واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
![](http://media.jamnews.ir/medium1/1392/09/14/IMG10550989.jpg)
داستان زیبای امیر مسعود و بزرگان ری (1)
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس کودک جام نیوز، امیرمسعود، فرمان داده بود تا مجلسی آراسته بودند؛ بسیار باشکوه و مجلل. غلامان زیادی بر در خیمه شاهانه ایستاده بودند. تعداد زیادی سوار و پیاده از خیمه اطراف چادر به نگهبانی مشغول بودند.
امیر اجازه داد و اعیان و بزرگان لشکر، پیش رفتند و جلوی تخت امیر ایستادند. بعد از آن نوبت اعیان و اشراف و بزرگان ری بود. با فرمان امیر، پنجاه- شصت نفر از بزرگان ری از علویان، قضات، روحانیان، بازرگانان و مردم عادی وارد خیمه امیر شدند و پشت سر درباریان امیر ایستادند. در این وقت که امیر سخن آغاز کرد.
![](http://media.jamnews.ir/%d9%be%d8%a7%d8%af%d8%b4%d8%a7(3).jpg)
باید دانست که وقتی امیر، حرف میزد، همه باید ساکت میشدند و سراپاگوش، چشم به دهان امیر میدوختند. زیرا او در میپاشید و شکر میپراکند و سخنان شیرین و دلنشین میگفت. از حرفهای امیر، آنچه گفته و آنچه بر کاغذ نوشته، همه موجود است تا مردم ببینند و بدانند که آنچه میگویم، لاف و گزاف نیست.
امیر رو به اعیان ری گفت: «تا امروز، راه و روش و شیوه حکومت ما چگونه بوده است؟ خجالت نکشید؛ راست بگویید و نترسید.».
اعیان ری گفتند: «زندگانی امیر درازباد! از زمانی که از ظلم و ستم دیلمان آزاد شده ایم و امیر بر ما حکومت میکند، همیشه خواب راحت داشته ایم و در امنیت و آسایش بوده ایم. امیدواریم که خداوند، این امنیت را از ما نگیرد. اکنون خوش می خوریم و خوش میخوابیم و برجان و مال و خانه و باغ و املاک خود ایمن هستیم؛ چیزی که در روزگار دیلمان نبودیم.»
امیر گفت: «کار بسیار مهمی پیش آمده که باید از اینجا برویم. نامه ای رسیده از دربار پدر ما که او در گذشته، خدای او را رحمت کند و ما باید به زودی به خراسان برویم که آنجا ولایت بزرگی است و نمیتوان آنجا را به حال خود رها کرد. اصل حکومت ما آنجاست؛ اما بدانید که چون از کار خراسان و هندوستان و سند و نیمروز و خوارزم فارغ شدیم، باز به این نواحی خواهیم آمد.
![](http://media.jamnews.ir/%d8%b1%d8%af%db%8c%d9%81(27).gif)
یا یکی از پسرانم را میفرستم یا یکی از سرداران و سپهسالاران، با لشکری بزرگ و با ساز و برگ تمام.
اکنون، حاکمی از طرف ما در اینجا میماند، تا شما را آزمایش کند که چه خواهید کرد. اگر از شما اطاعت و فرمان برداری ببیند، ما هم در عوض، با شما به نیکویی و عدل رفتار کنیم؛ ولی اگر خلاف آن را ببینیم و بشنویم، به تلافی آن لشکری فرستیم که جواب ناسپاسی شما را بدهد. در آن صورت ما هم در برابر خدای عزّ و جلّ عذرمان پذیرفته است که اکنون گفته ایم و بر شما حجت تمام کرده ایم. «ادامه دارد»
حکایت های شیرین تاریخ بیهقی 2006 «برای ارسال نقاشی های زیبای خود این قسمت را کلیک کنید»
۱۴/۰۵/۱۳۹۳ - ۲۳:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]