واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
پذیرایی بعثیها از اسرای ایرانی در شب قدر
در شب 23 ماه مبارک رمضان در اردوگاه اسرا بعثیها به طور ناگهانی و به شیوه خاص از اسرا پذیرایی کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، سالروز ورود آزادگان فرا رسید و بهانهای شد تا زمانی را با آزادگان زنجانی سپری کنیم و پای سخنان شیرین و خاطراتشان بنشینیم. محمدعلی کاظمی یکی از آزادگان سرافراز زنجانی است که سالهایی از عمر خود را در زندانهای بعثی عراق گذرانده و مشکلات جسمی شدیدی را متحمل شده است. بوق تلفن که قطع میشود صدای آرام مردی به گوشم میرسد متانت از سخنانش احساس میشود و او با استقبالی گرم میپذیرد خاطرات دوران اسارتش را بازگو کند. *خاطره نخست: اقدام وحشیانه و ناگهانی بعثیها وی با اشاره به خاطرهای از دوران اسارت خود میگوید: ماه مبارک رمضان سال اول اسارت برنامهی فرهنگی چندانی نداشتیم تنها به روزه گرفتن اکتفا کردیم. این آزاده سرافراز ادامه میدهد: اوضاع خیلی خفقان بود و ضرب و شتم و رعب و وحشت بر اردوگاه حاکم بود و اسرا در آن ایام شب و روز را با کابل و شلاق سپری میکردند. کاظمی اظهار میکند: شب 23 ماه رمضان (شب قدر) عراقیها یک برنامه خاصی داشتند که به صورت ناگهانی آن را عملی کردند. وی با بیان اینکه سربازها هرگز شبها در آسایشگاهها را باز نمیکردند، عنوان میکند: آن شب ساعت یک بامداد وقتی که همه اسرا در خواب بودند در آسایشگاه پنج را باز کردند و 15 سرباز و افسر شلاق به دست وارد شدند و به یکباره همه را زیر کابل و شلاق گرفتند. این آزاده با بیان اینکه صدای شلاق بچههای آسایشگاه را بیدار کرد، اضافه میکند: آن شب یکی از سربازها شلاقش را گره زده بود تا با برخورد به هر قسمت از بدن جای خود را برجای میگذاشت. وی ادامه میدهد: از قضا همان سرباز شلاقی به صورتم زد و شلاق به دور سرم پیچید و قسمت گرهدار به چشمم خورد و همین ضربه باعث شد که بیناییام را به طور کامل از دست دادم. این آزاده سرافراز زنجانی با بیان اینکه بعد از خستگی سربازها افسر دستور پایان تنبیه را صادر کرد، میافزاید: آن شب صدای ناله و فغان آسایشگاه 5 به گوش همه بچهها میرسید و در نهایت علتی برای این جنایت اعلام نشد. *خاطره دوم: ورود رادیو به اردوگاه موصل 2 کاظمی در بخش دیگری از سخنان خود خاطره ورود رادیو به اردوگاه را بازگو میکند: اسرای اردوگاه موصل 2 از نبود منبع خبر موثق در رنج بودند تا اینکه روزی در بزرگ اردوگاه باز شد و ماشین ارزاق طبق روال هر روز ساعت 10 صبح وارد اردوگاه شد. وی در ادامه اظهار میکند: بار ماشین خالی شد، دسر آن روز خرمای جعبهای بود و جعبه خرماها برای تقسیم به زیر سایهبان برده شدند تا برای تقسیم بندی بین آسایشگاهها خالی شوند. این آزاده میافزاید: در هنگام خالی کردن خرما از جعبهها، یکی از بچههای اصفهان متوجه رادیو در داخل جعبه خرما میشود و فورا باتمام درایت رادیو را تحویل مسئول اردوگاه ایرانی؛ محمود پهلوان میدهد. وی درباره ادامه ماجرا میگوید: پهلوان به او سفارش میکند که موضوع در جایی مطرح نشود که همین طور هم شد به عبارتی تا آخر اسارت فقط چهار نفر از موضوع رادیو مطلع بودند و فردی که مسئول اخذ خبر از رادیو بود، اخبار را به صورت تحلیلی بیان میکرد تا کسی متوجه نشود و به همین دلیل هیچ کسی شک نکرد. کاظمی یادآور شد: در این اقدام سربازان گمنام امام زمان (عج) نقش بسیار برجستهای داشتند چرا که با نیاز سنجی مناسب خود نیاز اردوگاه را برطرف کردند. محمدعلی کاظمی فرزند روحالله ساکن زنجان در تاریخ هفتم اسفند ماه 1362 در عملیات خیبر اسیر و در تاریخ 28 مرداد ماه 1369 به کشور بازگشت. امام خمینی(ره) جمله معروفی در مورد آزادگان فرمودهاند سخن ایشان این است که "اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود". سالروز ورود آزادگان یکی از مهمترین و خاطرهانگیزترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی است که برای همه مردم ایران اهمیت بسیار بالایی دارد. در این روز شاهد ورود آزاد مردانی بودیم که با مجاهدت و استقامت خود سالها زجر و شکنجه دشمن را تحمل کرده و با وجود بیماری جسمی و روحی تقوا و شرافت خود را حفظ کردند. انتهای پیام/73013/
93/05/26 - 06:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]