واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
پیشنهادهای بهزاد فراهانی و اردشیر رستمی که اصلا آنلاین نیستند! فرهنگ > کتاب - بهزاد فراهانی معتقد است مشکلات اقتصادی باعث دوری جوانان از مطالعه شده اما اردشیر رستمی میگوید وقتی مردم حاضرند 150 هزار تومان برای خوردن یک وعده غذا در فلان رستوران بپردازند، کتاب را هم اگر به همان اندازه خوشمزه باشد و نیازهایشان را رفع کند می خرند.
بهزاد فراهانی در گفت وگو با ایبنا درباره میزان علاقه خود به مطالعه کتاب اظهار کرد: کتاب و مطالعه آن، بخشی مهم از علاقه شخصی من در زندگی محسوب می شود اما این روزها در شرایط روحی بدی به سر می برم که کمتر می توانم به خواندن کتاب بپردازم اما با وجود این، میل و عطش خواندن کتاب همیشه در من وجود داشته و دارد. گزیده ای از گفتگوی فراهانی را در ادامه می خوانید: - ما آشفتگی های عظیم و تلخی را در حوزه اجتماعی و اقتصادی کشورمان داریم به همین دلیل فکر می کنم مردم از مطالعه کتاب دور شده اند. معتقدم موقعیت دموکراتیک در علاقهمند شدن جوانان به مطالعه کتاب تاثیرگذار است. - من آثار مارکز را برای مطالعه معرفی می کنم زیرا به نظرم این نویسنده وضعیت اجتماع خود را به خوبی در آثارش معرفی می کند و همین موجب وجه تمایز آثارش با دیگر نویسندگان شده است. - آخرین کتابی که مطالعه کردم «حس مبهم عشق» به نویسندگی هایده حائری بود. - بیشترین کتاب هایی که به مطالعه آنها می پردازم رمان، نمایشنامه و کتاب های فلسفی است. من علاقه دارم که خودم کتاب هایی را که می خوانم از پشت ویترین کتابفروشی ها انتخاب کنم. - شاید برای برخی کتاب های الکترونیک جذاب باشد اما من نمی توانم آنها را دوست داشته باشم و با این کتابها ارتباط برقرار کنم. حسی که کتاب کاغذی به من می دهد کتاب های الکترونیک در من ایجاد نمی کنند. همچنین این خبرگزاری در گفتگویی با اردشیر رستمی به بررسی وضعیت کتاب و کتابخوانی پرداخته است. پرکارترین کاریکاتوریست سال های دور و نزدیک مطبوعات که از سال 72 تا به حال، بیش از 12 هزار کاریکاتور، یادداشت و مقاله در بیش از 120 نشریه به چاپ رسانده است و این روزها سخت در حال نقاشی کشیدن برای برپایی نمایشگاه آثارش است، از تجربه کتاب هایی گفت که در سطل آشغال انداخته و جلدهایی که هنوز هم پاره شان می کند! گزیده ای از گفتگوی بازیگر نقش جوانی شهریار را در ادامه می خوانید: - چاپ کتاب یک مقوله است و عرضه آن مقوله ای دیگر. متأسفانه ما در توزیع و عرضه، مشکل داریم و به درستی نمی توانیم این کالای فرهنگی را به دست مردم برسانیم. هر جامعه ای نیازمند دانش است و اگر کتاب، خوب عرضه شود افراد به سراغ آن می آیند. نکته بعد هم این که از برگزاری نشست های کتاب غافل نشویم؛ این نشست ها می توانند نقش بسزایی در حل مشکلات موجود داشته باشند. البته تلویزیون هم خیلی می تواند به این موضوع کمک کند، اما متأسفانه اهل فرهنگ نیست و سیاستش، ترویج بی فرهنگی است! - در بچگی پول هایم را جمع می کردم و از کتاب فروش های کنار خیابان، یک کتاب 50 یا 100تومانی می خریدم. کتاب توی پلاستیک بود و فروشنده نمی گذاشت آن را باز کنم و ببینم. تازه بعد از خرید و ورق زدن متوجه می شدم درباره موضوع دیگری است! مثلا من می خواستم از هیپنوتیزم بدانم سر از جادو جمبل در می آوردم! بنابراین بی درنگ، کتاب را پاره می کردم و در سطل آشغال می انداختم. در واقع اسم های قشنگ، فریبم می دادند.
- الان دیگر مسئله فرق کرده است. حالا دیگر قبل از خرید هر کتاب درباره اش پرس و جو می کنم و تا چند صفحه از آن را نخوانم، نمی خرم. البته پیش آمده که کتاب هایی را به خاطر طرح جلد یا بی فرهنگی موجود در آن نخریدم. خیلی از کتاب ها را هم به خاطر متن شان می خرم اما چون طرح جلدشان بد است، جلد را پاره می کنم! - همیشه در کتاب فروشی ها هستم(می خندد). البته اگر فرهنگ استفاده از اینترنت را بلد بودیم، گشت و گذار مجازی هم می توانست کتاب های خوبی نصیبمان کند. اما من زیاد با اینترنت رابطه ای ندارم چون وقتم را می گیرد و از متن، روانه حاشیه ام می کند. - تا امروز فقط کاغذی خوانده ام. البته کار درستی نیست چون به قطع درختان منجر می شود. به نظرم تا بیش از این طبیعت نابود نشده، باید از چاپ کتاب های کاغذی جلوگیری شود. - اگر مردم چیزی را دوست داشته باشند، برایش هزینه می کنند. وقتی حاضرند 150 هزار تومان برای خوردن یک وعده غذا در فلان رستوران بپردازند، کتاب را هم اگر به همان اندازه خوشمزه باشد و نیازهایشان را رفع کند می خرند. - در دوران سربازی، یک تکه روزنامه کنار سطل آشغال پادگان پیدا کردم که در آن شعری از محمد الماغوط شاعر سوری بود. همان روزنامه پاره مرا با شعر جهان آشنا کرد. به نظرم حتی خواندن روزنامه باطله را هم از دست ندهید چه رسد به کتاب.
- بیشتر با کتاب های شعر انس دارم. اتفاقا پرسه های دوست داشتنی و خیال انگیزی هم دارم. معمولا آثار شاعرانه ای که به بازار می آید را از دست نمی دهم. البته به اشعار رضا حیرانی، مرتضی محمودی، مسعود احمدی و سپیده جدیری بیشتر علاقه مندم. از مطالعه معماری و هنر هم غافل نمی شوم. اما این روزها با شعرهای شاعران بزرگ روس پرسه می زنم.
6060
سه شنبه 24 تیر 1393 - 17:00:28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]