تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 30 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1807286053




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مادر شهیدی که از عزرائیل مهلت گرفت!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



مادر شهیدی که از عزرائیل مهلت گرفت!
نكته عجيب و حيرت انگيز این بود که قبل از اینكه در تابوت را باز کنیم تا بتواند چهره فرزندش را ببيند مادر شهيد سرش را روى تابوت گذاشت و در همان لحظه از دنيا رفت...



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، بسيجى شهيد سهراب برنجى در سال ١٣٢۴ در روستاى سهراب محله لوندویل از توابع آستارا متولد شد. در دوران نوجوانى به کشاورزی پرداخت. با آغاز جنگ تحميلى رهسپار منطقه کردستان شد و در مورخه 29/11/1360 در رویارویى با گروهكهاى ضد انقلاب در منطقه حصار سفيد بانه به شهادت رسيد و در گلزار شهداى لوندویل به خاك سپرده شد. آنچه در ادامه می خوانید روایتی از شهید برنجی از زبان حجت الاسلام و المسلمين سيدعلى اکبر اجاق نژاد، امام جمعه وقت آستارا:   یك روز مسؤل دفترم به من اطلاع داد یك جوان بسيجى مى خواهد براى خداحافظى با شما ملاقات کند و به جبهه برود. وقتى خدمت او رسيدم و قدرى با او صحبت کردم متوجه شدم داراى سه دختر و یك مادر پير است که تامين معيشت آنان برعهده اوست. به او گفتم: شما قبلاً هم جبهه رفته اى، مى توانی مدتى در کنار خانواده ات بمانی و رسيدگى به فرزندان کوچک و مادر پيرت هم براى تو اجر دارد. ولى او راضى نشد، تصميمش را گرفته بود. از نورانيتى که در چهره او دیدم به قلبم الهام شد که حتماً به فيض شهادت مى رسد.
مدتى از این واقعه گذشت. یك روز در نمازجمعه جسد مطهر دو شهيد را به مصلى آوردند. در این مراسم درباره عظمت وجودى شهدا براى مردم صحبتمى کردم. در حين سخنرانی در انتهاى جمعيت دو زن که با حالت آشفته و پریشان به سمت جمعيت و دو شهيدى که در امبولانسى در کنار مراسم بودند در حرکت بودند، دیدم.   بى تابى یكى از آنها که بعد معلوم شد مادر یكى از آن شهداست، از دیگرى محسوس تر بود. در فاصله صحبتم که جمعيت در حال فرستادن صلوات بودند به مسؤول ستاد نماز جمعه اشاره کردم مواظب باشد بر اثر بى تابى آنها سخنرانی بهم نخورد. او هم پس از این تذکر بلافاصله خود را به آنها رسکند و پس از دقایقى برگشت. من که از نتيجه جریان مطلع نبودم در ادامه صحبت نام مبارك پيامبر(صلى الله عليه وآله) را آوردم. مردم صلوات فرستادند. در این فاصله از او پرسيدم: قضيه چى شد؟ گفت: یكى از این دو، مادرِ شهيدى بود که تا چشمش به تابوت پسرش افتاد بدون اینكه چهره فرزند شهيدش را ببيند از دنيا رفت و در کنار تابوت فرزندش جان داد.
به نقل از همسر او براى من تعریف کردند در ایامى که شهيد سهراب برنجى در جبهه بوده، مادر وى به سختى مریض و در آستانه مرگ قرارمى گيرد. وى به همسر شهيد که از وضع مزاجى او نگران بوده مى گوید:  ناراحت من نباش وقتى عزرائيل به بالينم امد که جانم را بگيرد با دلى شكسته به او گفتم: اى فرشته خدا به من مدتى مهلت بده تا فرزندم را که در جبهه است ببينم، آنوقت جان مرا بگير. وى با اطمينان به همسر فرزندش مى گفت از بابت بيمارى او ناراحت نباشد.
مسؤول ستاد نمازجمعه آستارا مى گفت: به طرف خانم ها رفتم. مادر شهيد را شناختم که با بى تابى خاصى مى گفت: جسد فرزندم کجاست؟ به او گفتيم صبر و طاقت پيشه کند، بعد در امبولانس را به آرامى باز کردیم تا بتواند جسد فرزندش را ببيند. وى به درون امبولانس رفت و در کنار تابوت نشست.   نكته عجيب و حيرت انگيز این بود که قبل از اینكه در تابوت را باز کنیم تا بتواند چهره فرزندش را ببيند مادر شهيد سرش را روى تابوت گذاشت و در همان لحظه از دنيا رفت. ابتدا خيال کردیم بى هوش شده است ولى بعد از گذشت لحظاتى متوجه شدیم از دنيا رفته است. خبر را به آقاى اجاق نژاد دادیم و او هم که در مقدمات این ماجرا بود در ادامه سخنرانی اش آن را به عنوان یك امر حيرت آور که یك پير زن مادر شهيد از ملك الموت مهلت مى گيرد تا ادامه حيات دهد، مطرح کرد.
سخنرانی که تمام شد همه به طرف امبولانس و مادرى که بر روى تابوت فرزندش از دنيا رفته بود هجوم بردند و خاك آن منطقه را بر سر و صورت خویش مى ریختند. پس از این حادثه عده اى به این فكر افتادند تا با معاینه پزشكى از مرگ این مادر شهيد مطمئن شوند ولى من به آنها گفتم احتياجى به این کار نيست. البته آنها را منع نكردم، ولى گفتم مهلتى که این مادر شهيد از خدا خواسته که تا لحظه دیدار فرزندش زنده بماند، تا همين لحظه دیدار بوده و عمر او به مشيت الهى به پایان رسيده است.
در یك تشرف که خدمت مقام معظم رهبرى رسيدم و این ماجرا را خدمتشان عرض کردم دستور فرمودند براى ثبت این واقعيت در تاریخ آن را مكتوب نمایم تا در دائرة المعارف درج گردد که امر ایشان را امتثال کردم.    




۳۱/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۱:۳۷




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن