واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: چرا روحانی مجبور به قسم خوردن شد؟
این پرسش مهمی است و پاسخ به آن نیازمند ورق زدن تاریخ هشت ساله اخیر کشور و مرور حوادث و اتفاقهایی است که در نزدیک به 3000 روز در دولت احمدینژاد به وقوع پیوست.
قسمهای «ولله، بالله و تالله» رییس جمهور در جمع صنعتگران و سرمایهگذارانی که مارگزیده دوران قبل هستند، گویای تلاش وی و تیم وزیرانش برای بازگرداندن اعتماد فعالان اقتصادی و البته به طور کلی اعتماد عمومی به دولت است.روحانی در واقع با این ادبیات با ملتی سخن میگوید که او را برای رهایی از وضعیت پیشین انتخاب کرده است و هر بار در قالب سخنرانیها، سفرهای استانی و نشستهای خبری سعی دارد تا بیان کند که دیگر نه هشت سال دولت قبل تکرار میشود و نه چینی شکست خورده تحریمها به روز اول برمیگردد.روحانی در مدتی نزدیک به یک سال از رییس جمهور شدنش، سعی کرده است در همه حوزهها به ویژه در سیاست خارجی، مدیریت اقتصادی و توسعه فضای فرهنگی تفاوتهای رویکری و عملکردیاش را با دولت قبل مشخص کند و در این راه البته موفقیتهای بزرگی هم داشته است اما با این وجود سؤال اینجاست که چرا وی برای جلب اعتماد عمومی ناچار به قسم خوردن شده است؟این پرسش مهمی است و پاسخ به آن نیازمند ورق زدن تاریخ هشت ساله اخیر کشور و مرور حوادث و اتفاقهایی است که در نزدیک به 3000 روز در دولت احمدینژاد به وقوع پیوست.برای توضیح بیشتر در این باره باید یادآوری کرد که سال 91 دکتر مسعود نیلی، اقتصاد دان، در گفتوگو با یکی از رسانهها گفته بود که برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور «دعا» میکند! و به طور ضمنی اشاره کرده بود که دیگر اوضاع اقتصادی کشور قابل کنترل نیست.در این باره حتی خبرهایی منتشر یا دهان به دهان پخش میشد که کارشناسان اقتصادی و سیاسی دیگری نیز در همین دوران برای بهبود اوضاع دست به دامن دعا و نذر و نیاز شدهاند.با این اوصاف میتوانید دریابید که وقتی کارشاسان و متخصصان اقتصادی و سیاسی کشور تا این سطح در حاشیه قرار میگیرند و کنترل و اداره امور اجرایی کشور را از دست رفته میپندارند، مردم به عنوان قربانیان مستقیم سیاستهای غیراصولی وشتابزده چه حال و روزی ممکن است داشته باشند.طبیعی است که جامعه ایرانی در دوره هشت ساله احمدینژاد با سرعت زیادی در سراشیبی «اعتماد به دولت» قرار گرفته است و این سراشیبی هشت ساله نه تنها بسیار آسیبزا و بحرانزا بوده است، بلکه رهایی از آن نیز در کوتاه مدت امکانپذیر نیست و دولت تدبیر و امید، مجبور است میراثدار بیاعتمادیهایی باشد که مردم نسبت احمدینژاد و دولتش داشتند.تاکید رهبر انقلاب در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، در این باره که هر کسی که ایران و انقلاب را دوست دارد در انتخابات شرکت کند، خود گویای این مهم است که دولت دهم، سهم بسیار گستردهای از اعتماد مردم به دولت را از بین برده بود.مردمی که در دوران هشت سال دفاع مقدس از روز نخست تا روز پایان جنگ، جان خود و فرزندانشان را در راه وطن و وافاداری به انقلابشان فدا کردند، انتظار میرفت که برای آبادانی و عمرانی کشور در دوره حاضر از 45 هزار تومان یارانه نقدیشان بگذرند، اما همچنان که رفت، افول اعتماد به دولت در دوره احمدینژاد و نهادینه شدن آن در طول هشت سال، موجب شد تا کمتر کسی از دریافت یارانه انصراف دهد.با درک این شرایط میتوان اضطرار موجود در سخنان رییس دولت تدبیرو امید و قسمهای وی را تحلیل و تفسیر کرد چرا که یاد کردن قسم برای جلب اعتماد انجام میگیرد، هرچقدر شکاف بی اعتمادی عمیقتر، گوینده در تأکید کلام، بیشتر به قسم متوسل میشود. رییس جمهوری در این سخنرانی مجبور شد سه بار از واژه جلاله برای قسم یاد کند. او ملتی را خطاب قسمهای خود قرار داده است که چشم امیدشان برای رهایی از این بی اعتمادی به خود اوست!اما در این میان بازار مخالفان دولت برای گسترش این بی اعتمادی و انتساب آن به خود دولت یازدهم، داغ است.کسانی که هشت سال تمام، بانی و باعث بی اعتمادی دولت و ملت شدند و موجب شدند تا هزینه بی تدبیری آنها را مردم و نظام پرداخت کنند، هم اکنون با نقاب و بی نقاب دوباره به میدان آمده اند تا آب را گلآلود کرده و برای خود ماهی بگیرند! و از آب روشن این روزهای کشور، دلواپس هستند.
1393/04/11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]