واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ماجراي قسمخوردن شهيد همت براي افسر عراقي
كوههاي سر به فلك كشيده كردستانات روزگاري نهچندان دور شاهد رزم ستارگاني زميني بود كه با وجود حماسههاي بينظيري كه در اين خطه از كشورمان آفريدند، همواره ايثارها و مجاهدتهايشان در گمنامي و مظلوميت خاصي به سر ميبرد.
نامها، يادها و حتي شهداي جبهههاي غرب و شمالغرب آن قدر مظلوم هستند كه مقام معظم رهبري نيز اين خطه از خاك كشورمان را سرزمين مجاهدتهاي خاموش ناميدهاند. عمليات پارتيزاني «روحالله» از تكهاي نسبتاً بزرگ نظامي كشورمان در اوايل جنگ و در جبهههاي غرب است كه شكي نيست حتي برخي از صاحبنظران حوزه دفاع مقدس نيز كمتر از آن شنيدهاند. اما اين عمليات كه در يازدهم تيرماه 1361 در منطقه نوسود انجام گرفت، يك راوي نوراني دارد كه اكنون نزد پروردگارش روزي ميخورد! شهيد اسماعيل قهرماني از رزمندگان اين عمليات است كه خود يك سال بعد از عمليات روحالله، در جبهههاي جنوب به شهادت رسيد. حال كه يك شهيد راوي حماسه آفريني شهداي ديگر است، گوشههايي از عمليات روحالله را از زبان اسماعيل قهرماني ميخوانيم: از تابستان 59 تا تابستان سال 60 بيشتر درگيريهاي ايذايي با ضدانقلاب داشتيم. سرانجام در دهم تيرماه سال 60 عمليات بسيار گسترده پارتيزاني را با نام عمليات «روحالله» براي انهدام پايگاههاي ضدانقلاب و آزادسازي شهر مرزي نوسود آغاز كرديم. در اين حمله، فرماندهي عمليات را ناصر كاظمي و ابراهيم همت بر عهده داشتند و من هم به عنوان مسئول محور عمليات فعاليت داشتم. در تاريخ يازدهم تيرماه سال 60 در يك شب ظلماني در ارتفاع 2200 متري، آن هم درحالي كه تمام منطقه مينگذاري شده بود، عمليات شروع شد. عمليات از ساعت 9 شب شروع شد و در ساعت 3 و نيم صبح، نيروهاي ما به نزديكي سنگرهاي دشمن رسيدند. پس از آن، نيروهاي رزمنده با يك هجوم ديگر خودشان را به 150 متري دشمن رساندند. به محض روشنايي هوا، حمله به مواضع دشمن شروع شد و تا ساعت 10 صبح تمامي ارتفاعات موردنظر سقوط كرد و نزديك به 200 نفر از سربازان عراق يكجا اسير شدند. در آنجا همت از يكي از افسران عراقي پرسيد: «فكر كرديد ما با چه نيرويي به شما حمله كرديم؟» گفت: «دو گردان.» همت گفت: «نه، خيلي كمتر بود.» آن افسر عراقي گفت: «مرا مسخره ميكنيد؟» همت شروع كرد به قسم خوردن و آيه خواندن. افسر عراقي وقتي قسم خوردن همت را ديد، باورش شد و شروع كرد به گريه كردن. بعد گفت:«اگر ما ميدانستيم تا اين حد تعداد شما كم است، ميتوانستيم همه شما را دستگير كنيم.» در آن شرايط، رزمندگان از يك سو به علت سختي عمليات و از سوي ديگر پيروزي آن هم با كمترين تلفات، به حدي متأثر شدند كه همه گريه ميكردند. در به دست آوردن اين پيروزي برادران هوانيروز، نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران و پاسداران بومي منطقه نقش بزرگي داشتند كه طي آن ارتفاعات «شمشي» و بلنديهاي اطراف آن آزاد شد. پيروزي دلچسبي بود نميخواستيم به دشمن فرصت تجديدقوا بدهيم، به همين خاطر شب هفدهم تيرماه، مجدداً حمله را ادامه داديم كه نتيجهاش آزادسازي شهر مرزي نوسود و روستاهاي اطراف آن بود.
نویسنده : عليرضا محمدي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]