محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844013218
مردم فیلمهای ضدداستان را قبول ندارند / افخمی، شیرمحمدی و ساداتیان در نشست کافهخبر «آذر، شهدخت...»
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
مردم فیلمهای ضدداستان را قبول ندارند / افخمی، شیرمحمدی و ساداتیان در نشست کافهخبر «آذر، شهدخت...» فرهنگ > سینما - بهروز افخمی یکی از قصهگویان سینمای ایران معتقد است، مخاطب و تاریخ سینما ثابت کرده است، هر تجربه ضد داستان در سینما محکوم به شکست است.
سمیه علیپور: اکران عمومی فیلم سینمایی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به کارگردانی بهروز افخمی از عید فطر آغاز شده است و این فیلم با وجود نداشتن امکان چندان برای تبلیغات شهری و تلویزیونی به فروش نسبتا قابل قبولی دست پیدا کرده است. فیلم روایتی از خانوادهای سینمایی است، پرویز دیوان بیگی با بازی مهدی فخیمزاده، یک بازیگر مطرح سینماست. همسر او که هیچ تجربه بازیگری نداشته در یک فیلم حضور پیدا میکند و به شهرتی دست مییابد و این شهرت دیوانبیگی را کلافه میکند. در حالی که این زن و شوهر درگیر مشکلات ناشی از شهرت هستند با بازگشت دخترشان آذر از اروپا به ایران مواجه میشود. آذر در حالی به خانه میآید که با اتفاق ناگواری روبرو شده است.
افخمی فیلم را براساس رمانی به همین نام از شیرمحمدی ساخته و سیدجمال ساداتیان از تهیهکنندگان مطرح سینمای ایران فیلم را تهیه کرده است. شهین تسلیمی، نعیمه نظامدوست، امیرعلی دانایی، رامبد جوان و مانی حقیقی دیگر بازیگران این فیلم هستند.
نشست بررسی این فیلم سینمایی با حضور افخمی، شیرمحمدی و ساداتیان در کافهخبر برگزار شد. ما در جریان تماشای «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» با یک فیلم قصهگو مواجه هستیم که در روایت داستان خود مشکلی ندارد و کارگردان ساختاری نسبتا ساده را برای روایت داستان انتخاب شده است. این فیلم بعد از تجربههایی چون «گاوخونی» و «فرزند صبح» که هر کدام به نظر میرسید درگیر پیچیدگیهایی بودند، و یا «سن پطرزبورگ» که برای آن هم ساختاری نسبتا متفاوت انتخاب کردید، با همین ویژگی سادگی توانسته جلب توجه کند، این سادگی حاصل چیست؟ بهروز افخمی (کارگردان): هر کدام از این چهار فیلمی که نام بردید از داستان خود تبعیت میکنند، در میان این چهار تا من فقط داستان «فرزند صبح» را نوشتم و فیلمنامه اورژینال به حساب میآید. سه فیلم دیگر برگرفته از داستانهایشان هستند. در این میان «بلک نویز» را هم ساختم که آن هم متاثر از داستانش است. من داستانهایی را که قبلا نوشته شده به صورت سینمایی تعریف میکنم و کاملا هم از اقتضائات داستان تبعیت میکنم. اصلا عاشق داستانگویی و فضای داستان هستم، این در حالی است که تاکنون جرات نکردهام یک داستان در شکل ادبیاش بنویسم. فیلمنامه اورژینال نوشتهام، اما تاکنون سراغ داستاننویسی نرفتهام، من هم عضو این طایفهام به عنوان کسی که گوشهای نشسته و کارش را میکند و داستانها را به صورت سینمایی تعریف میکند. بنابراین هیچ خط مشخصی ندارم و نگاه میکنم تا ببینم در داستانپردازی چه کار جدیدی میتوانم انجام دهم. داستانپردازی زبان فلسفه و ایدئولوژی را ندارد و این طور نیست که قصد کند تا منظورش را خیلی صریح بیان کند، همینی هست که هست، منظور خاصی ندارد؛ مجموعه کلماتی که داستان را در شکل ادبیاش میسازد و مجموع تصاویری که سینما را میسازد. داستان جعفر مدرسصادقی در «گاوخونی» شما را به این نتیجه رسانده بود که باید حس قصه را در فضایی وهمآلود منتقل کند و داستان خانم شیرمحمدی شما را به سمت یک روایت سرراست سوق داده بود؟ افخمی: همه اینها ناشی از نثر است؛ شما با نثر مواجه میشوید میبینید که آن چه حال و هوایی را به شما پیشنهاد میکند و آن حال و هوا در سینما به چه ترتیب به وجود میآید. من به این موسیقی یا رنگ داستان میگویم. به نظر من در ادبیات همچنان نظریهها از داستان عقب است به این ترتیب که داستانها اتفاقاتی را به وجود میآورند که هنوز نظریهای برای آن ساخته نشده و یا لازم نیست که ساخته شود. آقای ساداتیان شما در مواجهه با داستان «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» چه واکنشی داشتید؟ حس و حال کار را چطور میدیدید؟ سیدجمال ساداتیان (تهیهکننده): پیش از آنکه من در جریان ساخت این فیلم قرار بگیرم، خود آقای افخمی قصد داشتند فیلم را تهیهکنند و کارگردان خانم شیرمحمدی باشند. معمولا فیلمنامههای زیادی به دست من میرسد، بیاغراق میتوانم بگویم هفتهای ده دوازده فیلمنامه برای من ارسال میشود و گاه خیلی از آنها را نمیتوانم بخوانم. هر آدمی چه کارگردان و چه تهیهکننده خط مشیی برای خودش قائل است. یک تهیهکننده ممکن است همواره فیلم تجاری تهیه کند و برخی فقط فیلم فرهنگی. ذائقه فکری من هم مشخص است و قصههایی هم که تاکنون انتخاب کردهام، متنهایی نزدیک به خودم بودهاند. وقتی داستان «آذز...» را خواندم احساس کردم داستان به فضایی که مدنظر من است، نزدیک است؛ کار قصهای با محوریت خانواده داشت و حرفهایی میزند که اگر طرح شود میتواند برای سینمای ما کار نسبتا نویی باشد. این فیلم با وجود تلخیهایی که در داستان آن وجود داشت به واسطه بازیهای کار به گونهای است که الان میبینیم تماشاگر در سالن سینما میخندد و از دیدن فیلم لذت میبرد. وضعیت این فیلم مانند شرایط «دایره زنگی» است. آن فیلم هم قصه تلخی داشت، اما حس و حال طنزی نیز در آن وجود داشت. این فیلم یک تجربه جدید برای من داشت و اینکه، مردم ما قصه را خیلی خوب میفهمند.
سیدجمال ساداتیان و بهروز افخمی
مهمترین نکته فیلم همین قصهگویی است، آن هم در شرایط فعلی که برخی از فیلمها، روایت نیمه کاره یک ماجرا را برشی از زندگی مینامند و اغلب مخاطب را مایوس از سینما خارج میکنند. خانم شیرمحمدی این بخش صحبت بیشتر به شما برمیگردد. اغلب اهالی ادبیات از تجربیات همکاریشان با سینماگران چندان راضی نیستند. معمولا این تجربیات در وضعیتی شکل میگیرد که نویسنده، داستان خود را به کارگردان میسپارد و این فیلمساز است که در مورد تصویرگری قصه تصمیم میگیرد، اما این وضعیت در مورد «آذر...» متفاوت است. شما در جریان همراهی با آقای افخمی، چقدر در نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم اعمال نظر کردید تا آنچه ساخته میشود شبیه ذهنیت شما در داستان باشد؟ مرجان شیرمحمدی (بازیگر و نویسنده داستان): وقتی که بهروز فیلمنامه را نوشت متوجه شدم او لحن و موسیقی داستان را دریافت کرده است. فیلمنامه به حال و هوای رمان خیلی نزدیک بود، چون همان حال و هوای موجود در رمان به طور کامل در فیلم وجود دارد، حتی کمی آن «خوشباشی» و طنازی در فیلمنامه بیشتر از کتاب است. وقتی فیلمنامه را خواندم چیزی به ذهنم نرسید که باید به آن اضافه شود. چند فصل از کتاب حذف شد و در فیلمنامه نیست، چون با همین حذفیات هم فیلمنامه اولیه 135 صفحه بود. یکی دو فصل را هم خود بهروز به داستان اضافه کرد که من دوست داشتم. مثل همان فصل خواستگاری پرویز دیوانبیگی از بهرام کیانی. من فیلمنامه را دوست داشتم و هیچ جایی نبود که من را ناراحت و یا دلزده کند. آقای افخمی نبض کمدی متن را گرفته بودند و شما تصور نمیکردید که این حال و هوای طنز با قصه تناقضی داشته باشد؟ شیرمحمدی: من این اجازه را به کارگردان دادم که از نوع نگاه خودش این داستان را تبدیل به فیلم کند. این طور هم نیست که وقتی یک داستاننویس، داستانش را برای ساخت فیلم ارائه میدهد باید خودش را به داستان سنجاق کند تا نعل به نعل همه چیز شبیه داستانش شود. من پیش از «آذر...» یک تجربه دیگر از تبدیل داستانم به فیلم داشتم. سال 1383 بود که آقای صدرعاملی داستان «بابای نورا» را به فیلم «دیشب باباتو دیدم آيدا» تبدیل کرد. در این 9 سال من پیشنهادهای زیادی داشتم که کارگردانان میخواستند داستانم را تبدیل به فیلم کنند، ولی قبول نمیکردم. چرا؟ شیرمحمدی: احساس میکردم وقتی به سالن سینما بروم و نتیجه را ببینم ممکن است از این کاری که کردهام پشیمان شوم، به خاطر این اصلا از مرحله اول پیشنهاد را نمیپذیرفتم. اما در مورد بهروز وضعیت کاملا فرق میکرد. علاوه بر اینکه او همسرم است و روحیاتش را میشناسم، نکته مهم این است که او کارگردان خوبی است، به هر حال نتیجه کار خوب میشد، طبیعی بود که من خیلی دوست داشتم این داستان تبدیل به فیلم شود. مردم ما مثل مردم روسیه خیلی اهل کتاب خواندن نیستند، مردم بیشتر دوست دارند فیلم ببینند. فکر کردم داستان «آذر...» داستانی است که مردم آن را دوست خواهند داشت و اگر تبدیل به فیلم شود به دیدن آن میروند. آقای افخمی چرا نقش آذر را خود خانم شیرمحمدی بازی کردند؟ افخمی: در مرحلهای که هنوز قرار بود خود مرجان فیلم را بسازد، به او میگفتم خودت نقش آذر را بازی کن. او میگفت نمیتوانم چون کارگردانی به اندازه کافی سخت هست چه برسد به اینکه یکی از نقشهای اصلی را بازی کنم. من فکر میکردم نقش آذر خیلی به مرجان میخورد و وقتی که قرار شد خودم کارگردانی کنم، از او خواستم حتما این نقش را بازی کند. این تجربه که خودتان شخصیت آذر را خلق کرده بودید و حالا آن نقش را باید بازی میکردید، چطور بود؟ شما در جایگاه بازیگری قرار میگرفتید که اگر کسی غیر از خودتان بود، احتمالا خیلی روی کار او حساسیت داشتید. شیرمحمدی: اینکه من داستان را نوشته بودم، خیلی تاثیر زیادی روی اینکه بتوانم نقش را خوب بازی کنم، نداشت. در حال حاضر هیچ قضاوتی در مورد بازی خودم ندارم. وقتی خودم را روی پرده میبینم نمیتوانم در مورد آن قضاوت کنم که خوب کار کردم یا نه. این در حالی است که وقتی فیلمی را در سینما میبینم اگر بازیگری پلکی اضافه بزند متوجه میشوم و میگویم اینجا خراب کرد، اما در مورد خودم نمیتوانم قضاوتی داشته باشم. اگر بازیگر دیگری نقش را ایفا میکرد، ممکن بود این صحبتی که مطرح میکنید اتفاق بیافتد و من بگویم این شبیه آذر من نشد و از طرفی ممکن بود از من بهتر بازی کند، اما من در مورد بازی خودم نمیتوانم قضاوتی داشته باشم. آقای افخمی اگر این پیشفرض را قبول دارید که تمام بازیگران یک فیلم باید با هم هماهنگی داشته باشند، این را به من پاسخ میدهید که به نظر خودتان بازیگران فیلمتان آن هماهنگی مورد نظر را داشتند؟ افخمی: آدم در هر فیلمی این همه شانس نمیآورد که همه بازیگران با هم هارمونی پیدا کنند. در مورد فخیمزاده بزرگترین شانس را آوردیم و خوب شد که خودش در حال کارگردانی نبود و آمد این نقش را بازی کرد. یک بخش از انتخاب بازیگر دست ماست، ممکن است زمانی شما با بازیگری کار کنید که خیلی هم مناسب نیست و نتیجه هم خوب در نمیآید. ما حتی در مورد بازیگران فرعی کاملا موفق بودیم و این تنها فیلمی بود که من ساختم از هیچ یک از بازیگران فرعی هم ناراضی نیستم. همیشه وقتی به فیلمهای دیگرم نگاه میکنم احساس میکنم مثلا یک بازیگر فرعی به فیلم لطمه زده، اما در مورد این فیلم اصلا این طور نیست. شیرمحمدی: حتی آن خانمی که شلهزرد هم میآورد خوب بازی میکند. افخمی: هم آقای ساداتیان و هم مرجان در انتخاب بازیگران این فیلم به ما کمک زیادی کردند. مرجان در نمایشی بازی کرده بود و سام کبودوند و امیرعلی دانایی از آنجا به گروه ما پیوستند. آقای ساداتیان نظر شما در مورد انتخاب آقای فخیمزاده چه بود؟ ساداتیان: وقتی فیلمنامه را خواندم به آقای افخمی گفتم این نقش مال آقای فخیمزاده است. او هم گفت اتفاقا خودش به همین فکر کرده بود و با او صحبت کرده بود، اما گویا فخیمزاده در آن زمان گفته بود قصد دارد کار سریالی را شروع کند. دوباره با آقای فخیمزاده صحبت کردیم و متوجه شدیم که زمان فیلمبرداری ما سرشان خلوت است و کاری ندارند. شیرمحمدی: خانم تسلیمی وقتی که آمدند تا صحبت کنیم، به من گفتند روزی که ما فیلمنامه را فرستادیم، ایشان صبح آن روز اتاق عمل رفته بودند و دکتر ازشان خواسته بود یک آزمایش دیگر انجام دهند تا عمل کنند. خانم تسلیمی آن روز عمل نمیکنند و روز بعد برای صحبت با ما میآیند و به این ترتیب همکاری ما شکل میگیرد. به نظر من خانم تسلیمی یکی از شانسهای این فیلم هستند.
بهروز افخمی و مرجان شیرمحمدی
شما میگویید این بازیگران شانس شما بودند، اما به نظر من دیده شدن تصویر این بازیگران در تله فیلمهای مختلف موجب میشود همان هماهنگی که ابتدای صحبت در مورد بازیگری اشاره کردم، بین بازیگران فیلم نباشد. هرچند که البته نتیجه کار این بازیگران نامزدی سیمرغ جشنواره فجر را برای خانم تسلیمی به همراه داشت. افخمی: به نظر من اینها بازیگران خوبی هستند که در آن تله فیلمها و کارهای تلویزیونی به دلیل سرعت و اینکه کارگردانی نمیشوند، حیف شدهاند و تواناییهایشان ظاهر نشده است. در یکی دو روز اول خانم تسلیمی درشت بازی میکرد، صدایش بلند و یکم خشک بود، ولی وقتی فیلمبرداری تمام میشد و با ما شروع به صحبت میکرد، یک شخصیت شیرین داشت. به او میگفتم چرا شما همین طور که هستی جلوی دوربین نمیروی و زمان بازی این همه کارتان فرق میکند؟ او پرسید میخواهی این طور بازی کنم و گفتم بله همین طور. مساله این است که یکی باید بازیگر را ببیند و تواناییهایش را پیدا کند. شیرمحمدی: نکته دیگری که وجود دارد این است که آیا بازیگر مناسب دیگری برای جایگزینی وجود دارد؟ واقعیت این است ما با بحران بازیگر مواجه هستیم، مخصوصا در رده سنی خانم تسلیمی و خانم خیراندیش تعداد بازیگران ما بسیار کم است. چون ما بازیگر زیادی در رده سنی خانم تسلیمی نداریم و به همین دلیل همه به ایشان رجوع میکنند، و پرکار هستند. من این را اشکالی نمیدانم که یک بازیگر در سینما و تلویزیون بازی کند. دیده شدن زیاد یک بازیگر در تلویزیون چندان تازگی برای حضور او در یک فیلم باقی نمیگذارد. ساداتیان: تلویزیون از برخی ظرفیتهای بازیگران سوء استفاده میکند. بازیگران کارهای خوب در سینما میکنند و چهرههای آنان مقبول میشود، بعد در کارهای تلویزیونی دستاندرکاران سریالها و تله فیلمها تلاش میکنند از این مقبولیت بهره خود را ببرند که در نهایت اینها موجب میشود همین برداشتی که شما میگویید به وجود آید، اینکه چهره یک بازیگر خیلی دیده شده است. اما واقعیت این است که خیلی از این بازیگران ظرفیتهای بازی خوبی دارند و همین تواناییشان است که اصلا موجب میشود در کارهای مختلف از حضورشان استفاده شود. همین حضور خوب خانم تسلیمی موجب شد که کارشان مورد توجه هیئت داوران قرار بگیرد. محمدرضا رستمی: آقای افخمی در نشست فیلم «آذر ...» در جشنواره گفته بودید که سینما از دل ادبیات بیرون میآید و هنر مستقلی نیست. هنوز نظرتان در این زمینه تغییر نکرده؟ افخمی: نه، همچنان همانطور فکر میکنم. رستمی: دلیل شما برای این نظر چیست؟ افخمی: سینمای داستانی زیرمجموعه و جزوی از کل داستانگویی میشود. رستمی: شما از منظر اشتراک در روایت این نظر را مطرح کردید؟ افخمی: بله، به نظرم سینما یکی از شکلهای مختلف داستانگویی است و داستانگویی در شیوه ادبی تاریخ طولانیتر و تجربیات جدیتر و به نتیجه رسیدهتری دارد. روشهای دکوپاژ را میتوان در ادبیات پیدا کرد. من سر کلاسهایم وقتی وارد بحث تکنیک و دکوپاژ میشوم صحبت از دکوپاژ به شیوه اول شخص مفرد و دکوپاژ به شیوه سوم شخص مفرد میکنم. اول آن با این توضیح به هنرجویان همراه است که بروید داستان بخوانید و ببینید نویسندگان مشکلشان را با مساله زاویه دید چطور حل کردند و مطمئن باشید که راه حل آنان راه کارآمدتری است. آنان در قرن 19 هر کاری که باید بکنند، کردهاند. تکنیکها را یافتهاند. اینکه کارگردانی در سینما خوش تکنیک است به این دلیل است که یا خوب داستان میخواند و یا داستاننویس است. شاید این روزها برخی بگویند سینما شیوههایی دارد که ادبیات ندارد و تازه است، اما همه اینها حرف است. کسانی که سعی کردهاند چیزی به وجود آورند که ثابت کنند سینما هنر مستقل است، در نهایت چیزی به جز کلیپ درست نکردهاند؛ این کلیپهایی که آهنگها را همراهی میکند. رستمی: خانم شیرمحمدی گفته بودند که زمان نوشتن این داستان بیشتر مساله روایت داستان را داشتند و نمیخواستند تکنیکی را به رخ بکشند. خود شما آقای افخمی این نوع داستانها را بیشتر ترجیح میدهید؟ افخمی: بله، درست این قضیه این است که ماجرا را وارونه مطرح کنیم به این معنا که این نظریهپردازان هستند که داستانها را دنبال میکنند. داستاننویسان واقعی نمیآیند از چارچوبهای ادبی استفاده کنند تا داستان بنویسند. داستاننویس واقعی اگر واقعا غریزه داستان گفتن داشته باشد، کتاب نمیخواند تا ببیند کجا باید نقطه عطف داشته باشد یا زاویه دید را چطور انتخاب کند. ماجرا برعکس است. نویسندههای بزرگ داستانهای خوبی مینویسند بعد منتقدان و نظریهپردازان از پس آنان میآیند و چارچوب درست میکنند. اینجا کمی ماجرا برعکس شده است. نویسندگان جوان فکر میکنند اول باید تئوریها و نظریهها را بخوانند و بعد از روی آن داستان بنویسند که این اصلا غلط است. شیرمحمدی: تفاوتش مثل تفاوت یاد گرفتن زبان مادری و زبان دوم است. شما وقتی زبان مادری را یاد میگیرید، فقط میشنوید و متوجه میشوید، اما وقتی سراغ زبان دوم میروید باید با شیوه درک تفاوت فعل و فاعل شروع کنید. داستانگوی واقعی، همانند زبان مادریاش داستانش را تعریف میکند. آنهایی که دور میزنند و ملق میزنند و با نثر کارهای پیچیدهای میکنند، تفاوتشان با داستانگوهای واقعی همان تفاوت زبان دوم و زبان مادری است. رستمی: شاید ماجرای خوبی برای داستان گفتن ندارند و مجبورند تکنیکی را به کار گیرند تا این کاستی با آن پوشش دیده نشود. آقای افخمی شما با وجود علاقه زیادی که به ادبیات دارید، اما تعداد اقتباسهای کارنامهتان خیلی زیاد نیست... با این وجود که شما کتابی همانند «گاوخونی» را تبدیل به فیلم کردید که داستان سیال ذهن است و تبدیل آن به فیلم بسیار دشوار به نظر میرسد. افخمی: داستان «گاوخونی» داستان خیلی سختی است، من هنوز هم شک دارم که موفق بوده باشم. رمان فضایی دارد که وقتی کسی آن را میخواند و بعد فیلم را میبیند ممکن است احساس کند رمان است دست رفته است. برخی هم معتقدند فیلم جلوتر از رمان است. من با این گروه موافق نیستم، هرچند که به این هم باور دارم، اگر فیلم جلوتر از رمان بود باز هم فضیلت شروع با جعفر بود که از هیچ شروع کرده و ذات داستان را به وجود آورده است. موسیقی داستان جعفر آنقدر سنگین است که نمیتوان آن را به صورت فیلم درست کرد. من 10 سال داستان جعفر را سر کلاسهایم با این عنوان میخواندم که این داستانی است که وقتی شما میخوانید میشنوید و میبینید و مجسم میشود، اما این را نمیتوانید تبدیل به فیلم کنید. بحث تفاوت بین تصویر ذهنی و تصویری که دوربین ضبط میکنید موضوعی است که حتما باید سر کلاس مطرح شود. من وقتی به این بحث میرسیدم، »گاوخونی» را در کلاس میخواندم. تمام که میشد به هنرجویان میگفتم وقتی من این داستان را میخواندم شما فضای زاینده رود و پل خواجو را در یک شب خلوت کابوسوار میدیدید، اما اگر بروید و فیلمبرداری کنید به هیچ وجه نمیتوانید آن تصاویر را با دوربین ثبت کنید. موسسهای به نام طنین صوت استودیوی صدا داشتند که چندان از آن استفاده نمیکردند، آنان در جریان این موضوع قرار گرفتند که من داستانهای کوتاه را سر کلاس به صورت کامل میخوانم و علاقمند شدند که من داستانهایی را بخوانم و ضبط کنند و بعد آن را به صورت سی دی به بازار دهیم. داستان «گاوخونی» را در یکی از آن سی دیها خواندم. وقتی آماده شد، من با خودم احساس کردم خودم هم دچار نظریهپردازیها شدهام، ما داستان را خواندهایم و عدهای را دعوت میکنیم این سی دی را در پخش صوت ماشین بگذارند و در حالی که عابران و کوچه و خیابان را میبینند داستان را گوش دهند. وقتی این وضعیت وجود دارد چرا یک دی وی دی منتشر نکنیم که گویی ما از پی - او - وی راوی داستان، خیابانهای اصفهان را میبینیم. ماجرای فیلم «گاوخونی» از همین فکر شروع شد، اینکه من داستان را خواندهام و حالا تصاویری که ملایم باشد و داستان را خراب نکند، ثبت کنیم و کنار آن بگذاریم و یک دی وی دی منتشر کنیم. پیش علی معلم رفتم و به او گفتم میخواهی یک فیلم حسابی نفروش بسازیم؟ گفت آره و قرار شد در یک فیلمی که ضرر میدهد نصف نصف شریک باشیم. بعدا علی در این نقشه تقلب کرد، وقتی که متوجه شد در یک سوم پایانی داستان راوی دیده میشود، خواست تا بهرام رادان این نقش را بازی کند. من میخواستم از یک دوربین دیجیتال خیلی سبک استفاده کنم، اما دوربین تبدیل به نگاتیو پرده عریض شد. اگر قرار باشد الان «گاوخونی» را دوباره بسازم، حتما از یک دوربین دیجیتال خیلی سبک استفاده میکنم و قطعا از بازیگران خیلی مشهور استفاده نمیکنم. شیرمحمدی: نکته دیگری که وجود دارد این است که وقتی یک فیلم از رمانی اقتباس میشود، هرچقدر هم که خوب باشد به پای آن متن نمیرسد. مگر اینکه رمان خیلی ضعیف باشد و کارگردان خط اصلی را بگیرد و خودش فیلمنامه را به صورت بهتری بنویسد. وقتی شما فیلم میبینید، لذت تخیل را از دست میدهید. این تجربه برای من در سن ده یازده سالگی پیش آمد. «بربادرفته» را در ویدئو دیده بودم و بعد که رمان را خواندم ناخواسته بازیگران و صجنه های فیلم در ذهنم بود. آنجا حس کردم من کیف خواندن یک رمان را به واسطه دیدن فیلم قبل از خواندن داستان از دست دادم. همین اتفاق در مورد دکتر ژیواگو افتاد با اینکه یکی از بهترین فیلمهای زندگی من است.
بهروز افخمی
رستمی: در مورد تعداد اقتباسها توضیح ندادید. افخمی: تقریبا نیمی از کارنامه من اقتباس است. سریال «کوچک جنگلی» برگرفته از داستان احمد احرار است که البته تقوایی از آن نوشته استفاده کرده بود و نام داستان و نویسنده را نیاورده بود. وقتی سریال آماده شد، ما این نام را آوردیم. «عروس» را روی فیلمنامه علیرضا داودنژاد کار کردم... رستمی: داستان نبود؟ افخمی: نه فیلمنامه بود. منظورم این است که فیلمنامه اورژینال را من ننوشتم. در مورد فیلم «روز شیطان» از داستان «پروتکل چهارم» برداشت کردم و «شوکران» یک اقتباس کمرنگ از «یک تراژدی آمریکایی» است که چندین بار هم فیلم شده است. رستمی: آقای افخمی موسیقی داستان را چطور دریافت میکنید؟ افخمی: همه تفاوتی که باعث میشود بگویم ادبیات کلاس جدیتری از سینما دارد، در این است که نثر موسیقی دارد. نثر خوب دارای موسیقی خوبی است. منظورتان ضرباهنگ کلام است یا به چیز دیگری اشاره میکنید؟ افخمی: وقتی یک شاعر، شاعر خوبی است، خودش به اینکه باید چطور عمل کند فکر نمیکند، شعرش را مینویسد و وقتی دیگران آن را میخوانند متوجه ویژگیهای آن میشوند. سعدی شاعر خوبی است. او شعر خودش را میگوید و در ادامه این دیگران هستند که به ارزش کار او پی میبرند. مرجان نثرنویس خوبی است. کلام را میشناسد و کلمات درستی را برای متن خود استفاده میکند. او میداند چه کلماتی با لحن و موسیقی داستانش جور درمیآید و چه کلماتی نه. کارش را به دلیل اینکه استعداد دارد خوب انجام داده است. کار من خیلی سخت است چون من کار مهندسی میکنم. چون من آن آدم خلاق نیستم که از هیچ شروع میکند و موسیقی و فضای یک داستان را به وجود میآورد، من آدمیام که میخواهم این موسیقی را اولا مهندسی کنم و اوراقش کنم، بعد آن را تبدیل به ابزاری کنم که در مدیومی دیگر استفاده میشود. این کار خیلی سختی است به همین دلیل میگویم شک دارم در «گاوخونی» موفق شده باشم یا نه. رستمی: در مورد «آذر...» چطور؟ افخمی: در این مورد چون داستان سادهتر است و به وجود آوردن حس داستان خیلی سخت نبود، راحتتر پیش رفتم. من داستان «این یک فصل دیگر است» مرجان را خیلی بیشتر دوست دارم و میخواستم ابتدا آن را تبدیل به فیلم کنم، اما معتقدم پیدا کردن لحن و موسیقی آن خیلی مشکل است. اصلا پیدا کردن لحن و موسیقی داستانها سخت است. رستمی: آقای ساداتیان وقتی آقای افخمی جایزه فیلمنامه را گرفتند به این اشاره کردند که فیلمنامه اورژینال نبوده و بهتر است که مانند دیگر جشنوارهها، برای جشنواره فجر هم بخشی به ارزیابی فیلمنامههای اقتباسی اختصاص پیدا کند. پرسش من از شما این است که در وضعیت فعلی سینمای ما این ایده مناسبی هست که تهیهکنندگان خودشان دنبال داستانهای مناسب اقتباس بروند و آنها را به نویسندگان پیشنهاد دهند تا مشکل قصهگویی در فیلمها هم کمتر شود؟ ساداتیان: سینما صادرات غرب به تمام جوامع است و ما از آنان برداشت کردهایم. آنان تجاربی دارند که جا افتاده است و تهیهکنندگان در آن جا از المانهایی بهره بردهاند تا پای مخاطب را بیشتر به سینما باز کنند. سینمای ما فارغ از آن نیست و باید همان روشها را تعقیب کند، اما واقعیت این است که مدیریت سینمای ما آنقدر بلاتکلیف است که تقریبا تهیهکنندگان ما نمیدانند باید چه کار کنند. مشکل جدی ما الان نبود سالن است. سینمای ما در حال حاضر با 100 سالن به صورت جدی اداره میشود و این تعداد برخی نکات را به ما تحمیل میکند. از آن 100 سینما، 80 درصد دولتی است. ما سازوکار غلطی داریم و اجازه نمیدهیم سینما رشد طبیعی خود را داشته باشد. شاید سینمای ایران بعد از انقلاب 35 سال داشته باشد، اما این به لحاظ جسمی است و نمیدانم به لحاظ عقلی چه سنی دارد. ما نزدیک 300 تهیهکننده و 300 کارگردان داریم و هیچگاه فکر نکردهایم که اصلا این تعداد چرا سراغ سینما آمدهاند. نکته در این است که سینمای ما بلاتکلیف است. متاسفانه بیشتر کلاهبرداری در سینما باب شده است تا اینکه یک اثر هنری ارائه شود. فیلمهای فاخر دکانی برای عدهای شد که مجموعهای از فیلمنامهها را زیربغل بزنند و شروع کنند شعار دهند و بگویند ما ارزشی هستم و میخواهیم فیلم مکتبی بسازیم. هیچ وقت کسی از اینها نپرسیده که شما این همه ادعای ارزشها و خون شهدا را دارید چرا وقتی میخواهید پول این کارها را حساب کنید، دو سه برابر حساب میکنید؟ چرا اگر این همه دلسوزی دارید، همان قیمت تمام شده حساب نمیکنید. وقتی سینما به گونهای شکل گرفته که برخی با شعارهایی میتوانند اغراض اقتصادی خود را پیش ببرند، نتیجه همین میشود. بیشترین خیانت به سینمای ملی کشور همین پولهایی است که ارگانها تقسیم میکنند. نه میدانیم دنبالهروی سینمای اروپا هستیم، نه از روشهای سینمای هالیوود که متکی به بخش خصوصی است پیروی میکنیم؟ من تعارضی را در سینما میبینم که احساس میکنم براساس آن سینمای ما نمیتواند روی پای خود بایستد، مشکل از اینجاست که سینمای ما هیچگاه به مخاطب خود به صورت اصولی فکر نکرده است. افخمی: البته فیلم بعدی که آقای ساداتیان ساختهاند برگرفته از یک رمان است. ساداتیان: بله، «جامهدران» اقتباسی از یک داستان است. رستمی: به همین خاطر من این سئوال را از شما پرسیدم چون دغدغه شما در سینما مشخص است. ساداتیان: فعالیت برای افرادی همانند من در سینما سخت است. من قصد ساخت دو فیلم را داشتم که هر دو را متوقف کردهام. روز به روز هزینه تولید فیلم به دلیل آشفتگیها بالا میرود و از سوی دیگر گیشه افت میکند. فیلمهایی که بودجهاش از هر جایی میآيد و تهیهکننده خیال راحتی دارد، در موقعیتی همانند فیلمهای من قرار نمیگیرد. من که باید صفر تا 100 یک فیلم را سرمایهگذاری کنم، دغدغه این را دارم که چطور باید پای مخاطب را به سینما باز کنم. .وقتی وضعیت از این قرار است ترجیح دادم کار جدیدی را شروع نکنم، چون پول فیلم من برنمیگردد. من باید صبر کنم پول فیلمم برگردد تا بتوانم کار بعدیام را بسازم. اگر شرایط مساوی وجود داشته باشد، من فیلمی را میسازم که بتواند گروهی از مخاطبان را جذب کند و در نهایت با دیگر فیلمها به رقابت بپردازند، اما وضعیت این طور نیست. تا وقتی که بنگاههای اقتصادی مانند فارابی، حوزه هنری، بانکها و سایر بخشها به شکل کنونی از سینما حمایت میکنند نمیتوان از آن انتظار کار درست و حسابی داشت. آقای افخمی، اگر امروز فیلم داستانگو از شما میبینیم چیز عجیبی نیست، چون شما با همین روش در این سالها توانستهاید مخاطبان خود را داشته باشد. در کنار این اشاره کردید که برخی از سینماگران، به جای فیلم کلیپ میسازند، به طور مشخص با توجه به رویه همیشگی خودتان و این صحبتتان، شما سینمای غیر داستانگو را قبول ندارد؟ افخمی: نه اینکه من قبول نداشته باشم، مردم قبول ندارند. عملا در تاریخ هنر اینها ناپدید میشوند و دیگر نیستند، نه تاثیر در زمانه خودش گذاشته، نه در فرهنگ عمومی و نه در اذهان کسانی که دیدن آن را باقی مانده است. من دشمنی با کسی که میخواهد کیفیت جدیدی در سینما کشف کند ندارم، اما معتقدم تجربههای ضدداستان در سینما محکوم به شکست بوده و این شکست دور از انتظار هم نیست. تعجبی هم ندارد، موفقیت پایداری که بگوییم چیزی غیر از آنچه در داستانگویی ادبیات وجود داشته در سینما ایجاد شده باشد، به این ترتیب که بگوییم داستانگوست و ادبی نیست در سینما وجود ندارد و نتوانسته تثبیت کند. این فیلمها نمیتوانند جریان به وجود آورند. در این 30 سال در سینمای ایران هرکسی آمده شانس خود را امتحان کرده، کورمال کورمال تجربه کرده است. مثل کوری که هر دفعه به دیوار میخورد و دوباره راه خود را با همان چشم بسته انتخاب میکند. این جریان تمامی ندارد، چون بخش خصوصی که باید به طور طبیعی تجربه موفق را به تکامل برساند فعالیت نمیکند و یا فعالیتش فردی است. هزینهها و پشتیبانی دولتی و یا یارانه اجازه میدهد فیلمسازان همین مسیر آزمون و خطا را پیش بروند، اما اینها باقی نمیمانند. برای روشن شدن طرف صحبت، این سئوال را مشخص میپرسم که منظورتان مثلا سینمای آٔقای کیارستمی که نیست؟ افخمی: نه اصلا، کیارستمی قصه میگوید، اما به شیوه خاص خودش؛ او داستانهایی را که گفتنش سخت است، میگوید. مثلا من در ساخت «گاوخونی» به این فکر کردم، فیلمی بسازم که اگر من نسازم، هیچکس دیگری هم آن را نمیسازد، اما کیارستمی دائم همین کار را میکند، اما اصلا به این معنی نیست که داستان ندارد. کیارستمی در «زیر درختان زیتون» و یا «طعم گیلاس» شما را کنجکاو و نگران میکند و حالا بعد از آن باید عدهای بیایند و بگویند که او چه شگردهای جدیدی را در داستانگویی به کار برده که توانسته چنین داستان غریبی را تعریف کند. 243243
جمعه 24 مرداد 1393 - 10:12:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]
صفحات پیشنهادی
مردم نامگذاری برخی کوچه ها را قبول ندارند/ انتخاب نام شهدا برای کوچه های گرگان
استانها شمال گلستان پائين محلي مردم نامگذاری برخی کوچه ها را قبول ندارند انتخاب نام شهدا برای کوچه های گرگان گرگان- خبرگزاري مهر رئيس كميسيون فرهنگی اجتماعی و ورزشی شوراي اسلامي شهر گرگان با بیان این که نام ميدان دانش به دليل عدم استقبال شهروندان گرگاني به ميدان مدرس تغييامیرعبداللهیان: در انتظار موافقت مصر برای ارسال کمکها به مردم غزه و انتقال مجروحان هستیم/تعلل قاهره غیرقابل ق
امیرعبداللهیان در انتظار موافقت مصر برای ارسال کمکها به مردم غزه و انتقال مجروحان هستیم تعلل قاهره غیرقابل قبول است معاون عربی و آفریقای وزارت خارجه کشورمان با بیان اینکه همچنان در انتظار موافقت مصر برای ارسال کمکهای دارویی و غذایی و انتقال مجروحان غزه به تهران هستیم تعلل بیشنشست وزرای خارجه کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد نماینده مصر: سازمانهای بینالمللی توانایی مقابله با جنایات رژیم ص
نشست وزرای خارجه کمیته فلسطین جنبش عدم تعهدنماینده مصر سازمانهای بینالمللی توانایی مقابله با جنایات رژیم صهیونیستی را ندارندنماینده دولت مصر در نشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد از عملکرد سازمانهای بینالمللی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی انتقاد کرد و گفت این سازمانها تواناییدر کافهخبر بررسی شد؛ چرا زوجهای جوان علاقهای به بچه ندارند؟ مشکل فرهنگی است یا اقتصادی؟
در کافهخبر بررسی شد چرا زوجهای جوان علاقهای به بچه ندارند مشکل فرهنگی است یا اقتصادی جامعه > خانواده - حاضران در میزگرد خبرآنلاین معتقدند در سیاستهای جمعیتی باید مسائل فرهنگی و اقتصادی را با هم در نظر گرفت چون ساختار خانواده ها در جامعه امروز بسیار متفاوت از گذسنگ بنای کج مسکن مهر دهلران باعث سردرگمی مردم/ منازل مهری که مهرشان بردل مردم ننشست
استانها غرب ایلام سنگ بنای کج مسکن مهر دهلران باعث سردرگمی مردم منازل مهری که مهرشان بردل مردم ننشست دهلران - خبرگزاری مهر درست 8 سال از آغاز ساخت مسکن مهر در شهرستان دهلران می گذرد به رغم تلاش دولت برای به سرانجام رساندن این منازل هنوز مشکلات آنها پا برجاست و مردم تمایلینشست سیاسی بررسی تحولات و حمایت از مردم غزه در تهران
۲۱۶۱۳۱ ۱۳۹۳ ۵ ۲۱ - ۱۷ ۱۰گزارش تصویری نشست سیاسی بررسی تحولات و حمایت از مردم غزه در تهران عکاس محمد دلکش اجرا توقف ذخيره تمام تصاوير ۱۳۹۳ ۵ ۲۱ - ۱۷ ۱۰در گفتوگو با فارس امیرعبداللهیان: در انتظار موافقت مصر برای ارسال کمکها به مردم غزه و انتقال مجروحان هستیم/ت
در گفتوگو با فارسامیرعبداللهیان در انتظار موافقت مصر برای ارسال کمکها به مردم غزه و انتقال مجروحان هستیم تعلل قاهره غیرقابل قبول استمعاون عربی و آفریقای وزارت خارجه کشورمان با بیان اینکه همچنان در انتظار موافقت مصر برای ارسال کمکهای دارویی و غذایی و انتقال مجروحان غزه به تهراتوکلی: اضمحلال کامل اسرائیل را تا 8 سال دیگر شاهد خواهیم بود/رویوران:بیش از ۶۵ درصد یهودیان تفکر صهیونیستی را
در برنامه گفتگوی ویژه خبری مطرح شد توکلی اضمحلال کامل اسرائیل را تا 8 سال دیگر شاهد خواهیم بود رویوران بیش از ۶۵ درصد یهودیان تفکر صهیونیستی را قبول ندارند روند رو به اضمحلال رژیم صهیونیستی در مواجه با مقاومت اسلامی شب گذشته ۲۰ مرداد با حضورعبدالعلی توکلی و حسین رویوران از کفیلمهای ویدئویی بیشترین تاثیر را روی مردم دارند
خسرو سینایی فیلمهای ویدئویی بیشترین تاثیر را روی مردم دارند خبرگزاری پانا خسرو سینایی گفت فیلم های ویدئویی هزینه ساختشان کمتر از فیلم های سینمایی است اما باید بدانیم این به معنی فیلم بد بودن نیست این فیلمها بیشترین تاثیر را روی مردم دارند ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۰ مرداد ساعت 15 37 بهخسرو سینایی: فیلمهای ویدئویی بیشترین تاثیر را روی مردم دارند
خسرو سینایی فیلمهای ویدئویی بیشترین تاثیر را روی مردم دارندخسرو سینایی گفت فیلمهای ویدئویی هزینه ساختشان کمتر از فیلمهای سینمایی است اما باید بدانیم این به معنی بد بودن فیلم نیست چون این فیلمها بیشترین تاثیر را روی مردم دارند به گزارش خبرگزاری فارس خسرو سینایی در گفتوگو ببا حضور روحانی، نشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد برای بررسی وضعیت بحرانی مردم غزه آغاز شد
با حضور روحانی نشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد برای بررسی وضعیت بحرانی مردم غزه آغاز شد نشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد به منظور بررسی وضعیت بحرانی مردم غزه با حضور رئیسجمهور کشورمان در تهران آغاز به کار کرد به گزارش نامه نیوز نشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد به منظور بررسی وضبا حضور رئیسجمهور نشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد برای بررسی وضعیت بحرانی مردم غزه آغاز شد
با حضور رئیسجمهورنشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد برای بررسی وضعیت بحرانی مردم غزه آغاز شدنشست کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد به منظور بررسی وضعیت بحرانی مردم غزه با حضور رئیسجمهور کشورمان در تهران آغاز به کار کرد به گزارش خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس نشست کمیته فلسطین جنبش عتازه ترین پاسخ علی مطهری به حمید روحانی:اگر مردم حرفهای شما را قبول داشتند چرا به روحانی رای دادند؟ /از نظر ام
تازه ترین پاسخ علی مطهری به حمید روحانی اگر مردم حرفهای شما را قبول داشتند چرا به روحانی رای دادند از نظر امثال شما انحرافات و تخلفات مالی دولت احمدینژاد اشکالی نداشت در واقع قانونشکنیها و تخلفات مالی و انحرافات فرهنگی دولت سابق از نظر امثال حمیدخان روحانی تا قبل از اعلام نامشاور وزیر راه و شهرسازی در همایش خروج غیرتورمی از رکود تشریح کرد مردم تحمل نرخ 25 و 27 درصد سود تسهیلات خرید
مشاور وزیر راه و شهرسازی در همایش خروج غیرتورمی از رکود تشریح کردمردم تحمل نرخ 25 و 27 درصد سود تسهیلات خرید مسکن را ندارند لزوم تأمین مابهالتفاوت سود تسهیلاتمشاور وزیر راه و شهرسازی گفت امکان تحمل نرخهای 25 و 27 درصد سود تسهیلات برای مردم در راستای خرید مسکن وجود ندارد قیمدر نشست خبری اتحادیههای بزرگ دانشجویی مطرح شد تشکیل کمیته دانشجویی حمایت از مردم غزه/تنها راه مقابله با تجاوز
در نشست خبری اتحادیههای بزرگ دانشجویی مطرح شدتشکیل کمیته دانشجویی حمایت از مردم غزه تنها راه مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی مسلح کردن مردم غزه استنمایندگان اتحادیههای بزرگ دانشجویی ضمن اعلام تشکیل کمیته دانشجویی حمایت از مردم غزه تنها راه مقابله با رژیم صهیونیستی را مسلح کرآقاي زنگنه! مردم «مرض» ندارند دغدغه دارند
آقاي زنگنه مردم مرض ندارند دغدغه دارند حضور وزير نفت در برنامه تلويزيوني پايش و سخنان حاشيهدار وي در اين برنامه گرچه به مذاق بسياري از همپيمانان وي و گروه خاصي خوشايند بود اما دربرگيرنده نكات فراواني است كه از شيخالوزراي جمهوري اسلامي ايران بعيد بود آن هم در دولتي كه بيش ازمردم تا نیمه شب به تماشای «امروز» نشستند
مردم تا نیمه شب به تماشای امروز نشستند در سینما فرهنگ برای اولین بار سانس ۱۲تا ۲نیمه شب در نظر گرفته شد وتماشاگران تا ساعت ۲ به تماشای این فیلم نشستند فیلم امروز آخرین ساخته رضا میرکریمی با آغاز تعطیلات عید فطر با استقبال بسیار خوبی در سینماها مواجه شده و تعدادی از سینم-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها