واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و ادب > بازار نشر جزئیات دیدار شمس آلاحمد با امام (ره)؛
ما مبتلا به یک طایفه روشنفکر غربزده هستیم/ به شما کسى نمىتواند بگوید مرتجع هستید
حضرت امام خمینی (ره) در دیداری که در ادبیشهت ماه 1359 با شمس آل احمد سردبیر وقت روزنامه اطلاعات داشتند ضمن تایید مشرب و مرام فکری و فعالیتهای فرهنگی او درباره حدود آزادی بیان و همچنین جریانهای روشنفکر غربزده نکات مهمی را مطرح کردند.
به گزارش خبرنگار مهر، شمسالدین سادات آلاحمد، برادر مرحوم جلال آل احمد ، در تیرماه 1308 در تهران به دنیا آمد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی در روزنامههای اطلاعات و کیهان و مدتی نیز در شورای سرپرستی صدا و سیما فعالیت داشته و در سال 1359 طی فرمان حضرت امام خمینی (س) به عضویت در شورای انقلاب فرهنگی منصوب شد و تا پیش از بیماری به نویسندگی و پژوهش میپرداخت. وی در سال 1359 به عنوان سردبیر روزنامه اطلاعات دیداری با امام خمینی داشت که متن آن درپی می آید: بسم اللَّه الرحمن الرحیم من با خانواده شما سابقه دارم. با مرحوم پدر شما آقا سید احمد، و با مرحوم آقا سید محمد تقى -خدا رحمتش کند که در خدمت اسلام فوت شد- سوابقى دارم. منتها آقاى جلال آل احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیدهام. در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایى در اتاق نشستهاند و کتاب ایشان- غربزدگى- جلو من بود. ایشان به من گفتند چطور این چرت و پرتها پیش شما آمده است.- یک همچنین تعبیرى- فهمیدم که ایشان جلال آل احمد است. مع الأسف دیگر او را ندیدم. خداوند او را رحمت کند. شما را هم در تلویزیون گاهى میبینم. شمس آل احمد در پاسخ امام گفت: من سعادت داشتم یک بار در مجلس بزرگداشتى که براى مرحوم پدرم در قم به سال 41 گذاشته بودید، و یک بار دیگر نیز خدمتتان رسیدم. امام خمینى، در ادامه فرمودند: شما بهتر مىدانید این اطلاعات و این کیهان وضعشان در سابق چطور بود، و حالا چگونه مىباشد. مع الأسف همان طور که شما مىدانید ما مبتلا به یک طایفه روشنفکر غربزده هستیم که هر اصلاحى در کشور بخواهد بشود نمىگذارند. در گذشته شاه نمىگذاشت، حالا اینها. اینان و لو همانها نباشند اما کار آن را مىکنند. اگر ما بخواهیم یک روزنامه را بگوییم که به خط ملت باشید، تو روزنامهاى هستى که از ملت هستى و ملت هر چه مىخواهد شما باید در روزنامههایتان بنویسید، تا یک همچون صحبتى مىشود و یک روزنامهاى که بر خلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است، و بىاذن هم منتشر مىشده، جلویش گرفته مىشود یکدفعه مىبینیم در روزنامهها آن طایفه از روشنفکران شروع مىکنند به اعتراض که خیر. خوب قلم آزاد است، اما هر قلمى؟! بیان آزاد است، اما هر بیانى؟! یک بیان است که یک مملکت را به دامن ابرقدرتها مىاندازد. آیا این بیان آزاد است؟! این را ما بگوییم آزادى، که مملکت ما را به فساد بکشید؟! یک قلمى است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارد. یک روزنامهاى که با بودجه آنها اداره مىشود و خودشان تیراژى ندارند تا خود را اداره کنند. ما باید به اینها بگوییم آزاد هستید؟! کجاى دنیا یافت شده که یک انقلابى بشود و این همه روزنامه داشته باشد؟ همه روزنامهها را مىبستند و یک، روزنامه ارگان خود حزب، مثلًا یا خود دولت را مىگذاشتند باشد. کجاى دنیا این طور آزادى به مردم داده بودند که به مجرد اینکه انقلاب پیروز بشود همه به میدان بیایند و هر چه مىخواهند به هر کس بگویند، و تا پنج -شش ماه هم هیچ کس به کسى حرف نزد، تا فهمیدند به اینکه اینها یک دستهاى هستند در داخل که با خارج مرتبط مىباشند، و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل مىکنند. باز هم ما بگوییم که شما آزادید؟! فقط به واسطه کلمه آزادى! باید حدود آزادى آن چیزى باشد که ملت مىخواهد. نه اینکه بر خلاف ملت آدم آزاد است. خوب من آزادم، یک تفنگ هم دستم هست بزنم یک کسى را بکشم. این چه آزادى است؟ آزادى موازین دارد، و بحمد اللَّه شما این طور که من تا حالا دیدهام و حرفهاى شما را شنیدهام از روى میزان حرف مىزنید. حالا که در مؤسسه اطلاعات وارد شدهاید باز هم همان میزانى که از آزادى پیش شما هست و همان میزانى که در نشریات مىباشد، که باید نشریات در خدمت این ملت باشد، و نه بر ضد ملت، با کمال قدرت و پشتکار مشغول شوید. شما قدرتش را دارید. به شما کسى نمىتواند بگوید مرتجع هستید. دیگران اگر بخواهند کارى بکنند، ممکن است ارباب قلم یک همچون حرفى را به او بزنند. اما نسبت به شما نمىتوانند این حرف را بزنند. شما با قدرت عمل کنید و این عناصرى که بر ضد مسیر نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازى نمایید. خداوند ان شاء اللَّه شما را موفق کند. صحیفه امام، ج12، ص: 298 تا 300
۱۳۹۳/۴/۹ - ۱۲:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]