واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اگر دنبال نام و نان هستید نگاه نکنید
مهدی غبرایی خطاب به جوانان علاقهمند به نوشتن و ترجمه میگوید اگر دنبال نام و نان هستید، اصلا به این رشتهها نگاه نکنید، اما اگر شیفته این کار باشید مثل دو عاشق که موانع را بر هم میزنند و چه بسا موفق میشوند، به نتیجه میرسید.
مهدی غبرایی خطاب به جوانان علاقهمند به نوشتن و ترجمه میگوید اگر دنبال نام و نان هستید، اصلا به این رشتهها نگاه نکنید، اما اگر شیفته این کار باشید مثل دو عاشق که موانع را بر هم میزنند و چه بسا موفق میشوند، به نتیجه میرسید. درباره امکان امرار معاش از راه ادبیات در ایران، گفت: «چیزی که عیان است / چه حاجت به بیان است؟» من معتقدم در شرایط کنونی ایران، قطعا به هیچ وجه از راه شاعری یا نویسندگی نمیتوان امرار معاش کرد. اما از طریق ترجمه، اگر هزار سد و بند و مانع بر سر راه نگذارند، بخصوص مترجمانی مثل من که پس از چند دهه کار شناخته میشوند، شاید بتوانند از طریق این حرفه امرار معاش کنند؛ چنان که من کردهام. البته زندگی ما با توجه به این که همسرم شاغل بوده و الآن بازنشسته شده، اداره شده است. اگر آن قید و بند و سد و مانع نباشد، که متأسفانه هست این امر ممکن میشود. من هنوز چندین کتاب چاپ اول و تجدید چاپی دارم که در ارشاد منتظر مجوز ماندهاند و با توجه به گذشتن یک سال از دولت جدید، متأسفانه هنوز هیچکس خود را مسؤول نمیداند.غبرایی سپس اظهار کرد: یک مترجم بعد از حدود 20 سال کار میتواند زندگیاش را اداره کند به شرطی که اگر زن است، شوهرش و اگر مرد است زنش هم شاغل باشد و درآمدی کسب کند. اگر همسرم شاغل نبود، حتما حداقل تا 20 سال با بخور و نمیر وحشتناکی روبهرو میشدم.او در پاسخ به این سؤال که آیا ترجمه کتابهایی مثل «درآمدی بر مطالعات ارتباطی» اثر جان فیسک را که خارج از حوزه ادبیات بوده، با علاقه انجام داده یا از سر ناچاری، گفت: راستش از سر ناچاری بود. متأسفانه در دورهای به رمانها خیلی سخت میگرفتند. نمیخواهم اسم ببرم که در دوران وزارت چه کسی این اتفاق افتاد. من از نوجوانی شیفته رمان و بعد داستان کوتاه بودهام و با رمان و داستان کوتاه بزرگ شدهام، اما فراز و نشیب در زندگی ما زیاد بوده، در دوره بمباران، موشکباران و به دنیا آمدن بچهها و با وجود هزینههای کمرشکنی که گرچه کمتر از هزینههای این روزها بود اما با توجه به درآمد کم آن دوره، سنگین به حساب میآمد، ناچار شدم کارهای دیگری انجام بدهم.غبرایی ادامه داد: در آن دوره، من از طریق دوستی که در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها کار میکرد، ترجمه کتاب جان فیسک و ویرایش چند کتاب را بر عهده گرفتم. البته من در دوران تحصیل در رشته حقوق سیاسی، مواد درسی اقتصاد، آمار، جامعهشناسی و... را هم گذرانده بودم و موضوع این کارها خیلی هم از علایقم دور نبود، اما از سر ناچاری بود. با این حال موقع ترجمه کتاب جان فیسک به آن علاقهمند شدم و مثل کتابهای دیگرم با تمام وجود آن را ترجمه کردم. اما الآن اگر پیش بیاید حاضر نیستم چنین کاری انجام بدهم با آن همه نمودار و آمار که باید میکشیدم و ترجمه میکردم. آن کتاب را از من خریدند و پولش را دادند اما حدود 10 سال بعد درآمد؛ زمانی که منتشر شد من دیگر آن را فراموش کرده بودم و به دوستانی که دربارهاش سؤال کردند گفتم از دستم در رفته، اما واقعیت همین بود که الآن گفتم.این مترجم همچنین عنوان کرد: در آن زمان حدود 10 کتاب ویرایش کردم که در بیشترشان اسم من نیامد، اما پولی که برای این کارها گرفتم خوب و مبلغ قابل توجهی بود؛ حدود 400 هزار تومان در آن سالها که در اوج کمدرآمدی بودم و گوشهای از زندگیام را گرفت. علاوه بر این، یک تجربه کوتاهمدت هم دارم که تدریس بود، اما بلافاصله دیدم که کار من نیست و یک ماه نشده آن را رها کردم. هفت-هشت ماه هم کار مطبوعاتی کردم؛ در مجلهای به اسم «صفحه اول»، سردبیر بخش خارجی بودم و همه مطالب را تهیه و تنظیم میکردم، هم خودم ترجمه میکردم و هم به دوستان دیگر میسپردم که ترجمه کنند. البته آن کار از سر اجبار نبود. غیر از اینها، بیشتر سالهای دیگرِ کارم به ترجمه کردن گذشته است تا امروز.غبرایی درباره تأثیر مسائل معیشتی بر کیفیت آثار ادبی گفت: حتما تأثیر خواهد گذاشت اما این تأثیر در شاعران، نویسندگان و مترجمان متفاوت است. شاید برای شاعران تأثیر کمتری داشته باشد چون ممکن است یک شاعر در اتوبوس هم وقتی از میله آویزان است، شعر در ذهنش زیر و بالا برود و در فرصت مناسب آن را بنویسد. اما این مسائل بر فعالیت مترجم که باید پشت میز با لوازم، دیکشنری و... کار کند تأثیر بیشتری دارد. زندگی ما به نوشتن با دست گذشته است. من تا الآن فقط یک کتاب را تایپ کردهام که آن موقع هم آرتروز گردن آزارم داد. در سالهای اخیر از منابع الکترونیکی در کارم استفاده میکنم.او درباره تأثیر داشتن شغلهای دیگر بر انرژی مترجم گفت: با ارفاق، بخشی و به مرور زمان تمام انرژی مترجم از بین میرود. تأثیر این مسائل بر کار خلاقه و رماننویسی هم از همه مخربتر است چون نویسنده باید در خلوتش بنشیند و مباحث و انسجام کتاب را جور دربیاورد.این مترجم ادامه داد: زمانی کشورهایی مثل ترکیه و هند هم مشکلاتی نظیر ما داشتند اما چون موانع ما را از نظر سانسور نداشتهاند رشد کردهاند. البته ترکیه از گذشتههای دور دروازه اروپا بوده و تبادل فرهنگیاش با غرب بسیار دیرینتر و شکوفاتر از ایران بوده است. هند هم سابقه استعماری طولانی دارد و در عین اینکه استعمار در آن فجایع بسیاری به بار آورده، باعث گسترش زبان انگلیسی هم شده، و در نتیجه چند نویسنده هندی با نوشتن آثارشان به زبان انگلیسی شهرت جهانی کسب کردهاند. ما کمتر چنین شرایطی داشتهایم. از سوی دیگر یکی از موانع اصلی کار ما مسأله سانسور است. منظور من فقط دستگاه خاصی نیست چون یکی از متولیان سانسور وزارتخانه مربوطه است، اما سانسور تا حد زیادی در میان برخی اقشار مردم هم وجود دارد. چون مواردی بوده که ارشاد به کتابی مجوز داده اما با اعتراض مواجه شده است. اینها موانعی است که باید برای رفع آنها به مرور برنامهریزی شود. مسائل فرهنگی را نمیشود با فرمول و دستورالعمل حل کرد. به مرور زمان باید برخورد مردم با وسایل ارتباط جمعی جدید و تمدن و فرهنگ دنیا پیش برود. البته نه اینکه در فرهنگهای دیگر غرق شویم. باید خصوصیات زیبایی را که در فرهنگ خودمان هست حفظ کنیم.غبرایی درباره راهکار حل مشکلات حوزه کتاب، گفت: با یک نگاه به دور و بر خودمان و بیشتر به ترکیه و هند و درس گرفتن از تجربه آنها میتوان به راهکارهایی رسید. یکی از مسائل کنونی کتابخوانی است. وقتی بحث کتابخوانی پیش میآید، باید توجه کرد که این موضوع از دوران مهد کودک شروع میشود. بچهها باید به کتاب عادت کنند و کتاب بخشی از زندگیشان بشود. این یک راهکار درازمدت و عاقلانه است.او به جوانان علاقهمند به نوشتن و ترجمه توصیه کرد: اگر دنبال نام و نان هستید، اصلا به این رشتهها نگاه نکنید. اما اگر شیفته این کار هستید و میخواهید مشتاقانه کار کنید، خوش آمدید. شرطش این است که بخوانید و بخوانید و بخوانید و بنویسید و به خودتان غره نشوید. زود دنبال پول درآوردن و اسم درکردن نباشید. تجربه شخصی من که شاید قابل تعمیم هم نباشد این است که اگر شیفته کار باشید، نتیجه میگیرید. البته تنگدستی و مکافات دارد. مدعی یکی - دو تا نداریم. همه اینها هست اما مثل دو عاشقی که اگر یکدیگر را دوست داشته باشند موانع را بر هم میزنند و چه بسا موفق میشوند، به نتیجه میرسید. البته امکان شکست هم وجود دارد.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغwww.seemorgh.com/culture
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]