واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۷
سلام خبر نوشت: شاید خبر مهمی نباشد ولی اتفاقات مهمی را میتواند رقم بزند؛ آغازی دوباره بر «پایان داستان غمانگیز» در راه است. به گزارش ایسنا، سلام خبر در ادامه افزود: علی مطهری-نماینده مجلس- از نامزدی برای «هیئت نظارت بر مطبوعات» انصراف داد، اما این، تنها بخشی از خبر است، خبر مهمتر مربوط به جایگزین او است. احتمالا «حمید رسایی» که در حمایت از توقیف مطبوعات، کتابی دو جلدی نوشت؛ «پایان داستان غم انگیز»، یا همفکر و هملباس و همشاگردیاش «محمود نبویان». ماجرا اینطور آغاز شد: دو روز پیش مطهری که انگار کمی هم از حرف و حدیثهایی که پشت سر او و شوهر خواهرش(رییس مجلس)، گَهگاه در مجلس زده میشود، دلخور بود، در نامهای ضمن اعلام انصراف دو دلیل برای انصرافش آورد؛ یکی باز گذاشتن «دست کمیسیون فرهنگی که به هر دلیلی مایل به معرفی او نبوده است» و دلیل دوم و مهمتر هم اینکه «شبهه تأثیر نسبت خانوادگی» او با علی لاریجانی-رئیس مجلس- از سرِ زبانها بیفتد. مطهری در کنار این انصراف، شاید به خاطر نگرانیهایی که برای مطبوعات داشته، دو نفر را برای نمایندگی مجلس در هیئت نظارت هم معرفی کرد؛ جواد هروی و حسن کامران. از سوی دیگر، همزمان با انصراف مطهری، کمیسیون فرهنگی مجلس، «حمید رسایی» و «محمود نبویان» را به عنوان گزینههای پیشنهادی برای هیئت نظارت بر مطبوعات نام برده است و بر این گزینهها پافشاری دارد. «سید علی طاهری»-سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس که در آخرین موضع گیری خود درباره مطبوعات، روزنامه «آرمان» را به خاطر انتشار کاریکاتوری درباره غزه، تهدید به برخورد کرده بود، در این باره گفته: «کمیسیون فرهنگی مجلس همچنان بر معرفی آقایان رسایی و نبویان برای انتخاب ناظر به عنوان نماینده عضو هیئت نظارت بر مطبوعات اصرار دارد.» اظهار نظر سخنگوی کمیسیون فرهنگی درباره برگزاری انتخابات میان رسایی و نبویان، در واقع، انتخاب میان دو نفر نیست بلکه انتخاب یک نفر از میان یک نفر است. دلیل اینکه؛ هر دوی این افراد از یک جبههاند. به خاطر همین هم مطهری در بخش دیگری از نامه خود، ضمن درخواست از کمیسیون فرهنگی برای معرفی هروی و کامران گفته است که با این اقدام کمیسیون، «اولا یک انتخاب واقعی میان گرایش های مختلف سیاسی انجام میشود، نه انتخاب میان دو فرد مشابه از یک گرایش، به طوری که مجلس در مقابل یک عمل انجام شده و در نوعی اجبار قرار گیرد، و ثانیا شبهه اعمال نظر سیاسی از طرف کمیسیون فرهنگی برطرف میشود». البته طاهری در پاسخ این پیشنهاد مطهری در گفتگو با یکی از خبرگزاریها تاکید کرده: «کمیسیون فرهنگی اعتقادی به وجود ابهام در معرفی گزینههای هئیت نظارت ندارد و از هیئت رئیسه مجلس خواسته است تا انتخابات را بین آقایان رسایی و نبویان برگزار کند.» هرچند شاید هروی و کامران احتلافاتی با مطهری داشته باشند، اما قطعا به خاطر نزدیکیِ نسبیِ گرایشهای این دو به خود او بوده که باعث این پیشنهاد شده است. ماجرا در مورد رسایی و نبویان، البته کاملا متفاوت است. رسایی و نبویان، هر دو، از شاگردان آیتالله مصباح یزدی-مخالف سرسخت حسن روحانی- و عضو «جبهه پایداری» هستند. جبهه پایداری از گروههای اصولگرایی است که البته از سوی خود اصولگرایان متهم به تندروی است. اعضای این جبهه را حامیان احمدینژاد که در سال 84 عهذه دار ریاست جمهوری شد، تشکیل میدهند. بعد از 6 سال و بطور دقیق پس از 11 روز خانهنشینی احمدینژاد(بر سر عزل وزیر اطلاعات در اردیبهشت 90) بود که حامیان او، به منظور جدا کردن خط خود از احمدینژاد، تشکیل جبهه دادند. این منظور، البته هرگز نتوانست به معنای واقعی و عینی رخ دهد، چرا که نه تنها بخش عمدهای از هوادارن احمدینژاد و هواداران آیتالله مصباحیزدی و جبهه پایداری یکسانند بلکه چهرههای شاخص هر دو گروه همچنان ارتباطات بسیاری نزدیکی با یکدیگر دارند. تنها اتفاقی که در این مورد افتاد این بود که اعضای جبهه پایداری قائل به «تفکیک» شدند. مشایی را «تکفیر» کردند و احمدینژاد را «تفکیک». خودِ احمدینژاد اما، نه آن تکفیر و نه این تفکیک را، هرگز نپذیرفت. اعضای این جبهه یا در واقع شاگردان آیتالله مصباحیزدی پس از روی کار آمدن احمدینژاد در سال 84 و حتی پس از بروز برخی اختلافات میانشان در سال 90، توانستند به بخشهای مختلفی از قدرت راه پیدا کنند. سعید جلیلی که دبیری شورای عالی امنیت ملی را از سال 86 در دو دولت احمدینژاد بر عهده داشت و نامزد انتخابات ریاست جمهوری 92 شد، یکی از این نمونهها است. به نظر میرسد اکنون نیز جای پای جدی و جدیدی برای جبهه پایداری اینبار در مطبوعات باز شده است. حمید رسایی که حدود 13 سال پیش، «پایان داستان غم انگیز» را در حمایت از توقیف مطبوعات (که به توقیف فلهای مشهور شد) نوشت، چند سالی است که روزنامهدار شده و مدیر مسئول «9 دی» است. او، در این سالها دو بار طعم تلخ توقیف را چشیده و یکبار هم (هرچند تنها به لفظ) محکوم به حبس و شلاق شده است. غم اینها، باید کمی رسایی را نسبت به وقتی که «پایان داستان غمانگیز» را مینوشت نسبت به مطبوعات رئوفتر کرده باشد اما موضعگیریهای او در قبال روزنامه «آسمان» و «بهار» نشانی از این تحول ندارد. این جملات بخشهایی از موضعگیریهای او در قبال ان دو روزنامهای است که در دولت روحانی توقیف شد؛ «بسیاری از روزنامهنگاران و نویسندگانی که در نشریات زنجیرهای دوم خرداد فعالیت میکردند با فضای ایجاد شده در حال حاضر مجددا عرصه مطبوعاتی را برای فعالیت خود آماده دیده و پایگاههای دشمن در عرصه جنگ نرم دارد خود را بازسازی میکند.» «به آقای جنتی گفتم با روزنامه بهار برخورد نکردید بلکه مماشات کردید»، «ما این روند را بررسی میکنیم و اجازه نمیدهیم اتفاقات دوم خرداد تکرار شود». با این اوصاف به نظر میرسد، روزنامهنگاران و خبرنگارانی که سالهاست، به سختی، مُرکّب خوشی از گلوی قلمشان پایین میرود، باید منتظر آغاز داستان غمانگیز دیگری باشند. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]