تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
انواع ریل دستگاههای CNC + جدول مقایسه معایب و مزایا
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806921668
![نمایش مجدد: راستي حالتان خوب است؟ refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
راستي حالتان خوب است؟
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: راستي حالتان خوب است؟
حقيقتاً جاي خوبي است اين كوچه پسكوچههاي شمال شهر و بهتر از آن چه خانههايي اينجا روبهروي هم قد علم كردهاند.
هركدام را كه نگاه ميكني يك سور به خانه همسايه زده است. اگر يكي فضاي سبز بيشتري دارد و باغ چند هزار مترياش شهره است، در مقابل همسايه كناري سونا و جكوزي در هر واحد تعبيه كرده است كه ميتواند حرفي براي زدن داشته باشد. اگر در پاركينگ اين يكي هر همسايه چهار، پنج رقم ماشين بنز پارك كرده، آن يكي به لطف يك پورشه يا مازراتي همه كلاسهاي همسايه را بيكلاس كرده است. انگار در هر كدام از اين خانه از خشت و گل گرفته تا آدم و ماشين همه ميخواهند روي آن يكي را كم كنند. واقعاً اينكه ميگويند آب و هوا و محيط زندگي بعضي محلههاي تهران با بقيه فرق دارد همينجاست. اصلاً وقتي در همين اول كار خانههاي اينجا متري 50 ميليون است مگر ميشود با بقيه محلههاي تهران فرق نداشته باشد؟ نميشود ديگر! من نميخواهم اين بالا بلندهاي سيماني را ببينم، حتي نيامدهام از هواي شمال شهر لذت ببريم. من آمدهام صحنههايي را در اينجا ببينم كه برخلاف بقيه چيزهاي اين محله اگر چه چشمگير است اما در كل شهرهاي تهران و حتي اروپاييترين شهرهاي جهان هم تك و ناب است. من آمدهام انسانهايي را در اين چهارديواري باكلاس ولنجك ببينم كه هواي خوب اينجا و فضاي آزادش ناگزيرشان كرده كه به ولنجك بيايند اگرچه خودشان ميگويند از اين آمدن راضي نيستند. اين آدمها همانهايي هستند كه به ريش دنيا خنديدند و از تمام دار و ندارهاي ريز و درشت يا به يك صندلي چرخدار بسنده كردند يا به چند نفس نسيه كه آن هم از بد روزگار يك خط در ميان به حسابشان واريز ميشود يا مرور هر لحظه كه بوق قطع و وصل دستگاه تنفسي در گوش خود و خانوادهشان زنگ ميزند. جايتان خالي، اينجا جاي قشنگي است؛ اينجا آسايشگاه كساني است كه نه آن روزها آسودند و نه اين روزها خاموش. اما چرا بالاي سردر اينجا نوشتهاند «آسايشگاه»؟ شايد به اين دليل كه يعني ما هم داريم كاري براي آنها ميكنيم! در باز است نگهبان رئيس آسايشگاه را خبر ميكند تا لابد مبادا ما به جايي برويم كه نبايد برويم! يك حوض بزرگ جلويمان سبز ميشود كه مثل حوض نقاشي سهراب بيماهي است اما خبر نداريم در دل آن آدمي كه آن طرف روي يك صندلي نشسته چه غوغايي است؟ غوغايي از روزهاي دور كه دلش را به دريا زد تا مبادا روزي حس وطندوستي به گل بنشيند. وقتي نگاه ميكند، حتي از فاصله آنورتر حوض با همان نگاه اول قيافهاش به چشممان آشنا ميماند! تعجب هم دارد آشنا بودن چهرهاي كه حتي يك بار هم نديدهايم اما مطمئنيم در پس پرده آزاديمان حضور پررنگي دارد. گرچه حالا يادمان رفته اما همه ميگفتند آن موقع روزي هزار بار ميمرديم و زنده ميشديم. همه ميگفتند آن روزها مدام از صبح تا ظهر و از ظهر تا شب به خودمان و همه دور و بريهايمان ميگفتيم «اگر ايران بر باد برود چهها كه نخواهد شد» و خدا را شكر كه نشد. اما در همان گير و دار بودند كساني كه نگذاشتند آب از آب تكان بخورد و نگذاشتند دور گردون به مراد دل آنهايي بگردد كه روزي با حسين (ع) و قافله او هم چنين كردند. اينها با همان منشي كه يك شبه به «حر» ره صد ساله آموخت و يك روزه از كودكي شش ماهه «بابالحوائج» ساخت بزرگ شدهاند اما پس از سالها اما در اصل موضوع فرقي نميكند چون آموزگار حسين (ع) است همه شاگردها خوب از آب در ميآيند. يكي آنطرفتر از همه غمگينتر است! سمتش كه ميروم ميگويم: چه شد كه كليشه شديد؟ و خودش هم اين سؤال را از من ميپرسد! هم او ميداند چرا و هم من ميدانم اما هرچه من جرئت ندارم بگويم او جنم دارد كه بر زبان بياورد. عباس ميگفت: از بس در بوق و كرنايمان كردند و همه جا جار زدند كه چيزي كم نداريم اگر آن سالها جانمان كف دستمان بود و ميدان مين نزديكترين همسايهمان خب الان به جاي آن روزهاي دود، درد و تركش در اين شمال شهر داريم لذتش را ميبريم! عباس سر صحبت را باز ميكند و ميگويد: وقتي ميشنوم كه بيخ گوشم ميگويند بچههاي جانبازان ميروند انگليس درس ميخوانند! يا وقتي ميشنوم با بيرحمي اعتراض ميكنند «اين همه سال سهميه ورود به دانشگاه براي بچههاي جانبازها بس نيست؟» خب معلوم است خودم هم ترجيح ميدهم كليشه شوم. به هرحال در همين چارچوب كليشه شدن ميشود خيلي چيزها را تحمل كرد. غافل از اينكه بين اين همه حرف هيچكس نيست بگويد واقعاً خبر نداريد هستند جمع زيادي از جانبازان قطع نخاعي كه حسرت داشتن فرزند كه هيچ حتي حسرت بودن همسر كنارشان هم به دلشان مانده و در مقابل اين همه تنهايي چه ايرادي دارد بچههاي بقيه بروند دانشگاه و درس بخوانند؟! تمام حرفهاي عباس كنايه است، توي دلم خالي ميشود از ناتواني واژگاني كه بايد طور ديگر روايت كنند، عباس كمكم ميكند و ميگويد بنويس روزگاري آدمها معيارشان فرق ميكرد شايد چون محك چيز ديگري بود و عشق حكايت ديگري داشت. گفت بنويسم كه برخي از اين آدمها كه اين روزها و ديروزها روي كار هستند و بودند نفهميدند كه از ذرهاي كمك كوهي ساختند كه نگو و نپرس و ما هنوز كه هنوز است خودمان نميفهميم چه چيز گرفتهايم كه بايد حالا حالاها برايش جواب پس بدهيم. عباس از اين دنيا طلب ندارد اما دلش از برخيها خيلي گرفته است خيليها كه تا چهارم شعبان ميشود ياد او ميكنند و اگر دوربيني در كار نباشد به راحتي مثل اينكه دارند از كنار ديوار ميگذرند از كنار او هم ميگذرند. چهره و غم پنهان و مردانهاش همراه با رفيق شفيق 23 سالگي به بعدش كه يك صندلي چرخدار مشكي است را به قاب تصوير ميسپاريم و گرچه حرفهايش را شنيديم اما من هم از كنارش ميگذرم. عباس و دردهايش تازه جاهاي خوب قصه بود. ناخودآگاه سر از جايي در ميآوردم آن طرف حياط. تاريك است اما پر انرژي. ديوارهايش با عكس همت، باكري، متوسليان و خيلي از اين نامآشناها كاغذ ديواري شده است! آنقدر فضا متفاوت است كه بعد از كلي چشم چرخاندن تازه به اصل قضيه ميرسم، اصلي كه روي يك تخت دراز به دراز خوابيده و با يك مانيتور و وبلاگ خلوت كرده است. موسي هم دلش خيلي پر است از همان قدرنشناسيهايي كه عباس هم از آنها گلايه داشت، همان دردهايي كه خيلي از جانبازها كه ما نديديمشان و نخواهيم ديدشان ميكشند، از درد كمبود دارو، كمتوجهي برخي و نرسيدن هر روز روزنامه ورزشي و از همه بدتر تيري كه درست نزديك قلبش است و شبها آرام و قرار را از او ميگيرد. دلش خيلي پر است اما به قول خودش شكايت نميكند، حكايت ميكند اما فرقي نميكند. او كه امتحانش را پسداده بگذار اگر مشكلاتي هم هست از جانب كساني روايت شود كه براي اين انقلاب و اين خاك ناشنوا شدند و پاهايشان را براي يادگاري توي خاكريز گذاشتند. «مطمئناً كمتر كسي ميداند كه در بين قيل و قال اين همه ادعاي امكانات و تجهيزات هستند جانبازهايي كه نهتنها خانواده ندارند حتي آسايشگاهي براي اقامت هم ندارند چون يا ساكن روستا هستند و در شهر جايي پيدا نكردهاند يا هر وقت رفتهاند آسايشگاهها پر بوده است.» عيسي خمبري، جانباز 70 درصد جنگ تحميلي يك يادگار زنده جنگ است كه او هم دل پر دردش گويا قصهها دارد! عيسي ميگويد: همه چيز از بيرون شيك است، همه چيز از بيرون خوب است و من از زاويه بيرونيها همه چيز دارم و با يك ماشين اينور و آنور ميروم. آنها ميبينند كه پرستار خانه ما ميآيد اما واقعاً ميدانند كه يك جانباز قطع نخاعي همسر ندارد؟ ميبينند كه ما هيچ يادگار و بچهاي نداريم؟ خبر دارند كه گاهي اوقات چند ماه معطل يك دارو ميمانيم كه آن هم بايد بخش مهمي از هزينهاش را خودمان بدهيم؟ اين روزها كه هر زن و شوهري به دليل بچهدار نشدن جدا ميشوند ما ميتوانستيم با يك طرح ويژه و يك كمك مالي بچهدار شويم اما نشد، يعني نخواستند پس نكردند... گفتم همهچيز خوب و شيك است اما يادتان باشد از بيرون. كمتر كسي خبر دارد كه از سال 90 تا كنون به دليل فسخ قرارداد مالي و بيمهاي بنياد شهيد و امور ايثارگران با برخي داروخانهها، بعضي جانبازان در بحث تأمين دارو با مشكلاتي مواجه شدهاند؛ طوري كه حتي شمارش نفسهايشان هر لحظه يادشان ميماند. سخت است، نيست؟ اينكه هر دمي كه ميگيري بايد خداخدا كني كه بازدمي پشتش نباشد، چون هم درد امانت را بريده هم نگاه نگران همسر و فرزندانت رو به توست، ديديد حق با من بود؛ اين زندگي سخت است حتي اگر پشتش جواز رفتن بچههايمان به خارج از كشور باشد كه نيست؛ حتي اگر پشت آن زندگي سندهاي چند هزار متري شمال يا خانههاي شيك بالاشهري باشد كه نيست، باز هم سخت است. عيسي در چشمانم زل ميزند و ميگويد: آن وقت كه بايد حرفي نميزديم، ادعايي نكرديم و رفتيم اين شد عاقبتمان، حالا نميدانم چه شده كه باز هم اين ما هستيم كه همه از ما سؤال ميپرسند و انتظار جواب دارند! پس ما كي از بقيه سؤال بپرسيم؟ كي فرصت به من ميرسد كه از يك زن مدعي به تسهيلات جانبازان بپرسم تا حالا پيش آمده همسرش بيخود و بيجهت به جان اهل خانه بيفتد؟ اصلا اگر اينطور شود به زندگي ادامه ميدهد؟ براي يك بار هم نديدهايد كه زنان جانبازان اعصاب و روان چه ميكشند و بچههايشان در چه شرايط روحي زندگي ميكنند. كي وقتش ميرسد كه من از يك مرد معترض به حقوق خانوادههاي شهدا بپرسم تا حالا فكر كرده اگر 24 ساعت، يك هفته يا يك ماه خانه نباشد چه به سر زن و فرزندش ميآيد؟ حالا تصورش را كنيد يك مادر، پدر، خواهر و برادر، زن و فرزند عمري از داشتن مونسشان محروم ميشوند، فقط و فقط به خاطر شما. منتي نيست اما زخم زبان هم نزنيد چون ما دلمان از حرفها پر است، از نگفتههاي بيحق، بدون فكر و باطل گرفته است. الياس نادري هم جانباز قطع نخاعي آسايشگاه ما را كه ميبيند، خودش را به جمعمان ميرساند تا فقط بگويد: ما جانبازان قطع نخاعي كه حالمان خيلي خوب است چون داروهاي ناياب مصرف نميكنيم اما جانبازان زير 50 درصد مثل جانبازان شيميايي و افرادي كه در زمينه اعصاب و روان دچار مشكل شدهاند براي تسكين دردهاي خود نيازمند استفاده از داروهاي قوي و گاه خارجي هستند، در حالي كه بنياد شهيد و امور ايثارگران بخشي از هزينه داروهاي جانبازان را تقبل ميكند و گاهي جانبازان مجبورند شخصاً بقيه هزينهها را بپردازند. متأسفانه برخي تجهيزات پزشكي مورد نياز بهموقع در اختيارمان قرار نميگيرد. دوستاني كه در شهرستانهاي دورتر از كلانشهرها زندگي ميكنند در اين زمينه مشكلات بيشتري دارند كه رفع آنها نيازمند توجه ويژه مسئولان است. نقطه پاياني ما سالن شماره يك آسايشگاه است، جايي كه همه با ويلچر به اين طرف و آن طرف ميروند. سه جانباز كنار هم هستند، از يكي از آنها ميپرسم حال و اوضاع چطور است و او ميگويد: به لطف خدا همه چيز خوب است، خانه شمال شهر، هزينه درمان و تفريح تكميل است، ويلاي شمال هم كه جاي خود دارد! اينكه ما بين اين همه آسايشگاه از يك جاي شيك و خوش آب و هوا سر درآورديم، اينكه 118 اول شماره همين آسايشگاه را ميدهد و اينكه همه آدمهاي اينجا با طعنه از امكاناتشان صحبت ميكنند، خودش اما و اگرهايي دارد اما در همين آسايشگاهي كه انگار گل سرسبد آسايشگاههاي تهران است، عباس، موسي و حسن از باقي آسايشگاهها هم خبر دارند.
نویسنده : زينب شكوهي طرقي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]
صفحات پیشنهادی
دانشگاهها برای تربیت نویسندگان خوب استانداردهای خود را بالا ببرند
مدیر مسئول انتشارات با فرزندان دانشگاهها برای تربیت نویسندگان خوب استانداردهای خود را بالا ببرند علی اصغر آقا میری مدیر مسئول انتشارات با فرزندان گفت دانشگاههای کشور برای تربیت متخصصانی کارآمد در حوزه نگارش کتاب باید استانداردهای آموزشی خود را بالا ببرند علی اصغر آقامادعای یک خبرنگار مستقر در وین/خبرهای خوبی از کنفرانس خبری ظریف و کری در راه است
بین الملل ایران در جهان ادعای یک خبرنگار مستقر در وین خبرهای خوبی از کنفرانس خبری ظریف و کری در راه است یکی از خبرنگاران غربی حاضر در محل مذاکرات ایران و 1 5 با اشاره به نشست خبری مشترک وزیران امور خارجه ایران و آمریکا مدعی شد که خبرهای خوبی از این کنفرانس بیرون می آید به گزارگلف ايران روند خوبی را طی میكند/ پس از مدتها تیم بانوان را تشکیل دادیم
ورزشی سایر حوزه ها كيكاووس سعيدي گلف ايران روند خوبی را طی میكند پس از مدتها تیم بانوان را تشکیل دادیم رئیس فدراسیون گلف با بیان اینکه شرایط این فدراسیون با حمایتهای وزارت ورزش بهتر شده است تاکید کرد ورزش گلف ایران شرایط بهتری را طی میکند طوری که پس از سالها تیم بانوانکری: پیشرفت های خوبی در مسائل کلیدی داشتیم/فتوای آیت الله خامنه ای بسیار مهم بود
بین الملل ایران در جهان کری پیشرفت های خوبی در مسائل کلیدی داشتیم فتوای آیت الله خامنه ای بسیار مهم بود وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانس خبری خود در وین عنوان داشت که در مذاکره با ایران پیشرفت های ملموسی در مسائل کلیدی داشته اند به گزارش خبرگزاری مهر "جان کری" باتبادل نظرها خوب بود/ به مباحث جدی نیاز داریم
تبادل نظرها خوب بود به مباحث جدی نیاز داریم دکتر ظریف وزیر امور خارجه پس از سه دور مذاکره با همتای آمریکایی اش در چهاردهمین روز مذاکرات وین ۶ در جمع خبرنگاران گفت تبادل نظرهای خوبی داشتیم و به مباحث جدی در سطح مدیران سیاسی نیاز داریم به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر وظریف: تبادل نظرهای خوبی داشتیم
ظریف تبادل نظرهای خوبی داشتیم وزیر امور خارجه کشورمان گفت در تلاش هستیم تا پایانی به این بن بست تصنعی بدهیم که بر پایه یک چارچوب غیر منطقی بنا شده است مهر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در مقابل هتل کوبرگ در جمع تعدادی از خبرنگاران گفت در تلاش هستیم تا پایانی به اظریف: تبادل نظرهای خوبی داشتیم/ تلاشمان پایان دادن به بنبستی است که بر پایه چارچوب غیرمنطقی بنا شده
ظریف تبادل نظرهای خوبی داشتیم تلاشمان پایان دادن به بنبستی است که بر پایه چارچوب غیرمنطقی بنا شده سیاست > دیپلماسی - ایرنا نوشت محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه پس از سه دور مذاکره با همتای آمریکایی خود گفت تبادل نظرهای خوبی داشتیم و نیازمند مباحث جدی در سطح مدیرانظریف: تبادل نظرهای خوبی داشتیم/ نیازمند مباحث جدی در سطح مدیران سیاسی هستیم
فیسبوک تویتر Google Cloob ظریف تبادل نظرهای خوبی داشتیم نیازمند مباحث جدی در سطح مدیران سیاسی هستیم انتهای پیام ارتباط با سردبير newsroom irna ir تماس بی واسطه با مسئولین 24 04 1393چهار بازی اول پرسپولیس حیاتی است بنگر: دربی آن هم در هفته آخر خیلی خوب است، چون میتوانیم استقلال را ببریم و ج
چهار بازی اول پرسپولیس حیاتی استبنگر دربی آن هم در هفته آخر خیلی خوب است چون میتوانیم استقلال را ببریم و جام بگیریممدافع تیم فوتبال پرسپولیس گفت دربی در هفته پانزدهم خیلی خوبه چون میتوانیم استقلال را ببریم و جام بگیریم محسن بنگر در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس اظریف : تبادل نظرهای خوبی داشتیم/ نیازمند مباحث جدی در سطح مدیران سیاسی هستیم
سیاسی سیاست خارجی ششمین دور مذاکرات هسته ای ظریف تبادل نظرهای خوبی داشتیم نیازمند مباحث جدی در سطح مدیران سیاسی هستیم وزیر امور خارجه کشورمان گفت در تلاش هستیم تا پایانی به این بن بست تصنعی بدهیم که بر پایه یک چارچوب غیر منطقی بنا شده است به گزارش خبرنگار مهز محمد جايران رتبه خوبي در تشخيص و درمان بيماري ها با کمک راديو داروها در دنيا دارد
۲۴ تير ۱۳۹۳ ۱۵ ۱۴ب ظ با وجود تحريم ها ايران رتبه خوبي در تشخيص و درمان بيماري ها با کمک راديو داروها در دنيا دارد عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس گفت يکي از دستاوردهاي بزرگ پزشکي هسته اي کشور توليد راديو داروهاي مختلف در داخل کشور است به طريقي که ما به عنوان يک رشته وابستنوروزي: اميدوارم اين 2 گل نشانه خوبي باشد
نوروزي اميدوارم اين 2 گل نشانه خوبي باشد رضا نوروزي در اولين بازي تدارکاتي پرسپوليس در اردوي ترکيه خوش درخشيد و دو گل براي سرخ پوشان به ثمر رساند او مورد عملکردش در اين بازي مي گويد «من کار خاصي نکردم بازي هاي دوستانه براي اين است که کادرفني برنامه هايش را پياده کند و مهرئیس سازمان جهاد کشاورزی اردبیل: صنایع تبدیلی و تکمیل بستر خوب برای مشارکت بنیاد برکت است
رئیس سازمان جهاد کشاورزی اردبیل صنایع تبدیلی و تکمیل بستر خوب برای مشارکت بنیاد برکت استرئیس سازمان جهاد کشاورزی استان اردبیل گفت ایجاد واحدهای بزرگ صنایع تبدیلی و تکمیلی مرتبط با محصولات کشاورزی میتواند بستر خوبی باشد تا بنیاد برکت سرمایهگذاریهای خود را انجام دهد به گزارش خرئیس هیئت هاکی استان اصفهان: استقبال از رشته هاکی در اصفهان خوب است
رئیس هیئت هاکی استان اصفهان استقبال از رشته هاکی در اصفهان خوب استرئیس هیئت هاکی استان اصفهان گفت خوشبختانه استقبال خوبی از این رشته در اصفهان به عمل آمده اما از ابتدای سال جاری تاکنون هیچگونه بودجهای در اختیار هیئت قرار نگرفته است مجید معین امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس دمعرفی ویژگی های یک کفش خوب
معرفی ویژگی های یک کفش خوب جمله ی معروفی هست که می گوید کفش خوب شما را به جاهای خوب می برد همان طور که بیشتر دخترهای کفش دوست می دانند یک جفت کفش می تواند ظاهر شما را خوب یا خراب کند کفش های بسیاری در انواع و طرح های متنوع وجود دارد که می توانید از بینشان انتخاب کنید به گافزایش واردات خودرو؛ خوب یا بد؟
افزایش واردات خودرو خوب یا بد جدیدترین آماری که دیروز از واردات خودرو به کشور منتشر شد از رشد قابل ملاحظه این بخش حکایت دارد بنابر اعلام خبرگزاری ها در سه ماه نخست امسال بیش از 23 هزار دستگاه خودرو به ارزش نزدیک به نیم میلیارد دلار وارد کشور شده است که این میزان به لحاظ حجم 1فرماندار شهرستان شیروان: بانوان شاغل در ادارات الگوهای بسیار خوبی برای عفاف و حجاب هستند
فرماندار شهرستان شیروان بانوان شاغل در ادارات الگوهای بسیار خوبی برای عفاف و حجاب هستندفرماندار شهرستان شیروان با یادآوری اینکه مسئله عفاف و حجاب در جامعه امروزی امری بسیار مهم است تاکید کرد بانوان شاغل در ادارات الگوهای بسیار خوبی برای سایر اقشار جامعه هستند به گزارش خبرگزاری-
گوناگون
پربازدیدترینها