واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: نگاهی به جنگ حمراء الاسد تهران - ایرنا - پس از جنگ احد نبردی میان مسلمانان و کفار در منطقه حمراء الاسد در اطراف مدینه به وقوع پیوست که این جنگ با تدبیر رسول خدا (ص) دشمن را از حمله مجدد کفار به سپاه اسلام مایوس کرد.
هشتم شوال سال سوم هجری براساس برخی منابع تاریخی یادآور نبردی است که به جنگ حمراء الاسد معروف شد. بعد از جنگ احد و هجرت مسلمانان به مدینه، پیامبر اکرم (ص) برای آنکه مبادا قریش مراجعت کرده و به مدینه حمله کنند؛ دستور داد تا بلال ندا دهد که امر خدا بر این قرار گرفته و آنان که در احد حاضر بوده اند و جراحت دیده اند؛ به تعقیب دشمن بروند و یاران پیامبر (ص) کار معالجه را رها کرده و لباس رزم پوشیدند.
امیرمومنان علی (ع) با این که بیش از 80 جراحت برداشته بود؛ لباس رزم پوشید و رسول خدا (ص) در حالی که به او نگاه می کرد و می گریست؛ پرچم را به آن حضرت داد و مسلمین حرکت کردند.
ظهر هشتم شوال بود که لشکر اسلام در حمراء الاسد اردو زد و رزمندگان ماموریت یافتند تا جهت فراوان نشان دادن یاران پیامبر (ص) و لشکر اسلام، شب ها هر کدام در چند نقطه آتش روشن کنند. بنابراین روزها به جمع آوری هیزم مشغول بوده و شب ها به روشن کردن منطقه با شعله های آتش می پرداختند.
نیروهای اطلاعاتی قریش، سران کفر را از حضور نیروهای اسلام، مطلع ساختند. صفوان بن امیه از سران لشکر کفر به پیروزی نسبی لشکر مکه قانع بود ولی ابوسفیان خواهان حمله دوباره و کشتن پیامبر اسلام بود.
روز نهم شوال معبد خزاعی رییس قبیله خزاعه، پس از دیدار با پیامبر اکرم (ص) با ابوسفیان ملاقات کرد و به او گفت که پیامبر اسلام با لشکری بزرگ که مانند آن را ندیده ام، به سوی شما در حرکت است و مردم مدینه یعنی قبیله های اوس و خزرج همه آمده اند تا با شما بجنگند.
ابوسفیان که گمان می کرد با ضربات خود، پیامبر اعظم (ص) و یاران آن حضرت را به ستوه آورده، انتظار شنیدن چنین سخنانی را نداشت و به یاد شجاعت پیامبر اسلام در جنگ بدر افتاد و از این که سرسختی او موجب شکست دیگری بر مشرکین شود؛ از تصمیم خود منصرف شد و نظر صفوان بن امیه را قبول کرد و سپس به مکه بازگشت.
آیات 172 و 173 سوره آل عمران درباره رزمندگان حمراء الاسد نازل شد که می فرماید: آنان که (در نبرد احد) پس از آنکه زخم برداشته بودند، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری کردند؛ پاداشی بزرگ است. این ها کسانی بودند که (برخی از) مردم به آنها گفتند لشکر دشمن برای حمله به شما گرد آمده اند، پس، از آنها بترسید ولی این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را کافی است و بهترین حامی ماست.
فراهنگ(2)**1003**1601**
13/05/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]