واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: همشهری-در ميان خيل انبوه سريالهاي كرهاي كه طي چند سال گذشته از شبكههاي مختلف تلويزيوني پخش شدند. و همگي با تاكيد بر مشخصهها و مضامين تكراري و بعضا نخنما(كه خلاف جهت جريان بهوجود آمده در موج جديد سينماي كره است) نوعي فرمول بخصوص از خود بهجاي گذاشتند كه شايد تاريخ انقضاي آن سالها پيش فرارسيده، مجموعهاي مهجور وجود دارد كه مدتي است از شبكه تهران پخش ميشود و همانطور كه در كرهجنوبي زيرسايه جومونگ قرار گرفته در ايران همچنين سرنوشتي نصيبش شده. پشت برج سفيد، عنوان مجموعه تلويزيوني است كه در سال 2007 توسط شبكه MBC كرهجنوبي (كه جومونگ و جواهري در قصر را توليد كرده بود) در 20 قسمت به كارگرداني پان-سوك آن، تهيه شده است. داستان مجموعه تلويزيوني پشت برجسفيد درباره 2پزشك است كه داراي خصوصيات اخلاقي متفاوتي هستند. دكتر جونگ-هيهئوك جانگ جراح بااستعداد و جاهطلبي است كه حاضر است دست به هر كاري بزند تا بهعنوان رئيس بخش جراحي برگزيده شود. در طرف مقابل دكتر دو-يونگ چويي قرار دارد كه پزشكي مهربان و درستكار است و به هيچوجه حاضر نيست از عقايد خود دست بردارد. طرح اصلي سريال براساس كشمكش ميان قدرت و احساس درون برج سفيد كه در حقيقت بيمارستان دانشگاه ميونگيم است بنا شده است. رئيس بخش جراحي بيمارستان، دكتر جو-وان لي، در آستانه بازنشستگي قرار دارد و ميخواهد از ميان افراد شايسته جانشين خودش را انتخاب كند. گزينه محتمل براي جانشيني دكتر لي كسي نيست، جز جراح حاذق جوان، دكتر جانگ كه يكي از شاگردان پيشين دكتر لي به حساب ميآمد. اما دكتر لي قبول نميكند زيرا دكتر جانگ با وجود اعتماد بهنفس و استعدادش، آدم بسيار متكبر و جاهطلبي است. لي از آن بيم دارد كه نكند جانگ زماني كه به رياست ميرسد به احتياجات بيماران بيمارستان بيتوجه شود و تنها در فكر قدرتطلبي باشد. جانگ مهارت پزشكي بالايي دارد و مجهز به تكنيكهاي امروزي است كه او را در بيمارستان و نزد بيماران بسيار بر سر زبانها انداخته اما مشكل اصلي زماني پديدار ميشود كه طبق رسمي كه در كره وجود دارد، لي نميتواند دكتر ديگري در بيمارستان كه از مهارت كمتري نسبت به جانگ برخوردار است را جانشين خود كند. به بيان ديگر، لي نميتواند خارج از سيستم رفتار كند و فرد ديگري به غير از جانگ را براي جانشيني خود برگزيند. پس از سپري شدن مدتي، موقعي كه لي اطمينان حاصل ميكند كه جانگ جانشين شايستهاي براي او نيست، شروع به انجام كارهايي خلاف معمول و فطرت خودش ميكند؛ به اينگونه كه با وجود اينكه در ظاهر خود را حامي جانگ نشان ميدهد اما در پشت صحنه شروع به آوردن نامزد ديگري براي جانشيني خود ميكند و اتفاقات بسياري در پس اين رخ ميدهد. پشت برج سفيد، درامي واقعگرا و صادقانه درباره مردم و موقعيتهايي است كه در آن گرفتار ميآيند و تماشاگر را در مواقع مختلف غرق در شخصيتها و خصوصيات اخلاقي خاص آنها ميكند. حقيقت اين است كه با اينكه نيمي يا بيشتر بازيگران اين فيلم در اكثر مواقع با روپوش سفيد و بعضا ماسك جراحي بر صورتشان در حال رفتوآمدند اما پس از پايان يافتن قسمت اول، تماشاگر به راحتي ميتواند شخصيتها را در حالي كه همه يك شكل لباس پوشيدهاند از هم تميز دهد و اين به راستي هنر كارگرداني است. كارگرداني آن، بسيار با آن چيزي كه ما سابق بر اين در ساير سريالهاي كرهاي شاهد بوديم متفاوت است و او توانسته اثري واقعگراتر(نسبت به آن حجم زياد احساسگرايي كه در سريالهاي كرهاي ديدهايم) خلق كند و به نوعي ميتوان اينگونه بيان كرد كه پشت برج سفيد را بيش از آنكه بتوان بهعنوان سريال كرهاي در نظر گرفت، ميبايست هر قسمت آن را به مثابه فيلمي سينمايي پنداشت و ميتوان به آساني تمامي مولفههايي كه خاص سينماي نوين كرهجنوبي است، كه پس از سال 1999 و با بهوجود آمدنش چشم جهانيان را به سوي خود جلب كرد، به گستردگي در جايجاي اين مجموعه يافت؛ مولفههايي از جمله نماهاي بسيار كوتاه، كاتهاي سريع و غافلگيركننده، بهرهگيري بيش از حد معمول از نماهاي نزديك و در نتيجه آن مشموليت بخش عظيمي از بازي بازيگران در اين نماها، روايت غريب و در عين حال جذاب داستان كه در پارهاي مواقع اين كشش روايت است كه بيننده را ميخكوب ميكند تا روند پيشروي اتفاقات داستان و در نهايت موسيقي آنكه از خواص موسيقي سنتي كرهاي فاصله گرفته و بهگونهاي است كه اكثر موسيقيهايي كه به گوش ميرسد جنبهاي اركسترگونه دارند. در چهار قسمت نخست اين مجموعه خبري از فلشبك و ديدارها و اتفاقات تصادفي نيست و داستان مستقيم و سرراست پيش ميرود اما در قسمت پنجم روايتي خلاقانه و دراماتيك به تصوير كشيده ميشود . تمركز اصلي اين قسمت روي پيوند زدن همزمان 3عضو بدن قرار دارد. پيوند زدن تنها يك عضو بدن آدمي بهخودي خود و به اندازه كافي عملي پيچيده است، حال آنكه كارگردان تصميم ميگيرد 2گروه از انسانها در اتاق عمل را با بهرهگيري از كاتهاي مداوم و پيدرپي روايت كند و نتيجه آن بسيار جذاب از كار در ميآيد. زيبايي هنر آن زماني است كه ما پيش از عمل، اطلاعات بسيار كمي از كساني كه تحت عمل پيوند قرار ميگيرند داريم و هر آنچه ميدانيم از طريق صحبتها و بحثهايي است كه در زمان عمل توسط جراحان صورت ميپذيرد. اما اين صحبتها صرفا به خاطر دادن اطلاعات و پيشبردن قصه نيست كه در فيلمنامه گنجانده شده بلكه آن قصد دارد با استفاده از اين تكنيك، درامي پويا و پر تعليق خلق كند كه به راستي توانسته خواسته خود را محقق سازد. انگي كه هميشه به سريالهاي تلويزيوني كرهاي زده ميشود اين است كه مشحون از صحنههاي عاطفي هستند و دائما سعي در به تصوير كشيدن شخصيتهاي بينقص و اخلاقگرا دارند و اين مورد به هيچوجه در اين مجموعه به چشم نميخورد. شخصيتها و موقعيتهاي آنان بسيار درهمتنيده و پيچيده هستند و هرگز از انسان پاك آسماني در آن خبري نيست و به سختي ميتوان آخر هر ماجرا را پيشبيني كرد. در اين سريال تعداد زيادي از بازيگران كهنهكار و با سابقه تلويزيون و سينماي كره نقشآفريني ميكنند. پان-سوك آن، در مقام كارگردان در مورد انتخاب بازيگرهايش ميگويد: «زماني كه من به سراغ گزينش بازيگرانم رفتم بيش از هر چيز توانايي بازيگري آنها برايم اهميت داشت تا فيزيك ظاهريشان، زيرا ميخواستم زماني كه تماشاگر بازيگران را ميبيند به سرعت تحتتأثير ظاهر آنها قرار نگيرد و بتواند به راحتي با شخصيتها و خصوصيات خاص هر يك از آنها ارتباط برقرار كند. بهنظر من بهترين بازيگران كساني هستند كه نقشهايشان را باورپذير ايفا كنند و واقعگرايي مهمترين چيزي است كه من در جستوجويش هستم.» ميونگ-مين كيم، نقش دكتر جانگ را ايفا ميكند كه انساني سرد مزاج و جاهطلب است و سعي دارد تا در دل رقبايش رعب و وحشت ايجاد كند. سون-گيون لي در نقش دو-يونگ چويي، صميميترين دوست جانگ و احتمالا مهمترين رقيب او هم به حساب ميآيد. آن ميگويد: «سون داراي صداي بسيار خاص و ممتازي است كه من پيش از او در هيچيك از بازيگران كرهاي نديده بودم. صدايي آرام، رسا و بسيار مقتدرانه كه ميتوان آنرا بهترين انتخاب براي نقش يك دكتر دانست.» چان-وانگ كيم در نقش دكتر وو كه دستيار اول پزشكان در جراحيهاست، نقش بسيار مرموز و كليدي را ايفا ميكند. چهره منحصربهفرد او كه سبب ميشود هيچ احساس خاصي را بروز ندهد، دائما اين فكر را به ذهن متبادر ميسازد كه انسان بسيار زيركي است. حقيقت اين است كه در پشت برج سفيد هيچ بازي غلو شده و يا ضعيفي وجود ندارد و اين را ميتوان از بزرگترين محسنات اين مجموعه عنوان كرد. فيلمنامه پشت برج سفيد توسط گي-وون لي نگاشته شده و با دوري گزيدن از اوج و فرودهاي معمول نمايشي در سريالهاي تلويزيوني، سعي در نشان دادن هر چه واقعيتر و باورپذيرتربودن اتفاقات دارد. اين فيلمنامه اقتباسي از رمان «شيروئي كيوتو» اثر نويسنده شهير ژاپني يامازاكي تويوكو است. جالب اينجاست كه پيش از اين 4 سريال تلويزيوني و يك فيلم بلند سينمايي ژاپني بر مبناي اين رمان ساخته شده كه آخرين آنها به سال 2003 بازميگردد، اما هيچ كدام نتوانستند به مانند پشت برج سفيد اينگونه واقعنما و به دور از تحريك احساسات تماشاگر، داستان خود را روايت كنند و همين است كه اين مجموعه را از سايرين متمايز ميكند زيرا آن توانسته بر وجهههاي رمانتيك موجود در لايههاي زيرين رمان تويوكو فائق آمده و اثري شخصي خلق كند. همين خصوصيات است كه سبب شده اين مجموعه تلويزيوني بتواند به سرعت خود را بهعنوان اثري باورپذير جا بيندازد و تماشاگران را تا به قسمت انتهايي با خود همراه سازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]