واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: گفتگوی لیلا حاتمی با سایت رسمی جشنواره کن 2014
لیلا حاتمی: «تروفو را دوست دارم، و تارانتینو را»
لیلا حاتمی با جدایی نادر از سیمین در 2011 کشف شد، او یکی از نه داور بخش مسابقه امسال جشنواره فیلم کن است. این گفتوگویی است با بازیگر بزرگواری که سفیری از کشور ایران است.شما فرزند سینما هستی. پدرتان کارگردان بود و شما در برخی از فیلمهای ایشان حضور داشتی، مادرتان بازیگر بوده و شما در نخستین تجربه کارگردانی همسرتان (بازیگر گذشته) نقش آفرینی کردی. آیا برای شما مهم است که در فیلمهای خانوادهتان نقش آفرینی کنی؟-خانواده من تاثیر زیادی در عشق من به سینما داشتند. متاسفانه من کارم را به عنوان بازیگر حرفهای تا پس از مرگ پدرم شروع نکردم.عاشق فیلمهای پدر، فیلمهای تاریخی او هستم. همکاری با همسرم واقعا به یک رابطه خانوادگی تبدیل شد. چون سرمایه چندانی نداشتیم. بنابراین همسرم تصمیم گرفت دو فیلم را خانوادگی بسازد با کمک مادرم، مادرهمسرم و من در نقش مدیر هنری و طراح صحنه. اما اینطور نیست که مخصوصا همکاری با خانوادهام را ترجیح بدهم. به طور کلی خیلی تمایل ندارم با گروهی خاص، کارگردانی خاص، فیلمنامهنویس خاص... همکاری کنم. با مطالعه فیلمنامه با محک زدن نقش، پروژهای را قبول میکنم. حتی اگر گروهی باشد که دوستشان داشته باشم، اگر نقش مناسبم نباشد نمیپذیرم.شما زبان فرانسه را روان صحبت میکنید، در رشته ادبیات فرانسه تحصیل کردهای، آیا مایل هستی اقتباس یکی از رمانهای محبوبتان را به فیلم تماشا کنی؟-بله؛چالش برانگیزخواهد بود. به طور کلی کتابها بهتر از فیلم، نوشته میشوند. زمانی که کتابها را در قالب فیلم در میآورند، بندرت به زیبایی کتاب هستند. بنابراین واقعا برای من چالش برانگیز است که دست به چنین کاری بزنم. به عنوان مثال پدرم شخصیتهای مشهور را الهامبخش فیلمهایش قرار میداد. او به شیوهای اقتباس میکرد. اگرچه از ادبیات نبود.موقعیت خاص بازیگر زن ایرانی بودن امروزه چیست؟-من ایرانیام و یک بازیگر زن. پس درهمان موقعیتی هستم که شما توصیف کردی! قطعا تفاوت در شرایط فیلمسازی نهفته است. کار برای بازیگر زن دشوارتر است چون به لحاظ هنری محدودیت دارد. از لحاظ هنری، نمایش تصویر او؛ از جنبه هنری و زیبایی شناختی محدود است. و زمانی که نقش آفرینی به نقطهای میرسد که ما همان لوازمی را نداریم که نقش آفرینی را باورپذیرتر کنیم، بیشتر از حالت چهره و بدن استفاده میکنیم. زمانی که فیلمی را در لوکیشن بسیار ساده میسازی، دوربین روی بازیگر به شدت فوکس میکند. شبیه مقایسه طراحی و نقاشی است. طراحی ترکیبی از خطوط است. تحسین نحوه مداد را در دست نگه داشتن و قدرت خطوط آسان است. همهچی بسیار واضح است. در حالیکه در نقاشی پنهان کردن بیکفایتی آسانتر است. برای من به این شباهت دارد.شما شرح حال بین المللی داری، زبان انگلیسی، آلمانی و همین طور به زبان فارسی صحبت میکنی. آیا در ذهن شما تهران شهری بین المللی است؟-تهران شهری چند فرهنگی نیست. اما مردم با دنیا بسیار آشنا هستند. آنها واقعا هرچه را در اخبار روی میدهد دنبال میکنند، به ویژه در هنر و مد! هرکسی که شغلی دارد، اینترنت دارد. مردم ایران فکر بستهای ندارند آنها میخواهند ببینند در نقاط دیگر جهان چه اتفاقاتی میافتد، آنها کنجکاو دانستن هستند. در واقع بیشتر از من کنجکاوند!پروژهی بعدی شما چیست؟-به تازگی فیلمی از صفی یزدانیان را تمام کردم که نامش هست ساعت در دنیای تو چنده؟ با همکاری علی مصفا که تهیه کننده پروژه است. فیلم بسیار زیبایی است. یک جورهایی ارتباط میان ایران و فرانسه است. یک داستان عاشقانه خیلی خاص و تاثیرگذار دارد.برای شما اهمیت دارد که میان ایران و فرانسه ارتباط بدهید؟نه واقعا. رابطهی من با فرانسه، با دوران کودکی من پیوند خورده. چون وقتی خیلی کوچک بودم مادرم من را در مدرسهای فرانسوی ثبت نام کرد. سپس انقلاب شد و آن مدرسه تعطیل شد. بنابراین من با یک زبان فرانسه نصف و نیمه باقی ماندم.همیشه در آموختن این زبان کمالگرا بودهام و با توقف ناگهانی آموزش در سن هفت سالگیام، هرگز از سطح (زبان)خودم راضی نبودهام.چه جور خورهی سینمایی هستی؟-همیشه پاسخ دادن به این سوال خیلی دلچسبه. پس به جایش برایتان مثال خواهم زد. وقتی کسی از شما میپرسد زیباترین روزهای زندگیتان چه بوده، پاسخ دادن فوری به سوال آسان نیست. شاید شما جواب بدهی روز ازدواج ، فرزندان و...اما روزهای بسیار زیاد دیگری هم هست که شما شادتر بودهای. بنابراین به شما ایده میدهم. من طرفدار واقعی فرانسوا تروفو هستم. واقعا عاشق فیلمهای او هستم. همه فیلمهای تروفو را دیدهام. همچنین تارانتینو، وودی آلن، هانکه، آقای کیارستمی را دوست دارم. واقعا ایشان را به شدت تحسین میکنم و رومن پولانسکی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]