تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حيا زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829940349




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان زیبا و شنیدنی گل قرمزی (2)


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



داستان زیبا و شنیدنی گل قرمزی (2)




به این مطلب امتیاز دهید



به گزارش سرویس کودک جام نیوز، ادامه داستان گل قرمزی رو با هم می خونیم. جوجه برفی زودی جواب داد: «من جوجه‏ برفی هستم، نه گلوله‏ ی بزرگ برفی! آمده‏ام دنبال گل قرمزی. او را می‏شناسی؟»
دشت خودش را باد زد و گفت: «پوف ... پوف... پوف، بله، می‏شناسم؛ ولی به او نرسیده، آب می‏شوی!»
- به آب شدن من کاری نداشته باش. فقط بگو گل قرمزی کجاست؟
دشت به جایی در دور- دورها اشاره کرد و گفت: «آنجا.»
جوجه برفی که خیلی خوشحال شده بود، روی زمین قل خورد و قل خورد، تا رسید به جایی که گل قرمزی را دید.
گل قرمزی گفت: «سلام جوجه برفی!»
جوجه برفی پرسید: «مگر تو، مرا می‏شناسی؟»
- بله که می شناسم!
- از کجا؟
- از توی قصه‏ ی مادربزرگ!
جوجه برفی گفت: «من آمده‏ام تو را به سرزمین برفی ببرم!»
- اما من نمی‏توانم بیایم؛ چون اگر من را از شاخه بچینی، پرپر می‏شوم! تازه، سرما هم برای من خوب نیست!
جوجه برفی فکری کرد و گفت: «حالا که این‏طور است، خودم پیش تو می‏مانم و هر کاری بخواهی برایت انجام می‏‏دهم!»
- تو؟ اینجا؟ نه... نه... آب می‏شوی! تو باید برگردی!
اما جوجه برفی برنگشت. او کنار گل قرمزی ماند. گل قرمزی هر روز شاداب‏تر می‏شد و جوجه برفی هر روز کوچک‏تر. گل قرمزی که کم‏کم داشت نگران می‏شد، گفت: «هنوز سر قولی که به من داده‏ای، هستی؟»
جوجه برفی زود جواب داد: «بله، هر کاری بخواهی می‏کنم!»
- هر کاری؟
- بله، قول می‏دهم. قول قول!
- از اینجا برو. همین‏ حالا!
جوجه‏ برفی با ناراحتی گفت: «اما من بدون تو...»
گل قرمزی گفت: «فکر آن را هم کرده ‏ام!»
گل قرمزی چند تا از گلبرگ‏هایش را به جوجه ‏برفی داد و گفت: «هر وقت دلت برای من تنگ شد، اینها را بو کن!»
جوجه برفی گلبرگ‏ها را گرفت و آهسته- آهسته راه افتاد؛ اما هنوز چند قدم بیشتر نرفته بود که برگشت. او تکه‏ ی بزرگی از دل برفی‏اش را به گل قرمزی داد!
وقتی جوجه برفی به سرزمین برفی رسید، مادربزرگ منتظر او بود. جوجه ‏برفی خودش را توی بغل  مادربزرگ انداخت. عجیب بود! مادربزرگ بوی گل قرمزی را می‏‏داد!
2006   «برای ارسال نقاشی های زیبای خود این قسمت را کلیک کنید»




۱۹/۰۵/۱۳۹۳ - ۱۷:۱۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن