محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831103026
شاعر سپیدپوش
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شاعر سپیدپوش
من هیچ کسم، تو کیستی؟ تو هم، آیا هیچ کسی؟ پس، ما یک جفتیم به هیچ کس مگو! مبادا رسوایمان کنند!
شاعر سپیدپوش
مرا جز نیایش هیچ نمانده است
ای مسیحا در آسمان
سرای تو را می جویم
به هر دری که می کوبم
تویی که زمین را به لرزه می افکنی
دریا را به تندباد می آشوبی
بگو ای عیسای ناصری
مرا دست یاری نداری؟
نامه های زن سپیدپوش
امیلی دیکنسون در سال 1830 در شهرک «امهرست» در ایالت ماساچوست آمریکا زاده شد، یک خواهر و یک برادر داشت پدرش خزانه دار دانشگاه و مردی خشکه مقدس بود، با قلبی پاک. امیلی بیشتر وقت خود را در محیط خانه می گذراند و کمتر از خانه بیرون می رفت. از کودکی روحیات او شبیه شاعران بود؛ حساس و مهربان. امیلی به ندرت شهر و دیار خود را ترک می کرد، او همیشه عاشق محیط خانه بود، عاشق جایی که خانواده اش در آنجا نفس می کشیدند.
امیلی هرگز ازدواج نکرد و زندگی اش را با سرودن شعر و مراقبت از خانه و نگهداری از پدر و مادرش سپری کرد، پس از مرگ پدر و مادر به طور کلی منزوی و خانه نشین شد و حتی با خویشان و اطرافیانش هم بیشتر با یادداشت ها و نامه های کوتاه و مقطعی رابطه برقرار می کرد. شاید روزی که امیلی در آن خانه قدیمی زاده شد شعر نیز همزمان با او در آن خانه متولد شد و همزمان با او رشد کرد. با هر گام که امیلی در زمان برداشت شعر نیز دوش به دوش او در زمان به راه افتاد و هرگز او را میان راه تنها نگذاشت.
شعر و امیلی با هم بزرگ شدند تا اینکه جایی از راه، امیلی دلباخته مردی از دوستان خانوادگی اش به نام «چارلز ودزورث» شد که قاضی دادگستری بود، اما ودوزورث یک سال بعد در 1861 او را ترک کرد و به بهانه های شغلی به کالیفرنیا رفت.
این ناکامی عشقی به شدت باعث پریشانی و ناامیدی امیلی شد و ظاهرا همین دوره، یعنی فاصله میان سال های 1862 تا 1865 بود که خلاقیت های امیلی به اوج می رسد، تنهایی امیلی دوچندان می شود و این اتفاق نه چندان زیبا تمام آینده او را تحت الشعاع قرار می دهد. این شوک امیلی را به خود آورد تا دنیا را دوباره ببیند و خود را از میان تمام آدم های دنیا دوباره پیدا کند؛ امیلی پس از این ماجرا همیشه لباس سپید می پوشید و از خانه بیرون نمی رفت، شاید روزی که او لباس سپید به تن کرد روزی بود که امیلی در عین تنهایی هم صحبتی صمیمی برای خود پیدا کرد، کسی که هیچ کس به جز امیلی او را نمی دید.
من هیچ کسم، تو کیستی؟
تو هم، آیا هیچ کسی؟
پس، یک جفتیم
به هیچ کس مگو!
مبادا رسوایمان کنند!
جملاتی که بین امیلی و هیچ کس مبادله می شود، بسیار پرمعناست، در این خانه حالا هیچ کس تنها دوست امیلی است. بعد از مرگ پدر و مادر و از دست دادن معشوق شاید هیچ کس محکم ترین تکیه گاه برای امیلی باشد. امیلی در این خانه اوقات فراغتش را با خود و هیچ کس تقسیم می کند و از هیچ کس هزاران دوست می آفریند، دوستانی که نامه واسطه ای بین آنها بود.
امیلی گاه قطعه شعری را همراه با شاخه گلی یا نامه ای کوتاه برای دوستی یا خویشاوندی می فرستاد، همشهریانش او را بیشتر به عنوان زنی عجیب می شناختند تا شاعر و به او لقب اسطوره، زن سپیدپوش و ملکه منزوی داده بودند، با این حال انبوه نامه های به جا مانده از امیلی نشان می دهد که عزلت و انزوای او به هیچ وجه به معنی دوری و بیزاری از اطرافیان نبوده است، چون نامه هایش سرشار از عشق و عاطفه ای عمیق و روابطی صمیمانه و متقابل است.
شاید بانوی سپیدپوش مادر انزوا راحت تر نفس می کشید، گاه در تنهایی می نشست و به اطرافیانش نامه می نوشت، نوشتن تنها چیزی بود که او را آرام می کرد. سطرسطر نامه های امیلی بوی آشنایی می دهد، واژه های این نامه ها پر از عطر و رنگ گل و گیاه و سرشار از عطوفت و درک عمیق نسبت به دیگران، همراه با طنزی خاص و دلپذیر است، با همین نامه ها بود که او از کنج انزوا با دوستان و خویشان منتخب خود ارتباطی بی شائبه و انسانی برقرار می کرد، به ویژه در زمان رنج و مصیبت، آنها را از حمایت معنوی خود بهره مند می کرد. او عاشقانه مخاطبانش را دوست می داشت، در نامه هایش جملاتی پیدا می شود که گواهی بر این ادعاست؛ «امید کودکانه ای دارم که همه کسانی را که دوستشان دارم دور هم جمع کنم، کنارشان بنشینم و لبخند بزنم».
وقتی دیگر یعنی هیچ وقت
زندگی امیلی فراز و نشیب چندانی نداشت، چون تماما در انزوا گذشت، بانوی سپیدپوش هیچ نقطه ای از دنیا را به اندازه خانه پدری اش دوست نمی داشت و تمام عمر را آنجا سپری کرد. امیلی زندگی خود را با واژه هایش در میان اشعار و نامه هایش تا پایان عمر قسمت کرد، از بهار سال 1862 مکاتباتش با تامس هیگنسن سردبیر ماهنامه آتلانتیک آغاز شد. ماجرا از این قرار بود که هیگنسن در مقاله ای که در سال 1862 در ماهنامه آتلانتیک به چاپ رسید، به راهنمایی و تشویق نویسندگان جوان آمریکایی پرداخت و از آنها خواست که اگر قطعات زنده و جانداری نوشته اند برای بررسی و احیانا چاپ برایش بفرستند.
امیلی از این فرصت استفاده کرد و نامه ای همراه با چهار قطعه شعر برای او فرستاد و نظر ادبی و انتقادی هیگنسن را جویا شد. این نامه سرآغاز مکاتبات 20 ساله آنها شد.
تامس هیگنسن از سبک رمزآمیز و پرابهام شعر امیلی غافلگیر شد، هیگنسن نخستین نامه امیلی را چنین توصیف می کند؛ در 16 آوریل 1862 نامه ای به این مضمون از اداره پست دریافت کردم؛ آقای هیگنسن آیا شما گرفتارتر از آن هستید که بگویید شعر من زنده است یا نه؟ ذهن انسان چنان به خود نزدیک است که نمی تواند این موضوع را به روشنی ببیند و من کسی را ندارم که از او بپرسم، اگر فکر می کنید که شعر من نفس می کشد و فرصت و فراغتش را داشته باشید که به من بگویید بی درنگ ممنونتان می شوم....
روی نامه پستی مهر امهرست خورده بود، خطش چنان عجیب بود که گویی نویسنده نخستین درس هایش را با مطالعه ردپای پرندگان فسیل در موزه آن شهر فرا گرفته است.... غریب ترین نکته این نامه از نظر هیگنسن نداشتن امضا بود، اما بعد معلوم شد که نگارنده نامش را روی کارتی نوشته و آن را در پاکت کوچکی در داخل پاکت بزرگ گذاشته.
هیگنسن سردبیر به امیلی توصیه می کند تا مدتی برای چاپ اشعارش دست نگه دارد تا بتواند آنها را نرم و آهنگین کند و به آنها نظم بیشتری ببخشد. امیلی هم پند او را می پذیرد و تا پایان عمر از آن سرباز نمی زند! علت اصلی خودداری او از چاپ اشعارش این بود که امیلی انتشار اشعار را حراج ذهن و اندیشه می دانست و شاید برای همین بود که به توصیه هیگنسن حاضر به اصلاح وزن و قافیه اشعارش نشد، زیرا آن را جراحی شعر می دانست.
امیلی ترجیح می داد شعرهایش را بدون جراحی برای چاپ و پسند مردم تنها برای خود بسراید و برای خود نگه دارد، اما او همواره هیگنسن را استاد خود می خواند گرچه تنها از او می خواست که شعرهایش را نقد کند نه منتشر!
هشت سال بعد، هیگنسن با امیلی دیدار می کند. در 16 اوت 1870، هیگنسن وارد خانه ای بزرگ و آجری می شود که بیرونش پر از درخت و بوته های پر از گل است، از بیرون خانه کاملا مشخص است که بانویی شاعر در این خانه نفس می کشد، هیگنسن امیلی را آدمی ریزه، خجول، ساده و بی صدا توصیف می کند با چشمانی درشت، درست مثل ته مانده شراب در جام یک میهمان!
امیلی با دو شاخه گل زنبق به استقبال او می رود، برای دختری که هرگز با غریبه ای مواجه نمی شد، دیدار با هیگنسن کمی دشوار بود. هیگنسن روحیه امیلی را به شدت پرتنش و پیچیده توصیف می کند. امیلی هنگام وداع نیز مانند شاعری بزرگ روبه روی هیگنسن می ایستد و جملاتی شاعرانه را بر زبان می آورد. هنگامی که هیگنسن به او گفت وقتی دیگر دوباره به دیدارت می آیم امیلی در جواب می گوید بگو وقتی دور، این طور بازدیدمان نزدیک تر خواهد بود، وقتی دیگر یعنی هیچ وقت!
رابطه امیلی و هیگنسن تا سال ها بعد یعنی مدت 20 سال به طور مکاتبه ای ادامه پیدا می کند، امیلی گاهی برای همسر هیگنسن نیز نامه می نوشت و برگ گلی معطر را به همراه یکی، دو بیت از شعرهایش ضمیمه می کرد، هیگنسن، طراوت و قدرت شعر امیلی را درک می کرد، او شعر امیلی را به گیاهی مانند می کند که از ریشه کنده شده و خاک و شبنم و باران هنوز به آن آویخته است.
امیلی آشنای نادیده ها
نگاه امیلی به دنیا نگاه عجیبی است، امیلی منزوی و گوشه گیر از لابه لای درزهای آجرهای کهنه و قدیمی بهشتی بی نظیر می بیند، بهشتی که پادشاهش خداست. شاید او نیازی نداشت تا مثل همسایه هایش برای رفتن به دریا شال و کلاه کند، برای او تصور دریا در مخیلات اش کفایت می کرد تا تور در دریا بیندازد و زیباترین واژه ها را برای شعرهایش شکار کند. لحن و صدای شعر امیلی مخصوص خود اوست. در شعر او عشق، خدا، طبیعت و جاودانگی نفس می کشند.
خانه پدری او سرشار بود از تجربیات باطنی، او هر روز به سفری تازه می رفت، سفری به درون ژرفای زندگی نه در پهنای زمین، شاید به همین علت بود که سروده هایش را بعد از مرگ او درون جعبه ای کشف کردند. در عمق رنج و نومیدی نشانی از دلسوزی برای خود در لحن و کلام او نمی یابید، امیلی گرچه تنهاست، اما این تنهایی را دوست می دارد، هنر او شعری است مرگ اندیش. زندگی از دیدگاه امیلی یک تراژدی است، اما عجیب است که با این تفکر او همیشه چشمانی براق داشت؛ او هرگز شاعری مهجور نبود، صدای امیلی چنان پردغدغه، صریح و خاص اوست که خواننده را وامی دارد آنها را تا آخر بشنود.
آرچیبالد مک لیش، امیلی را «شاعر دنیای خصوصی می نامد و می گوید؛ چنین سراینده ای نه فقط نظاره گر بل بازیگر صحنه ای است که نظاره می کند. سخنگوی شعرهای او، صدای اوست در نقش بازیگر؛ صدای اوست در نقش شاعر».
بسیاری از منتقدان ادبی، دیکنسون را از پیشگامان هوشیاری و تجربه گرایی مدرنیستی می دانند. از جمله کنت استاکس در کتابش، «امیلی دیکنسون و هوشیاری مدرن»، او را در زمره نوگرایانی چون بودلر تاسوررئالیست های فرانسوی و یا «هایکنیز» تا الیوت در میان انگلیسی زبان ها می شمارد، حتی در مقام مقایسه با جرارد منلی هاپکنیز شاعر معاصر انگیلسی، امیلی را برتر می داند، زیرا هر چند او در زمینه نحو آهنگ و تصویرسازی، تجربه های درخشانی دارد، اما به دلیل ریشه های سنتی و کاتولیک ذهن خود، بینش فراگیر ندارد.
امیلی با خود انسان و خلاء ارزش ها روبه رو شد، مستقیما و بدون هیچ پیش آگاهی مذهبی. امیلی از خود انسان تازه ای آفرید، انسانی که در انزوا زیست و سال ها پس از مرگش کشف شد. زندگی و مرگ امیلی یک روایت بیشتر ندارد و آن روایت تنهایی اوست. وقتی امیلی در سال 1886 چشم از جهان فرو بست، یادگاری عظیم و جاودان از خود به جا گذاشت؛ جعبه شعرهای امیلی بعد از مرگ او توسط لاوینیا، خواهر امیلی کشف شد، قطعا برای شاعری همچون امیلی یادگاری ارزشمندتر از اشعارش نیست.
درون جعبه بسته ای بود پر از سروده های پنهانی که در روزها و شب های تنهایی امیلی، همدم او بودند. بیش از یکهزار و 700 قطعه شعر روی کاغذهای متفرقه نوشته و به هم دوخته شده بود، بعد از مرگ امیلی، تامس هیگنسن فرصتی پیدا کرد تا اشعار او را چاپ کند، هیگنسن در سال 1890 نخستین برگزیده اشعار او را با اصلاحاتی که در آن اعمال کرده بود به چاپ رسانید و تا سال 1950 ویراسته های مختلفی از آثار امیلی به بازار آمد که با استقبال چشمگیر مردم روبه رو شد.
حالا در میان این همه شهرت و محبوبیت تنها جای خود امیلی خالی بود، اما واژه واژه امیلی دین خود را به او ادا کردند؛ واژه هایی که هرگز نمی میرند. گرچه بعد از مرگ امیلی نیم قرن طول کشید تا او جایگاه خود را در شعر و ادب به دست آورد، اما این به آن معنی است که او نیم قرن از درک زمان خویش پیشتر بوده است. حالا با سطرسطر اشعار امیلی می توان وجود او را حس کرد.
صدای قدم هایش را در میان حیاطی بزرگ و سخن گفتن اش را با گیاهان می توان شنید. زندگی ساده و یکنواخت امیلی با همین دلخوشی ها بی هیچ دلواپسی به پایان رسید، اما این خبر جاودانگی اوست که هر روز به گوش دنیا می رسد، از لابه لای درز همان آجرهای قدیمی و همان لحظه هایی که امیلی در آن نفس کشید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]
صفحات پیشنهادی
برگزاری دوره آموزشی «آفتابگردانها» در بام ایران/ شاعران جوان انقلاب گردهم آمدند
فرهنگ و ادب ادیبات ایران گزارش مهر برگزاری دوره آموزشی آفتابگردانها در بام ایران شاعران جوان انقلاب گردهم آمدند سومین دوره آموزشی آفتابگردان ها ویژه شاعران جوان در خصوص شعردوران انقلاب اسلامی از سوی موسسه شهرستان ادب در شهرکرد برگزار شد به گزارش خبرنگار مهر از شهرکرد سوقلب شاعر زن آمریکایی برای مقاومت می تپد
قلب شاعر زن آمریکایی برای مقاومت می تپد پاتریشیا اسمیت یکی از شاعران و روزنامهنگاران آمریکایی است که در سالهای فعالیت خود موضوعات متعددی راجع به انسان و اجتماع را محور آثارش قرار داده است فلسطین یکی از پرتکرارترین موضوعات آثار اوست به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرشاعری که کسی از شاعر بودنش خبر ندارد برپایی «جلسه شعر» اسماعیل امینی در
شاعری که کسی از شاعر بودنش خبر نداردبرپایی جلسه شعر اسماعیل امینی در خبرگزاری فارسکتاب جلسه شعر اسماعیل امینی با حضور منتقدان و شعرا در خبرگزاری فارس به بحث و نقد گذاشته خواهد شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس مجلس نقد و بررسی جلسه شعر اسماعیل امینی در خبرگزاریشعر انصارینژاد برای شاعر فلسطینی بنویس سمیح! شعر دیگر را
شعر انصارینژاد برای شاعر فلسطینیبنویس سمیح شعر دیگر راحجت الاسلام محمدحسین انصاری نژاد از شاعران کشورمان در سوگ سمیح القاسم شاعر برجسته فلسطینی که شاعر شاخص مقاومت فلسطین بود و اخیرا درگذشت شعری سروده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس حجت الاسلام محمدحسین انصاری نژادعصرانههای ادبی فارس به «محسن فارسی» معلم شاعر رسید
عصرانههای ادبی فارس به محسن فارسی معلم شاعر رسیدچهاردهمین عصرانه ادبی فارس از محسن فارسی تجلیل به عمل میآورد و در کنار این مراسم از کتابهای محمدتقی قشقایی و سیدهشهره حقدوست نیز رونمایی خواهد شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس چهاردهمین عصرانه ادبی فارس از مقانتشار بیانیه تسلیت شاعر فلسطینی توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
انتشار بیانیه تسلیت شاعر فلسطینی توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تا آخرین لحظه زندگی تسلیم اشغالگران سرزمین مقدس فلسطین نشد او از قلم سلاح ساخت و با شعرش اشغالگران را نشانه رفت به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز در این بیانیه آمده است  سیزدهمین «شب شاعر»/4 شمایل یک شاعر
سیزدهمین شب شاعر 4شمایل یک شاعرمحمدمهدی سیار هنوز هم مثل 9 سال پیش از بزرگترین افتخاراتم این است که در مقدمه مردههای حرفهای از من در گزینش و ویرایش شعرها نامی رفته و سپاسگزاری ویژه به عمل آمده است خبرگزاری فارس – گروه ادبیات انقلاب اسلامی سیزدهمین مراسم شب شاعر سازمان هنریترانه، دودکش دل شاعر است
ترانه دودکش دل شاعر است گفتوگو با محمد صالح علاء کد خبر ۴۲۴۹۹۰ تاریخ انتشار ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۰ - 14 August 2014 اجازه میدهید گاهی خواب شما را ببینم اثری داستانی از این شاعر و مجری تلویزیون است که زمان چندانی از انتشار آن با همکاری نشر پوینده نمیگذرد روزنامه ایران بااجمالی/ چهاردهمین «عصرانه ادبی فارس» برگزار شد محدثیخراسانی: نگاه تربیتی در اشعار محسن فارسی متجلی
اجمالی چهاردهمین عصرانه ادبی فارس برگزار شدمحدثیخراسانی نگاه تربیتی در اشعار محسن فارسی متجلی است فارسی شاعران در سکوت هستندمحدثی خراسانی گفت نگاه معلمی و تربیتی در اشعار محسن فارسی متجلی است و اشعار ایشان پشتوانه خوبی برای نسلهای جوان است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خمشروح/ «شب شاعر» پاسداشت علیمحمد مؤدب شاعری که خود را بدهکار انقلاب میداند نه طلبکار!/ «درد
مشروح شب شاعر پاسداشت علیمحمد مؤدبشاعری که خود را بدهکار انقلاب میداند نه طلبکار درد نقطه اشتراک قیصر و مؤدبمحمدعلی بهمنی گفت فرصت زیادی نداشتم که با مؤدب زندگی کنم ولی با شعرش زندگی کردهام و تمام نسلها چه هم نسلهای من و چه نسل جوان با شعر مؤدب انس دارند به گزارش خبرنگانقد کتاب «جلسه شعر» در امینی: «جلسه شعر» را برای رو کردن شعبدهبازیها نوشتم/ ماجرای توصیه علامه جعفری به شاعر
نقد کتاب جلسه شعر در خبرگزاری فارسامینی جلسه شعر را برای رو کردن شعبدهبازیها نوشتم ماجرای توصیه علامه جعفری به شاعران جواناسماعیل امینی گفت اگر بنده کتاب جلسه شعر را نوشتم برای این است که شعبدهبازیها دروغها و حرفهای غلط را به مخاطب نشان دهم البته برخی از آنها نیزدسترستی آسان به درس گفتارهای برجستهترین شاعران کشور
دسترستی آسان به درس گفتارهای برجستهترین شاعران کشورسایت شهرستان ادب هم برای کسانی که در این دوره آفتابگردانها شرکت کردند و هم برای کسانی که در این دوره نبودند امکانی ویژه فراهم آورده تا بتوانند به مشروح جلسات این اردو دسترسی داشته باشند به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری«شاعران مشروطه»را فردا ببینید
شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶ ۴۲ مستند شاعران مشورطه به نمایش درمیآید به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا این فیلم ۵۲ دقیقهای که مستندی دربارهی شعر و ترانه در دوره مشروطه است از ساعت ۱۷ ۳۰ عصر یکشنبه بیست و ششم مردادماه در سالن سینماحقیقت این مرکز به نمایش درآمده و سپس با حضور اتحفه یک شاعر از دیار فارسیزبانان تاجیک/ سنجابک به جای «اتساین»!
فرهنگ و ادب ادیبات ایران تحفه یک شاعر از دیار فارسیزبانان تاجیک سنجابک به جای اتساین یکی از شاعران فارسزبان ایران میگوید بهترین سوغاتی که از سفر اخیرش به تاجیکستان با خود به ایران آورده است برخی معادلهای فارسی بوده که در این کشور به جای عبارات بیگانه وارد شده به فارسی مگردهمایی شاعران و خانوادههای آزادگان برگزار میشود
فرهنگ و ادب انقلاب و دفاع مقس گردهمایی شاعران و خانوادههای آزادگان برگزار میشود مراسم فرهنگی هنری گردهمایی خانوادههای آزادگان و شاعران به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن برگزار میشود به گزارش خبرنگار مهر 26 مرداد سالروز ورود آزادگان به میهن است به همین مناسبت یک مراسمسمیح القاسم٬ شاعر سرشناس فلسطینی درگذشت+عکس
سمیح القاسم٬ شاعر سرشناس فلسطینی درگذشت عکس سمیح القاسم٬ شاعر سرشناس فلسطینی درگذشت به گزارش نامه نیوز به نقل از بی بی سی سمیح القاسم که در کنار محمود درویش یکی از دو شاعر بزرگ فلسطینی قرن بیستم شناخته میشد روز سهشنبه نوزدهم اوت در بیمارستانی در سرزمینهای اشغالی درگذشت اانتشار گزیده اشعار شاعری که فاشیست شد
فرهنگ و ادب کتاب جادههای این سرزمین خالیاند انتشار گزیده اشعار شاعری که فاشیست شد کتاب جادههای این سرزمین خالیاند شامل مجموعهای از گزیدهاشعار ازرا پاوند با ترجمه مرتضی پاشاپور توسط انتشارات افراز منتشر و راهی بازار نشر شد به گزارش خبرنگار مهر این کتاب به عنوان شش-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها