واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۵۲
یک مترجم و نویسنده گفت: برای جهانی شدن باید بتوانیم ادبیات کودکان یا بزرگسالمان را در کشورهای دیگر مطرح کنیم و این کار بسیار دشوار است چرا که زمینهها و زیربناهای آن در صنعت و اقتصاد نشر بیمار ما وجود ندارد. کمال بهروزکیا در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره جهانی نشدن ادبیات ایران، با طرح چند سؤال از جمله اینکه آیا نویسندگان و شاعران ما نگران این هستند که چرا مردم بولیوی، بنگلادش، نیجریه و یمن آثار آنها را نمیخوانند، یا نگران این هستند که چرا مردم انگلستان، فرانسه و آلمان آثارشان را در اختیار ندارند، اظهار کرد: من فکر میکنم چشمانداز نویسندگان ما از جهانی شدن، ترجمه آثارشان در کشورهای پیشرفته اروپای غربی بویژه انگلیسیزبان است؛ درست مثل نویسندگان و شاعران کشورهای آمریکای لاتین مثلاً مارکز یا بعضی از نویسندگان کشورهای در حال توسعه که از طریق ترجمه آثارشان به زبان انگلیسی در جهان کم و بیش مشهور شدند. او اظهار کرد: آنطور که ما به ادبیات کشورهایی که ادبیاتشان جهانی شده است مانند روسیه، فرانسه، ایتالیا، انگلستان و آلمان اهمیت میدهیم و آثارشان را ترجمه میکنیم، مردم آن کشورها به ادبیات معاصر ما خواه ادبیات کودک و خواه ادبیات بزرگسال اهمیت نمیدهند و آثارمان را ترجمه نمیکنند. دلیل آن را باید در وضعیت نشر کتاب در ایران از یکسو، و تفاوت ساختار اقتصادی ما با کشورهای صنعتی پیشرفته از سوی دیگر جستوجو کرد. بهروزکیا افزود: در عصر جدید یعنی از قرن نوزدهم به بعد کشورهای صنعتی در همه عرصهها تولیدکننده و متأسفانه ما مصرفکننده شدهایم. وقتی برجستهترین نویسندگان ما تیراژ کتابشان 500 یا حداکثر 1500 نسخه در کشور خودشان است، و تازه آن هم چند سال طول میکشد که کتابشان فروش برود و در یک کشور هفتاد و چند میلیونی کسی آنها را نمیشناسد و در عوض همه «هری پاتر» رولینگ و «خونآشام» دارن شان را میشناسند، یعنی خودمان، خودمان را باور نداریم، چرا توقع داریم که مردم کشورهای دیگر ما را باور کنند، مترجمان و پژوهشگرانشان ما را بشناسند و آثارمان را ترجمه کنند و بخوانند؟ این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تأکید کرد: آیا مترجمان و ناشران ما آثار نویسندگان کشورهای توسعهنیافته و در حال توسعه مثلاً آثار داستاننویسان قرقیزستانی، هندی، تایلندی، اوگاندایی، عراقی و... را ترجمه و چاپ میکنند که توقع داریم کشورهای پیشرفته به ادبیات بومی و ملی ما اهمیت دهند؟ چرا ادبیات کهن ما ادبیاتی جهانی شد؟ چرا فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی و خیام جهانی شدند؟ چون چیزهایی برای گفتن داشتند که برای مردم جهان تازگی داشت و تکراری نبود. در عین حال در دورههایی از تاریخ زندگی میکردند که ایران از نظر شکلبندیهای اقتصادی – اجتماعی تفاوت چندانی با کشورهای اروپایی و کشورهای شرقی نداشت. این مترجم تصریح کرد: از این گذشته ایران آن دوره نسبت به کشورهای اروپایی که در قرون وسطی به سر میبردند، به دلایل فرهنگی بویژه فرهنگ ایرانی - اسلامی شرایط بسیار مناسبتر و پیشرفتهتری برای آفرینش ادبی داشت. به نظر من ما قبل از اینکه به فکر جهانی شدن نویسندگان و آثارشان باشیم، باید فکری اساسی برای اوضاع نابسامان نشرمان بکنیم. نشر ما متأثر از شرایط اقتصادیمان در حالت رکود تورمی قرار دارد؛ یعنی هم اقتصاد نشر راکد است و هم به دلیل چندبرابر شدن قیمت کاغذ و ملزومات چاپ در سال 91 همان تعداد اندک کتابخوانها هم دیگر به دشواری میتوانند کتاب بخرند. کمال بهروزکیا در پایان گفت: به عقیده من اگر شرایط نشر ما در ایران به وضع مناسب و تیراژ کتاب به سطح مطلوبی برسد، میتوان تازه به راهکارهای جهانی شدن فکر کرد. تاکنون ما کوشش کردهایم برجستهترین آثار ادبی کشورهای پیشرفته را برای بچهها و بزرگترها ترجمه کنیم، چون بافرهنگ و هوشمندیم و میخواهیم بدانیم در غرب چه میگذرد. آنها هم بافرهنگ و هوشمندند. کافی است احساس نیاز کنند، آن وقت خودشان خواهند آمد و آثار ما را ترجمه خواهند کرد. فقط باید شرایط نشر ما به گونهای باشد که نویسندگان و شاعران ما بتوانند خلاقیتهای خود را بروز دهند. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]