تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820003143




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اینجا پر از دلتنگی است...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اینجا پر از دلتنگی است...گفتندبیا، تمام کن این قصه راکه کاروان آهنگ سفرکرده است!و من با سکوتی تلخ ،فریاد زدم ، پای آمدنم نیست.گفتند بال بگشا! پرواز کن، گفتم: افسوس پر پرواز ندارم!
راهیان نور
بغض کهنه گلویم ملتهب شد و چشمان خیسم اقرار کرد که هرچه هست در این پینه های دل است! ناگهان سوسوی امیدی، مرا به خود خواند که این فاصله ها تا به کی!؟ دگر بهانه بس است. آهسته تر بیا و کمی ساده تر بایست. همه چیز را بگذارو از همه چیز بگذر...وقت رفتن فرا رسیده و در هم شکسته ام... فرو ریخته ام... با خود لحظه ای به خلوت نشسته و دفتر زندگی ام را زیر و رو کرده ام. جز دلی شکسته و درمانده چیزی نیافتم. و باز نوایی درونی ، "برخیز و برخیز که دیر است "، همیشه خیلی زودتر از آنچه که فکرش را می کنی، دیر می شود. خدایا به حرمت جان های پاکی که در این سرزمین به سوی تو عروج کرده اند مرا دریاب! وقتی دلتنگ می شوی همه چیز به قفس می ماند. در انزوای غربت سنگر به حال خودم گریستم. شیونم را بشنوید ای از قفس آزادها... آمده ام پای دل به سرزمینی گذاشته ام که خاکش آیینه آسمان است. پرواز کن ای دل بی آشیان من، اوج بگیر! چون ابر ، آه...  بر دل خشکیده ام ببار تا مانند بهار ،این خزان من بروید و با اشک دیده ،این کلوخه های سنگی دلم را شخم بزن و انگاه فریاد های خسته ام را که لابه لای صدها جنازه لبخند درمانده است، فریاد کن، ضجه بزن.اینجا پراز دلتنگی است، وقتی دلتنگ می شوی همه چیز به قفس می ماند. در انزوای غربت سنگر به حال خودم گریستم. شیونم را بشنوید ای از قفس آزادها... رحم کن ای دل شکسته من! چنین مضراب بر جان خسته ام مزن  که دیگر خوش آهنگ نیست. می خواهم از میانه بر خیزم! باید خنجری از سوزش عشق بردارم و قاتل نفس خود شوم و فکری به حال این زنجیرهای آهنین بسته به پایم کنم. آری زندگی مان با آرزوهای دور و دراز ما را در لابه لای خاک های فرسوده به خاک سپرده است. ای چشمه های چشمان من، دیگر نجوشید که آنچه در حجم پراز درد گلویم پژمرد آخرین شیون من بود... نمی دانستم. تا نمردم بگذارید که فریاد کنم که خودم دشمن خود بودم ولیک نمی دانستم..ومن با سکوتی تلخ فریاد زدم پای آمدنم نیست، گفتند بال بگشا! پرواز کن..... دلنوشته مریم نظری فرزند شهید" محمد تقی نظری"تنظیم : بخش هنرمردان خدا - سیفیبرخی از مطالب مرتبط :نامه دختر شهید به پدر مفقود الاثرشخدا جون دوست دارم ،قد بابام!مناطق جنگی ما موزه نیستند!راهیان نور پیشنهاد چه کسی بود ؟هفت سین ما در جبهه  فرماندهان عراقی در راهیان نورهدیه ای برای مسافران سرزمین نورراوی باید از جنس جنگ باشد روایت بی منتجنگ به روایت یک راوی نام آشناجنگ به روایت یک راوی نام آشنا ( 2 )برای پاسخ به سوال ، کلیک کنید .





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن