واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تسخير مو به موي هاليوود به سبك تسخير فلسطين
روزبهروز بر دامنه اين نفوذ و قدرت در بدنه سينما و رسانههاي جهان افزوده ميشود. برآيند اين نفوذ نيز چيزي جز صهيونيسم زدگي خروجي تمام كانالهاي خبري و جريانهاي فيلمسازي غيرمستقل در غرب نيست.
هاليوود صهيونيسمزده شده است، اين تنها توجيه مختصري است كه ميتوان درباره ابرقدرت سينماي دنيا به كار برد؛ صنعتي كه ادعايش هنر براي هنر و هنر براي ترويج صلح و گفتمان و دوستي است و دغدغه ساخت فيلم درباره گرسنگان آفريقايي، تحجر و خشونت مذهبي دارد، با اين حال سينماگران امريكايي و اروپايي در سرتاسر جهان سالهاست كه چشم خود را تعمداً به روي يكي از دراماتيكترين صفحات تاريخ زنده جهان بستهاند؛ سينمايي كه ميتواند از غزه و وضعيت درام زنان و كودكانش ساخته شود و حائز كسب بهترين جوايز حرفهاي سينما باشد تا به حال پا نگرفته است، چرا براي دنيا خالي بودن توشه سينماي هاليوود و اروپا براي فجيعترين و طولانيترين جنگ جهان و ساخته نشدن هيچ فيلم سينمايي درباره آن شوكهكننده نيست؟
صهيونيسم؛ پدر مالي هاليوود
معمولاً سينماي كودك مخاطبان عام و خاص جهاني دارد. فيلمهاي رئالي كه براي كودكان ساخته ميشوند اغلب از شانس بالايي براي جلب توجه جهاني و كسب جوايز معتبر برخوردار هستند. كارگردانان ايراني چون عباس كيارستمي و مجيد مجيدي هم به واسطه آثار سينمايي كودك كه ساختهاند شهرت جهاني دارند. سوژهها و شخصيتهايي كه گاه ساخته و پرداخته ميشوند و گاه از دنياي واقعي گرفته شده و دراماتيزه ميشوند. براي ساخت فيلمي دراماتيك درباره معصومترين و رنجكشيدهترين كودكان دنيا كه روز و شبشان را زير بار توپ و آتش سپري ميكنند به هيچ وجه نيازي به رؤياپردازي و آفرينش شخصيتهاي ساختگي نيست. امروز در دل تكتك كودكان غزه آنقدر داستان تلنبار شده كه هر كدامشان بتواند سرآغاز فصلي تازه تحت عنوان سينماي مقاومت غزه در سينماي جهان باشد، با اين حال سينماي دنيا روي خوشي به اين فاجعه بشري نشان نميدهد.
درست مانند سرآغاز قصه و رسوخ تدريجي و قدم به قدم صهيونيستها در خاك فلسطين و تصاحب اين سرزمين و سپس برخاستن و داعيه مالكيت آن را داشتن. امروزه بخش اعظمي از قدرت سينماي هاليوود و حتي اروپا در دست صهيونيستهاست. كمپاني قدري چون «وارنر بروس» يا «برادران وارنر» با افكار صهيونيستي اداره ميشوند و در دستان مديران يهودي ميچرخند. در حوزه رسانهها هم اكثر رسانههاي جريان اصلي امريكا، استراليا و اروپا در دستان قدرت صهيونيستها و شخصيتهاي يهودي چون روپرت مرداك است.
روزبهروز بر دامنه اين نفوذ و قدرت در بدنه سينما و رسانههاي جهان افزوده ميشود. برآيند اين نفوذ نيز چيزي جز صهيونيسم زدگي خروجي تمام كانالهاي خبري و جريانهاي فيلمسازي غيرمستقل در غرب نيست.
هاليوودي كه براي كوچكترين و بزرگترين فجايع و حوادث بشري عادت به فيلمسازي و بازپردازي دارد اما به پيروي از قدرت برتر از اين عادتش روي برميگرداند و ترجيح ميدهد كه در قبال موضوع غزه سكوت كند، حتي اگر ميخواهد فيلمي بسازد سراغ سوژههايي ميرود كه ذهن را از اصل قضيه منحرف ميكنند. دنياي هنر و سينماي غرب تا آنجا زير سايه اين تسلط فرو رفته كه نه تنها فيلمي براي جذابترين سوژه دراماتيك قرن ساخته نميشود بلكه حتي شخصيتهايي چون مل گيبسون يا لارس فون تريه به سبب انتقاد از اين جريان يهوديسم و صهيونيسم به شدت از سوي اهالي هاليوود طرد شده، كارت قرمز ميگيرند و به شكلي ناملموس از كليه فعاليتهاي هنري محروم ميشوند.
سينماي سياستزده و صهيونيسمزده هاليوود حتي توانسته سينماي اروپا و ساير نقاط دنيا را نيز از مسير اصلي و عادلانهاش خارج كند و به همان سمتي براند كه خود ميخواهد؛ صنعتي كه حتي قدرت هيپنوتيزم دنيا و افكار عمومي جهان را دارد، جشنوارهها و جوايز سينمايي خود را به كعبه آمال سينماگران دنيا بدل كرده است، فيلمسازان سرتاسر دنيا از جمله سينماگر ايراني ميداند كه فيلمي درباره غزه به هيچ وجه نميتواند حائز استانداردهاي لازم براي حضور در اين جشنوارهها و كسب جوايز آنها باشد. سينماگر اروپايي در رؤياي كسب اين جوايز و اعتبار سينمايي كه پاي نامش درج ميشود، به ناچار سراغ ساخت همان فيلمهايي ميرود كه سردمداران سينماي جهان و سياستگذارانش از او ميخواهند؛ فيلمهايي كه عمدتاً اجتماعيمحور، سياه و انتقادي هستند و برخلاف فيلمهاي هاليوود نشاني از سينماي قهرمانمحور و وطنپرست ندارند.
اين تمام ماجرايي است كه امروز دارد بر اوضاع و احوال سينماي جهان ميگذرد. هاليوود و اربابانش كه از قعر تاريخ ايران تا لبه ديوار لانه جاسوسي بالا آمدهاند و فيلم ساختهاند به كمك ديگر متحدان رسانهاي خود كانال اخبار و اطلاعات را آنقدر محدود ميكنند كه مردم از سقوط ناگهاني ارزشهاي انساني و كشت و كشتار قرون وسطايي در عصر تكنولوژي و پيشرفت دم نزنند و خم به ابرو نياورند. با اين حال روي خوش ماجرا اين است كه عصر، عصر اطلاعات است و ظلم در هر كجاي دنيا كه باشد دست آخر از چشم بنيبشر پنهان باقي نميماند.
نویسنده : الناز خماميزاده
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]