واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: كتاب «در سايه پدرم» ديدگاههاي «كريس ولز» را به عنوان دختر ارشد «اورسن ولز» به تصوير كشيده است.به گزارش خبرنگار فارس، «كريس ولز» بزرگترين فرزند «اورسن ولز» به تازگي كتابي را با نام «در سايه پدرم» منتشر كرده است. او كه اولين فرزند اين بازيگر و كارگردان سينما محسوب ميشود اين كتاب را براي ارائه تصوير و چهرهاي انساني و خارج از دنياي سينما از پدرش به رشته تحرير درآورده است. وي در حال حاضر هفتاد و يكمين سال زندگي خود را در آپارتماني در منهتن ميگذراند. «كريس ولز» روابط حاكم ميان او و پدرش را كه يكي از معروفترين كارگردانان و فيلمنامهنويسان جهان است در اين كتاب گردآوري كرده است. او فارغ از هر هيجاني درباره پدرش صحبت ميكند؛ پدري كه بيشك يكي از معروفترين و صاحبنام ترين شخصيتهاي فرهنگي و سينمايي جهان محسوب ميشود. كارگرداني كه آثاري چون «همشهري كين»، «محاكمه»، «ناقوسهاي نيمهشب»، «رز سياه» و «مردي براي تمام فصول» را در كارنامهاش دارد. خبرنگار كاناداپرس در حالي با «كريس ولز» به بهانه انتشار كتاب «در سايهپدرم» گفتوگو كرده است كه حتي يك عكس يا پوستر از پدرش در اتاق ميهمانخانهاش وجود ندارد. تمام چيزهايي كه يادي از «اورسن ولز» براي او زنده ميكند از بين رفته است. او تنها كتابهاي پدرش را نگه داشته است. * خانم «ولز» چطور شد كه اين بخش از خاطرات پدر را حفظ كرديد؟ «چون فكر ميكردم كه با مطالعه و بررسي اين كتابها زواياي پنهان زندگي پدرم را در ميان اين كتابها ميتوانم پيدا كنم. البته درباره «اورسن ولز» به طرق مختلف ميشود چيز آموخت، اما من بعدتر احساس كردم كه «اورسن ولز» واقعي را نميتوان ميان سطرسطر اين كتابها يافت، او در اين كتابها وجود ندارد، زيرا بسياري از افرادي كه اين كتابها را درباره وي نوشتند، نزديكترين رابطهشان با وي از طريق تماسهاي تلفني صورت گرفته است.» «كريس ولز فدر» كه يكي از نويسندگان صاحبنام در حوزه كودك و نوجوان نيز است، سري كتابهاي «ذهن پويا» را براي كودكان و نوجوانان منتشر كرده است. اين كتابها با ترجمه «سميرا ميرزايي» به فارسي نيز بازگردانده شده است. وي كه فرزند «ويرجينيا نيكلسون» بازيگر موفق آمريكايي و «اورسن ولز» است پيشتر از اين با نام «كريستوفر» ناميده ميشد كه پس از مدتي به «كريس ولز فدر» شهرت پيدا كرد. «ولز» و «نيكلسون» در سال 1934 ازدواج كردند و حاصل ازدواجشان «كريس» بود. «كريس» همواره از رابطه ميان خود و پدرش و نبوغي كه در پدر و دختر به واسطههاي گوناگون و نه از طريق وراثت وجود داشت، صحبت ميكرد؛ پدري كه در سال 1985 چشم از جهان فرو بست. اما «كريس» در سالهاي گذشته توانست به هدفي كه سالها به دنبال آن بود دسترسي پيدا كند و درباره پدرش و ديدگاههايش بنويسد. اين كار در حقيقت مفري براي ايجاد صلح و آشتي ميان او و ديدگاههاي پدرش بود. «كريس» در سال 2002 كتابي را به صورت محرمانه به نام «كارگردان سينما» منتشر كرد. اين كتاب مجموعه اشعار وي بود. و حالا «كريس» در حال انتشار كتابي است كه خاطرات «اورسن ولز» را در خود جاي داده است. كتاب «در سايه پدرم» با همكاري نشر «آلگونكوئين» منتشر ميشود. اين كتاب جلدي تيره رنگ دارد و «اولسون ولز» را ريش بلند و سيگاري كه ميان انگشتانش گرفته، درست مانند پادشاهي كه منتظر است از سيگارش كام بگيرد، نشان ميدهد. * از نگارش اين اثر چه هدفي را دنبال ميكرديد؟ «ميخواستم با نوشتن اين كتاب چهره انساني «اورسن ولز» را به تصوير بكشم. تصويري از او كه تمامي زشتيها و پستيبلنديهاي شخصيت او را به معرض نمايش بگذارد، اما در عين حال قابليتها و ويژگيهايي از او را كه پيش از اين در هيچ كتاب و اثر ديگري بازگو نشده بود در اين كتاب با خوانندگان به اشتراك بگذارم.» مادر «كريس» در حقيقت همسر اول «اورسن ولز» است. «ويرجينيا نيكلسون» بازيگر و يكي از شخصيتهاي فرهنگي آمريكا است كه با «اورسن» ازدواج كرد و از او صاحب دختري به نام «كريس» شد. به اعتقاد «كريس» اين نور مادرش است كه زندگي او را تحت تاثير خود قرار داده است. پدر «كريس» در نگاه او خيلي متزلزل به نظر ميآيد. وي معتقد است كه بيش از هر چيز شبيه به مادرش است. *علت توجه و علاقه به مادرتان چه بوده است؟ «شباهت زيادي بين من و مادرم وجود دارد. از طرفي لحن صدا و شيوه حرف زدنم تاحد زيادي به او شبيه است. حقيقتجويي و ركگويي را مادرم از پدرش به ارث برد و براي من نيز به ارث گذاشت. عشق او به هنر و قدردارني از حضور مردم در كنارش به عنوان يك فرد فرهنگي و هنرمند از ويژگيهاي او بود.» در كتاب «كريس» آمده است كه «اورسن ولز» در طول زندگياش سه بار زندگي كرد و صاحب سه دختر شد. و اين كتاب اولين اثري است كه نويسنده آن فردي است كه با او رابطه خوني دارد. «كريس» در اين كتاب خاطرات «ولز» را قلمي كرده و زندگي واقعي او را به تصوير كشيده است؛ زندگياي كه شايد كمتر كسي در جريان جزئيات آن باشد. * از خاطراتي كه با پدرتان داشتيد بگوييد؟ «زماني كه كودك بودم از پدرم سخت ميترسيدم، اما به مرور اين حس از بين رفت. به ويژه وقتي ملاقاتهايمان بيشتر شد. او مرا با عنوان «دختر عزيزم» خطاب ميكرد و چند باري راهنماييم كرد كه به كليساي روم، موزه پرادو در مادريد اسپانيا و يا موزه اينگلد بروم. زمانهايي را كه با او ميگذراندم هميشه در خوشي بودم. اصولاً وقت گذراندن با پدرم با خوشي و شادي همراه بود. اما زمانهايي ميرسيد كه به مدت طولاني نميتوانستم او را ببينم و اين آزار دهنده بود.» *خانم «كريس» كمي از ويژگيهاي اخلاقي او بگوئيد كه در كتابتان نيز به آن اشاره كرديد؟ «او مرد صميمي بود. به هيچ وجه در ارتباطاتش فرد سرد و منفعلي نبود. او همواره در رفت و آمد و معاشرت بود. فردي خلاق بود و در زندگي شخصياش نيز اين مسئله را رعايت ميكرد. و اين موضوع مشكلات زيادي را براي زمان تاهلش به وجود ميآورد. وقتي كه مادرم از پدرم طلاق گرفت و تصميم گرفت به برزيل سفر كند. خبرنگاري از فرودگاه از او پرسيده بود كه چرا از «ولز» جدا شدهاي و او جواب داده بود كه «ولز» مرد زندگي مشترك نيست و اين تنها دليل جدايي ماست» انتهاي پيام/م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]