست نمیدهد. متن میتوانست با رفتن جرج به بیمارستان، فرار مورتیمر از خانه و اقامت پیرزنها در آسایشگاه تمام شود، اما تاکید نویسنده و پس از آن، کارگردان به ادامه این جنایتها، تلنگری است درباره این که دنیای آینده همچنان از جنون و جنایت آکنده است. 243243
یکشنبه 9 شهریور 1393 - 12:35:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]