تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1841913196




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

متن و حاشیه حضور «روحانی» در نشست «سیکا» در گفت و گو با پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

متن و حاشیه حضور «روحانی» در نشست «سیکا» در گفت و گو با پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک تهران-ایرنا-«محسن شریعتی نیا» پژوهشگر ارشد مرکز تحقیقات استراتژیک و تحلیلگر ارشد مسایل چین در گفت و گوی تفصیلی با ایرنا حضور رییس جمهوری در نشست سیکا را هم از نظر اهمیت این نشست و شرکت کنندگان آن و هم از نظر فرصت برای توسعه ی روابط تهران و پکن، مهم ارزیابی کرد.


«حسن روحانی» رییس جمهوری روز گذشته (30 اردیبهشت) برای شرکت در چهارمین نشست سران کنفرانس تعامل و اقدامات جهت اعتمادسازی در آسیا (سیکا) به شانگهای چین سفر کرد. وی در این سفر، افزون بر شرکت در نشست، دیدارهای دوجانبه یی را با مقام های ارشد کشورهای شرکت کننده در این نشست خواهد داشت.
ایده ی تشکیل سیکا در سال 1992 میلادی و به ابتکار «سلطان نظربایف» رییس جمهوری قزاقستان مطرح و در سال 1996 به صورت رسمی تشکیل شد. این اجلاس در زمان حاضر 22 عضو دارد. افغانستان، جمهوری آذربایجان، بحرین، کامبوج، چین، مصر، هند، ایران، عراق، اردن، قزاقستان، قرقیزستان، مغولستان، پاکستان، فلسطین، کره جنوبی، روسیه، تاجیکستان، تایلند، ترکیه، امارات عربی متحده، ازبکستان و ویتنام اعضای کشورهای عضو کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادسازی در آسیا هستند.
ارمنستان، بوتان، برونئی، قبرس، گرجستان، کویت، لائوس، لبنان، مالدیو، میانمار، نپال، عمان ، کره شمالی، عربستان، سنگاپور، سوریه، تایوان، تیمورشرقی، ترکمنستان و یمن نیز به عنوان کشوهای غیر عضو فعالیت دارند و بنگلادش، اندونزی، ژاپن، مالزی، فیلیپین، قطر، سریلانکا، اوکراین و آمریکا نیز کشورهای ناظر سیکا هستند.
اولین و دومین اجلاس سران سیکا در سال 2002 و 2006 در شهر آلماتی پایتخت قزاقستان برگزار شد و اجلاس سوم هم در استانبول ترکیه در سال 2002 برگزار شد.
نشست سران سیکا هر چهار سال یک بار و اجلاس وزیران امور خارجه هر دو سال یک بار برگزار می شود.
گروه پژوهش های خبری ایرنا به منظور بررسی اهمیت حضور روحانی در نشست سیکا و دیدارهای وی در حاشیه ی این نشست و بویژه روابط ایران و چین با «محسن شریعتی نیا» تحلیلگر ارشد حوزه ی چین که صاحب تالیفات متعددی در این زمینه است، به گفت و گو نشست.
شریعتی نیا اهمیت حضور روحانی در چین را به دو بخش حاشیه و متن تقسیم بندی کرد. وی متن این سفر را حضور روحانی در نشست بین المللی سیکا که بسیاری از همسایگان ایران در آن حضور دارند، دانست و حاشیه ی این سفر را هم دیدارهای دوجانبه ی روحانی با رییس جمهوری و مقام های بلندپایه ی چین ارزیابی کرد که از نظر شریعتی نیا از اهمیت بالایی برخوردار است.
نویسنده ی کتاب «درآمدی بر روابط ایران و چین» بر اهمیت دیپلماسی سران بین رهبران دو کشور تاکید کرد و مشی بین المللی روحانی را در این ارتباط ستود و ابراز امیدواری کرد که با گسترش این سفرها، شاهد متعادل شدن هرچه بیشتر روابط دو کشور باشیم.
وی این دیدگاه را که عادی شدن روابط با غرب سبب کاسته شدن از روابط با شرق می شود، به طور کلی رد کرد و شاهد مثال آن را هم در گسترش دیدارها و توافق های صورت گرفته از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در کشور با چین و روسیه برشمرد.
نویسنده ی کتاب «سیاست خارجی توسعه گرا: تجربه چین» در ادامه اهمیت چین برای ایران را بسیار بیشتر از اهمیت تهران برای پکن ارزیابی کرد و عامل آن را وابستگی تجاری بیش از اندازه ی کشور به چین دانست. شریعتی نیا راهکار رسیدن به تعادل در روابط دوجانبه را تعدد گزینه های پیش روی تجارت ایران دانست که با آزادی عمل کشور در صحنه ی بین المللی و عادی شدن تصویر کشور در این صحنه امکانپذیر است.
شریعتی نیا اولویت سیاست خارجی کشور را غیرامنیتی کردن تصویر ایران در جهان دانست که در نهایت موجب تعادل در روابط خارجی کشور با دیگر بازیگران بین المللی خواهد شد.
تحلیلگر ارشد حوزه ی چین افزود: هرچه کشور نسبت به غیرامنیتی کردن تصویر خود در جامعه بین المللی موفقتر باشد و تعامل سازنده را به پیش ببرد و گزینه های کشور را بیشتر کند، ما با موانع کمتری در روابط خود با چین و به عبارت بهتری با منفعت بیشتری در روابط خود با چین مواجه خواهیم بود.
شریعتی نیا همچنین به تحلیل و ارزیابی مدل توسعه ی چینی پرداخت و آن را برای ایران درس آموز و واجد تجربه های مفید دانست.

در ادامه متن کامل گفت و گوی ایرنا با شریعتی نیا آمده است؛
***ایرنا: اهمیت سفر رییس جمهوری برای شرکت در چهارمین نشست سیکا چیست؟ مهمترین دستور کارهای این نشست چیست؟
**شریعتی نیا: اهمیت این سفر از دو جنبه است. جنبه ی نخست متن رسمی این سفر است که برگزاری نشست سیکا است. این مجموعه به پیشنهاد قزاقستان شکل گرفت و تا کنون چند دور این نشست در کشورهای مختلف برگزار شده است. آخرین نشست سران سیکا در سال 2010 میلادی در کشور ترکیه برگزار شد که نشست موفقی هم بوده است. این نشست ساز و کاری برای رایزنی رهبران کشورهای مهم آسیایی است که در آن هفت همسایه ی ایران عضویت دارند و دو همسایه ی ایران نیز عضو ناظر آن هستند. بنابراین از این جهت برای ما اهمیت ویژه یی دارد. افزون بر این، کشورهایی مثل چین و مصر که کشورهای مهمی برای ما محسوب می شوند، عضو این نشست هستند. پس بخشی از اهمیت این نشست به دیدارهای سران این کشورها با یکدیگر معطوف است. جنبه ی دوم اهمیت بخش به این سفر به میزبان این نشست و روابطی که ما با این میزبان برقرار کردیم و در آینده اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد، معطوف است. پس از دو جنبه ی متن و حاشیه، این نشست برای جمهوری اسلامی بسیار مهم است و برای رییس جمهوری هم که نخستین سفر وی در این مقام به چین محسوب می شود، اهمیت دوچندانی دارد.

***ایرنا: به روابط ایران و چین اشاره کردید.مهمترین مولفه های اهمیت بخش به این روابط بویژه در برهه ی کنونی چیست؟
**شریعتی نیا: البته این نخستین دیدار آقای روحانی با رهبران چین نیست. نخستین دیدار وی با رهبران چین در حاشیه ی نشست شانگهای صورت گرفت اما اولین حضور وی در کشور چین محسوب می شود. نخستین حضور وی در چین به طور طبیعی می تواند زمینه را برای گسترش همکاری هایی که در حاشیه ی نشست بیشکک دو کشور بر سر آن به توافق رسیدند و رییس جمهوری هم در مصاحبه های بعدی خود وعده ی افزایش همکاری ها با چین را دادند، فراهم کند. بنابراین در این نشست تداوم همکاری ها پیگیری می شود و دو کشور می توانند توافق های خود را جدی تر جلو ببرند. از طرف دیگر این دیدار و حضور روحانی در شانگهای به لحاظ رابطه ی شخصی رهبران هم اهمیت دارد؛ زیرا رابطه ی شخصی با رهبران چین از اهمیت زیادی در پیشبرد دیپلماسی با این کشور برخوردار است و به طور طبیعی می تواند زمینه را برای اشتراک های بیشتر و فهم گسترده تر متقابل بین رهبران دو کشور فراهم کند. با توجه به اینکه بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، طرف چینی ابراز علاقه ی بیشتری برای همکاری با ایران کرده و موقعیت بین المللی ایران هم بسیار بهبود یافته است، در آینده می توانیم شاهد همکاری های گسترده تری با پکن باشیم و این سفر می تواند مقدمه یی برای همکاری بیشتر و سفرهای دوجانبه ی آینده باشد.

***ایرنا: جایگاه پکن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه برای دولت تدبیر و امید چیست؟ دولت تدبیر و امید که تعامل سازنده با جهان را سرلوحه ی سیاست خارجی خود قرار داده است و در همین راستا بازگرداندن اعتماد در روابط با غرب را دنبال می کند، چطور می تواند در روابط خود با شرق و غرب جهان تعادل برقرار کند؟ آیا نزدیکی با غرب، تسامح در ارتباط با شرق را به دنبال دارد یا اینکه در عرصه ی سیاست خارجی هرجا منافع بیشتری وجود داشته باشد، حضور کشورها پررنگ تر است؟
**شریعتی نیا: خیر. به نظر من عکس این موضوع درست است؛ به این معنی که هرچه ما بتوانیم روابط خود را با غرب گسترش دهیم، روابط ما با شرق نیز گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد. روابط ما با کشورهای آسیایی زمینه های اقتصادی و فرهنگی مستعدی دارد که «عامل سیاست» در دولت های نهم و دهم به عنوان مانعی برای گسترش روابط عمل می کرد. یعنی اینکه غرب فشار زیادی را بر رابطه ی ما با کشورهای آسیایی وارد می کرد که نماد آن را هم می توان در بحث تحریم ها و سهمیه بندی برای خرید نفت ایران بوسیله ی این کشورها مشاهده کرد. بنابراین اگر دولت موفق به نوعی بازسازی روابط با غرب شود، برخلاف تصور رایج، روابط کشور با شرق هم گسترش پیدا خواهد کرد. ما نمادهای اولیه ی این اتفاق را در حال مشاهده هستیم. در همین چند ماهی که دولت جدید بر سر کار آمده است، روابط ما با روسیه و چین به شدت گسترش پیدا کرده است و ما وارد نوعی از همکاری ها با این دو کشور شدیم که قبل از آن امکان پذیر نبود. به عنوان مثال سفر تازه ی وزیر دفاع کشورمان به چین را باید اشاره کرد که پس از گذشت سال های زیادی صورت می گرفت و به دنبال آن گسترش همکاری های دفاعی بین دو کشور را شاهد خواهیم بود. این اتفاق در 8 سال گذشته و در زمان دولت های نهم و دهم رخ نداده بود. بنابراین برخلاف تصور موجود، در آن سال ها روابط ما با چین گسترش پیدا نکرد بلکه با حساسیت بیشتری از طرف آمریکا رو به رو شد.
جمع بندی صحبت من این است که سیاست خارجی ما در صورتی موفق است که گزینه های پیش روی کشور بیشتر شود و این امر مستلزم این است که کشور وارد مرحله ی تنش زدایی با غرب شود تا غرب به عنوان یک مانع در روابط بین ایران و سایر کشورها عمل نکند و انگیزه یی از مانع تراشی در روابط ایران و دیگر کشورها نداشته باشد. اگر این اتفاق بیفتد که در این دولت در حال رخ دادن است، ایران به طور طبیعی جایگاه بهتری را در نظام بین المللی و منطقه یی و همچنین در روابط با کشورهای آسیایی خواهد داشت.

***ایرنا: چرا حجم بالای روابط تجاری دو کشور و به نحوی وابستگی متقابل ایجاد شده بین تهران و پکن نتوانسته است به شراکت راهبردی ایران و چین منجر شود؟ این درحالی است که در جهان امروز، وابستگی متقابل اقتصادی به پیوندهای مستحکم سیاسی ختم می شود. در همین راستا نحوه ی تعامل تهران با چین و به طور کلی قدرت های بزرگ چگونه باید تنظیم شود تا منافع حداکثری کشور را محقق کند و کمترین اهرم فشار را بدست آن ها دهد؟ آیا شرایط فعلی و تحریم های ظالمانه وضع شده علیه کشورمان هوشمندی مسوولان کشور برای آینده را طلب نمی کند؟
**شریعتی نیا: بحث وابستگی متقابل و تجارت پرحجم به طور خودکار به روابط راهبردی میان کشورها منجر نمی شود. من چند مثال در این ارتباط عرض می کنم؛ ژاپن و چین از رابطه ی تجاری 300 میلیارد دلاری برخوردارند اما هیچ گونه روابط سیاسی جدی بین این دو کشور وجود ندارد بلکه تنش بین دو کشور وجود دارد و حتی برخی پیش بینی می کنند که در سال های آتی دو کشور وارد جنگ با یکدیگر شوند. چین و آمریکا از رابطه ی تجاری 536 میلیارد دلاری برخوردارند ولی مناسبات راهبردی مبتنی بر همکاری به طور جدی بین دو کشور وجود ندارد. در طرف مقابل، تجارت چین با کره ی شمالی و پاکستان چندان اهمیتی ندارد ولی این دو کشور شرکای راهبردی چین محسوب می شوند. بنابراین منطق مشارکت راهبردی با منطق تجارت تا حدی متفاوت است. البته تجارت می تواند تقویت کننده ی این روند باشد. در ارتباط با ایران و چین، تجارت با پکن برای تهران بسیار مهم است؛ این کشور شریک نخست تجاری ایران هم در واردات و هم در صادرات است اما عکس این مطلب صادق نیست؛ به این معنی که تجارت با ما برای چین اهمیت راهبردی ندارد زیرا حجم تجارت ما در کلیت تجارت خارجی چین رقم بالایی محسوب نمی شود. بنابراین نمی توان گفت که دو کشور در وضعیت وابستگی متقابل قرار دارند.
افزون بر این درست است که انرژی ما برای چین اهمیت دارد اما آن ها موفق شده اند که متنوع سازی را در منابع انرژی خود صورت دهند و وابستگی بسیار جدی به هیچکدام از تولیدکنندگان بزرگ نفت ندارند و توانسته اند با یافتن شرکای مختلف در مناطق متفاوت دنیا این مساله را تا حد زیادی حل کنند. پس من خیلی با این فرضیه ی رایج که چون حجم تجارت ما با چین بالا است، بنابراین شراکت راهبردی هم باید اتفاق بیفتد، موافق نیستم. اما برای اینکه گزینه های خود را در برابر این کشور افزایش دهیم، این موضوع ریشه در یک راهبرد کلان دارد و آن هم اینکه آزادی عمل کشور باید در صحنه بین المللی افزایش پیدا کند. هر اندازه که کشور در صحنه ی بین المللی از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشد، در روابط با چین هم راحت تر می تواند منافع ملی را پیگیری کند و هرچه حوزه ی عمل یا به عبارتی پنجره های پیش روی کشور کمتر باشد، پیگیری منافع ملی در روابط با چین سخت تر می شود. ما در 8 سال گذشته شاهد بودیم به موازات گسترش تحریم ها، روابط ما با چین و پیشبرد این روابط دشوارتر شد و دستاوردهای ما در قیاس با دستاوردهایی که چینی ها از روابط دوجانبه می بردند، کمتر و کمتر شد. بنابراین در آینده مهمترین بحثی که پیش روی دولت جدید قرار دارد این است که آزادی عمل کشور را در صحنه ی بین المللی گسترده تر کند. افزون بر این باید تصویر بین المللی کشور را غیر امنیتی کرد. هرچه تصویر بین المللی کشور به سوی یک بازیگر عادی نظام بین المللی به پیش رود و ما بتوانیم این تصویر را بیشتر در جهان جا بیندازیم، توان دیپلماتیک ما در رو به رو شدن با کشورهایی چون چین و روسیه افزایش پیدا خواهد کرد. پس هرچه دولت در پیشبرد روابط با غرب، هند، ژاپن و روسیه موفق تر عمل کند، اهرم های ما در رو به رو شدن با چین بیشتر خواهد شد.


***ایرنا: جایگاه ایران به عنوان یکی از مهمترین تامین کنندگان انرژی برای پکن را چگونه ارزیابی می کنید؟ ایران چه جایگاهی در سیاست خارجی پکن دارد؟
**شریعتی نیا: ایران از دو جهت به لحاظ امنیت انرژی برای چین اهمیت دارد. ابتدا به عنوان کشوری که از مهمترین عرضه کنندگان انرژی است که اگرچه در سال های گذشته از توان تهران برای صادرات نفت کاسته شده است اما به لحاظ منابع، ایران هم در نفت و هم در گاز یکی از مهمترین کشورهای جهان است؛ بنابراین از بُعد ذخایر و عرضه ی انرژی، ایران برای تامین انرژی چین اهمیت دارد.
نکته ی دوم موقعیت جغرافیای سیاسی و جغرافیای اقتصادی کشورمان است. ایران یکی از مهمترین و شاید بتوان گفت که مهمترین تنگه ی بین المللی را کنترل می کند. برای چین در صحنه ی بین المللی دو تنگه ی هرمز و مالاکا از اهمیت زیادی برخوردارند. ایران سواحل شمالی خیلج فارس را در کنترل دارد و قدرتمندترین کشور در منطقه ی خلیج فارس است. خلیج فارس منطقه یی است که بخشی از محیط امنیتی چین محسوب می شود و این کشور حدود 60 درصد از نفت وارداتی خود را از این خلیج تامین می کند؛ پس وابستگی زیادی به واردات نفت از خلیج فارس دارد. بنابراین ایران هم از لحاظ توانمندی صادراتی و منابع در حوزه ی انرژی برای چین اهمیت دارد و هم از منظر جغرافیای سیاسی و اقتصادی کشور. به این نکته ها باید این بحث اضافه شود که ایران تنها کشور در منطقه خلیج فارس است که هم از طریق دریا و هم از طریق خشکی ظرفیت صادرات نفت به چین را داراست؛ در حالی که هیچ کشور دیگری در بین کشورهای نفتی خلیج فارس این ظرفیت را در اختیار ندارد.
پس اهمیت ایران در حوزه ی انرژی برای چین اهمیت ویژه یی است؛ مشروط بر اینکه ایران یک کشور غیر امنیتی باشد. در صورتی که آمریکایی ها فشار راهبردی وارد کنند و ایران را همچون سال های گذشته زیر تحریم قرار دهند، به طور طبیعی بهره برداری از این ظرفیت در روابط با چین دشوار خواهد بود. شما شاهد بودید که در سال های گذشته شرکت های چینی در طرح های نفتی که در ایران بر عهده گرفتند فعالیت چندانی انجام ندادند و معتقد بودند که فشارها و تحریم های آمریکا مانع فعالیت آن ها است. در حالی که همین شرکت ها در عراق فعالیت های بسیار خوبی انجام دادند و پیشینه ی بسیار خوبی از خود برجای گذاشتند. پس بهره گیری از ظرفیت های ایران در روابط با چین و اهمیت تهران برای پکن منوط به این است که ما در صحنه ی بین المللی بتوانیم دیپلماسی تعامل سازنده را به صورت موفقیت آمیزی همچنان که تا کنون شاهد بوده ایم، به پیش ببریم.

***ایرنا: پس شما در واقع اولویت دولت را در ارتباط با سیاست خارجی کشورمان، تلاش برای غیرامنیتی کردن تصویر کشورمان در محیط بین المللی می دانید؟
**شریعتی نیا: بله. این کلیدی ترین اولویتی است که سیاست خارجی ما باید به دنبال آن باشد؛ به این معنی که اگر سیاست خارجی کشور موفق شود تا تصویر ایران در محیط بین المللی را به تصویر واقعی ایران نزدیک کند، نمره یی که می گیرد، نمره ی بسیار بالایی خواهد بود. دو تصویر از ایران در زمان حاضر در صحنه ی بین المللی وجود دارد. تصویر نخست، تصویری است که دشمنان ایران و رقبای راهبردی کشورمان با توسل به رسانه های خود می سازند و تصویر دوم، تصویر ایران واقعی است و تعارض بین دو تصویر را می توانید به بهترین وجه در خاطره های گردشگرانی که به ایران سفر می کنند و پس از بازگشت از کشورشان خاطره های خود را نقل می کنند، شاهد باشید. آن ها با یک تصور تیره و تار وارد ایران می شوند و زمانی که از ایران خارج می شوند، تصویری به طور کامل متفاوت از ایران که همان ایران واقعی است دارند و اگر دولت ما بتواند تصویر واقعی ایران و واقعیت های کشورمان را در صحنه ی بین المللی به جهان بقبولاند، این بزرگترین موفقیت سیاست خارجی ما خواهد بود و در آن شرایط کشورهای جهان هستند که برای تعامل با کشوری با مشخصه ها و ویژگی های ایران بزرگ صف می کشند.

***ایرنا: آیا سیاست خارجی توسعه گرای چین در سه دهه ی گذشته که به عقیده ی برخی تحلیلگران عامل اصلی پیشرفت این کشور بوده است را می توان به عنوان نمونه ی موفق پیش روی ایران قرار داد؟ با توجه به اینکه پکن با حفظ اصول و ارزش های کشور خود توانست به همکاری های اقتصادی و تجاری و در نهایت سیاسی گسترده و منفعت محور با جهان برسد.
**شریعتی نیا: بله. به طور طبیعی یادگیری از دیگران و به خصوص یادگیری از کشوری با عظمت و تاریخ طولانی چین می تواند برای هر کشوری درس ها و منافعی را در بر داشته باشد. آن چیزی که در سیاست خارجی چین اهمیت بسیار زیادی دارد و ما می توانیم توجه زیادی به آن داشته باشیم این است که آن ها توانستند تعریف پیچیده یی از رابطه ی خود با غرب صورت دهند. کشورهایی که درگیر استعمار غرب شدند و مورد تجاوز آن ها قرار گرفتند و تاریخ تلخی از رابطه با غرب دارند، در یک دوگانه یی برای تعامل یا تعامل نکردن با غرب در مقاطعی از تاریخ گیر افتادند. چینی ها هم در دوره یی از تاریخ خود در این گفتمان قرار گرفتند اما به تدریج توانستند پاسخ متفاوتی برای پرسش غرب پیدا کنند و آن هم اینکه نباید تسلیم غرب شد و نه با آن دشمنی ورزید بلکه می توان یک نوع رابطه پیچیده ی مبتنی بر رقابت و همکاری با این کشورها به خصوص آمریکا را پی ریزی کرد و پیش برد.
بنابراین اصل اساسی موفقیت سیاست خارجی چین این است که توانست پرسش غرب را در حیات سیاسی این کشور بازتعریف کند و این بزرگترین توانمندی نخبگان حاکم بر این کشور بود. دومین نکته یی که از تجربه ی چین می توان ذکر کرد این است که اقتصاد پیشرفته، بنیان قدرت ملی است و تا زمانی که کشورها نتوانند اقتصاد پیشرفته یی را بنیان بگذارند سایر پایه های قدرت ملی هم لرزان خواهد بود. ما بعضی از کشورهای در حال توسعه از جمله عراق دوران صدام را داشتیم که اشتباه های راهبردی را در مسیر قدرت یابی داشت به این معنی که تمرکز افراطی بر بعد نظامی قدرت داشت و از سایر ابعاد آن غافل شده بود. چینی ها مسیر متفاوتی را طی کردند و بنیان اقتصادی قدرت را در طول 3 دهه ی گذشته محکم کردند و در این دوران روابط مسالمت آمیز با جهان را به عنوان شرط لازم بنیان گذاری اقتصاد قدرتمند پیگیری کردند و اکنون در حال تبدیل قابلیت و توان اقتصادی خود به توان نظامی هستند. این تقدم و تاخر و این صبوری راهبردی چینی ها آموزه های زیادی برای کشورهای در حال توسعه دارد. به نظرم ما هم در مسیر قدرت یابی باید تقدم و تاخر منطقی مولفه های قدرت ملی را رعایت کنیم و با صبوری راهبردی در مسیر قدرت یابی حرکت کنیم.
سومین نکته، بحث اجماع نخبگان در مسیر حرکت یک کشور است. در چین اجماعی که در درون حزب کمونیست وجود داشته است، اجماع کم نظیری است. اختلاف ها مدیریت شده است و به حدی افزایش پیدا نکرده است که مسیر کشور زیر تاثیر قرار بگیرد. پس مسیر کلان کشور مورد اجماع آن ها واقع شده و اختلاف ها در درون حزب مدیریت شده و آسیبی به حرکت کلان کشور وارد نشده است. پس این اجماع و تداوم این اجماع هم به نظر من نکته ی بسیار مهمی است.

***ایرنا: برآورد حجم تجارت غیرنفتی ایران و چین برای سال 2013 حدود 15.5 میلیارد دلار بوده است که سهم ایران از این مقدار 7 میلیارد دلار است که موازنه ی تجاری ایران را در این ارتباط منفی کرده است. مهمترین کالاهای صادراتی پکن به تهران و برعکس کدامند؟ ایران برای کاهش این تراز منفی در کدام صنایع باید سرمایه گذاری بیشتری کند؟
**شریعتی نیا: از لحاظ صادرات ایران به چین، بخش مهم صادرات ما را نفت و مواد پتروشیمی تشکیل می دهند و در بخش غیرنفتی هم عمده ی صادرات ما، مواد خام و محصولات کشاورزی هستند. سنگ های معدنی و زینتی ایران بخش مهمی از صادرات غیرنفتی ایران به چین را تشکیل می دهند. بنابراین از لحاظ صادرات، ما یک صادرکننده ی مواد خام به چین محسوب می شویم و این مساله به هیچ وجه برای کشوری با موقعیت و ویژگی های ایران صادرات مطلوبی نیست. در طرف مقابل عمده ی صادرات چین به ایران را کالاهایی با فناوری متوسط به پایین و در برخی موارد کالاهایی با فناوری بالا تشکیل می دهند. البته شرایط کنونی روابط ایران و چین به لحاظ تجاری شرایطی غیرعادی است. به دلیل اینکه سایر بازیگران و کشورها به خصوص اتحادیه ی اروپا از بازار ایران کنار رفته اند و این شرایط در صورتی که تحریم ها لغو شوند، تداوم پیدا نخواهد کرد؛ زیرا چینی ها با رقبای جدی از جمله آلمان ها و فرانسوی ها رو به رو خواهند شد.
اما بحث اینکه ما در کشور چه سرمایه گذاری هایی برای افزایش صادرات به بازار چین انجام دهیم، بحث پیچیده یی است و نیازمند این است که به طور اساسی تفکر تجاری ما تغییر کند. صنایع ما و بنیان صنعتی که در ایران شکل گرفته است به طور عمده به دنبال این است که تقاضای داخلی را پاسخ دهد و بخش بزرگ صنایع ما از اساس توان رقابت و حضور در بازارهای بین المللی را ندارند و با این تفکر طراحی نشده اند. پس مهمترین اصل در بحث حضور در بازار چین، تغییر در نگرش به تولید صنعتی در ایران است.
دومین بحثی که در این ارتباط مطرح است، موضوع ظرفیت سازی تجاری در ایران است؛ به این معنی که ما در ایران به لحاظ زیرساخت های تجاری دچار مشکلات جدی هستیم، چه در زیرساخت های نرم تجاری و چه در زیرساخت های نوین تجاری مثل دسترسی به فناوری اطلاعات. بنابراین در صورتی که بتوانیم این ضعف ها را رفع کنیم، شرایط برای صادرات به این بازار فراهم می شود. اما نکته ی مهم در افق دراز مدت در بازار چین این است که بزرگترین طبقه ی متوسط جهان در چین در حال شکل گیری است و حجم این طبقه ی متوسط از کل جمعیت اروپا بیشتر است و مصرف این طبقه ی متوسط به گونه یی تصاعدی در حال رشد است. پس چین از وضعیت فعلی که بزرگترین صادرکننده ی جهان و دومین واردکننده ی جهان است، در سال های آتی با فاصله ی بسیار زیادی نسبت به دیگران به بزرگترین واردکننده ی جهان تبدیل می شود. بخشی از صنایع ما که ظرفیت کافی را دارند می توانند روی گسترش طبقه ی متوسط چین حساب باز کنند و بخشی از نیازهای طبقه ی متوسط در حال رشد چین از سوی ایران پاسخ گفته شود. اینکه طبقه ی متوسط چه نوع کالاهایی را مصرف می کنند و چه علایقی دارند و چه بخش هایی از صنایع ایران می تواند به آن ها پاسخ دهد، در این ارتباط اهمیت دارد. بنابراین به عنوان یک نکته ی کلی، مهمترین روند در صحنه ی چین و اینکه در آینده چه فرصت هایی برای ایران ایجاد می کند، موضوع ظهور بزرگترین طبقه ی متوسط جهان در این کشور است.

***ایرنا: هدفگذاری رییسان جمهوری دو کشور، رسیدن به حجم تجاری 200 میلیاردلاری است. حوزه های مناسب سرمایه گذاری چین در ایران کدامند؟
**شریعتی نیا: به طور طبیعی بخش مهمی از سرمایه گذاری چین در ایران با توجه به مزیت نسبی کشورمان، حوزه های نفت و پتروشیمی هستند که اگر تحریم های غرب رفع شود و توافقنامه ی ژنو نهایی شود، به احتمال زیاد چینی ها علاقه مند هستند که در بخش های انرژی کشور سرمایه گذاری کنند. به لحاظ مقایسه یی، چینی ها در منطقه ی ما، عمده ی طرح های سرمایه گذاری که توانستند در مناقصه های برگزار شده به دست بیاورند، در حوزه ی راهسازی و بندرسازی است. یعنی توان چینی ها به طور عمده در این حوزه ها بوده است و درکشورهایی مثل عربستان، قطر، امارات، مصر و سایر کشورها که محدودیت های بین المللی ما را نداشته اند، چینی ها توانستند در حوزه هایی که به فناوری های متوسط همچون ایجاد بنادر و راهسازی نیاز دارد، طرح های کلانی را بدست بیاورند. بنابراین این موارد نشان دهنده ی این است که توانمندی چین بیشتر در این حوزه ها است.
اما در ایران به دلیل فشارهایی که در 8 سال گذشته بر کشور وجود داشته است، طرح هایی به این کشور سپرده شده است که چینی ها توان فناورانه ی انجام دادن آن ها را ندارند. پس ایران باید در حوزه هایی که به فناوری بالا (High tech) نیازمند است در صورت امکان کشورهای دیگر از جمله آلمان، فرانسه، ژاپن و کره ی جنوبی را جایگزین چین بکند و در حوزه ی زیرساخت های تجاری و حمل و نقل که چینی ها از توانمندی بالایی برخوردارند، از ظرفیت آن ها بهره ببرد.

***ایرنا: مهمترین اشتراک های غیرسیاسی دو کشور که می تواند به نزدیکی هرچه بیشتر تهران و پکن منجر شود، کدامند؟
**شریعتی نیا: اگر بخواهیم ظرفیت های مشترک دو کشور را به صورت کلان دسته بندی کنیم، به لحاظ فرهنگی، تجربه ی تاریخی بسیار مثبتی در رابطه ی دو کشور وجود داشته است. به این معنی که دو کشور با وجود اینکه از کهن ترین تمدن های بشری هستند و قرن ها در کنار یکدیگر قرار داشته اند، اما هیچ نکته ی منفی تاریخی در روابط دو کشور وجود ندارد. خاطرات ما از چینی ها که در کتب تاریخی ثبت شده است، به طور عمده در حوزه ی تجارت است و هنرهای چینی که ما از این کشور تاثیر گرفته ایم و به همین شکل هنر و فرهنگ ایرانی که چینی ها از آن تاثیر پذیرفته اند. پس تجربه ی تاریخی مثبت می تواند به لحاظ فرهنگی زمینه یی برای ارتقای روابط ایجاد کند. به لحاظ اقتصادی، ایران و چین دو کشور در حال توسعه هستند که اقتصادهای دو کشور در حوزه های مهمی حالت مکمل دارد. ایران یکی از بزرگترین دارندگان منابع انرژی است و چین نیز بزرگترین مصرف کننده ی انرژی جهان به شمار می رود. بنابراین این حوزه می تواند به عنوان حوزه ی مهمی برای همکاری در نظر گرفته شود. همچنین دو کشور به عنوان بازیگران در حال توسعه، در سازمان های بین المللی و در مسایل بین المللی به طور طبیعی از زمینه های مهمی برای همکاری و اشتراک نظر برخوردارند.

***ایرنا: به نظر می رسد تهران و پکن از همپوشی ها و جهت گیری های مشترکی در برخی حوزه های سیاست خارجی برخوردارند. ارتباط گسترده ی «اقتصادمحور» چین با دیگر کشورهای جهان که خالی از هرگونه نگاه ارزشی است، مانعی برای پیوند بیشتر تهران و پکن محسوب نمی شود؟ تلاش های تهران برای استفاده ی مناسب از این اشتراک نظرها و جهت گیری ها چگونه باید صورت گیرد؟
**شریعتی نیا: البته ارتباط چین با دیگر کشورها خالی از ارزش نیست. این موضوع که روابط اقتصادی چین با دیگر کشورهای فارغ از ملاحظه های سیاسی به پیش می رود، بدین شکل نیست. چینی ها بحث سیاست خارجی و اولویت های آن را در قالب روابط اقتصادی خود دنبال می کنند. همان طور که گفتم در موضوع پاکستان و کره شمالی، چین بیشترین کمک ها را به این کشورها ارایه می دهد. حجم گسترده یی از سرمایه گذاری را در پاکستان انجام داده است؛ به دلیل اینکه پاکستان در رقابت راهبردی این کشور با هند می تواند برای پکن برگ برنده محسوب شود. پس اقتصاد و روابط اقتصادی چین خالی از ارزش های سیاسی نیست. مهمترین موضوع در رابطه ی ما با چین این است که شناخت ما نسبت به چین کم است و در ایران، چین شناسی به معنای آنکه منافع ما در رابطه با چین چگونه بهتر تامین شود، ضعیف است. ما در ایران کارهای بسیار بیشتری در ارتباط با شناسایی روسیه انجام دادیم که در ارتباط با چین انجام نشده است. پس تقویت چین شناسی در ایران بسیار با اهمیت است و تا زمانی که ما نتوانیم شناخت دقیق و به روزی را از تفکر راهبردی و روند تحولات چین داشته باشیم، به طور طبیعی سیاستگذاری های ما هم به روز نخواهد بود. بنابراین در وضعیت فعلی یکی از ضرورت هایی که می تواند به بهبود مناسبات ما با چین کمک کند، ارتقای شناخت از چین است. برعکس، چینی ها به لحاظ شناخت ایران بسیار از ما جلوتر هستند و ایران شناسان چینی و کسانی که در ارتباط با سیاست خارجی ایران تحقیق کرده اند بسیار بیشتر از ایرانی هایی هستند که در ارتباط با چین مطالعه می کنند و این تفاوت خودش را در دو طرف میز مذاکره به خوبی نشان می دهد. پس نخستین گام این است که ما شناخت خود را از چین جامع تر بکنیم.
دومین موضوعی که در رابطه ی تهران و پکن اهمیت دارد این است که در ایران، دیوان سالاری هایی مختلف، سیاست های متعارضی را در ارتباط با چین پیگیری می کنند و این سیاست ها در مدیریت روابط دو کشور ایجاد اشکال می کند. هماهنگی در سیاست هایی که در ارتباط با چین اتخاذ می شود، از اهمیت برخوردار است.
عامل سوم به نحوه ی مدیریت ما درکشور بر می گردد. در ایران روابط با کشورها و تعامل با آن ها به صورت کوتاه مدت و دفعتی طراحی می شود و پیش می رود؛ در حالی که ما نیازمند این هستیم که نسبت به چین برنامه ی دراز مدتی داشته باشیم. در صورتی که نسبت به این کشور برنامه ریزی کوتاه مدتی داشته باشیم، منافع ما چندان تامین نخواهد شد. ما باید روندهای کلیدی را که در جامعه ی چین و در رفتار چین در حال وقوع است مورد پایش قرار بدهیم و بر اساس آن سیاست های کشور را برای افق های دست کم یک دهه ی آتی تنظیم کنیم. این هم یکی از مواردی است که به نظر من شایسته ی توجه است.

***ایرنا: الگوی توسعه ی اقتصادی چین، سیاست «اصلاحات و درهای باز» بود که توانست در طول سه دهه این کشور را به اقتصاد دوم جهانی تبدیل کند. مهمترین مولفه های این الگو کدامند؟ بهره گیری از کدام یک از این مولفه ها برای پیشرفت و توسعه ی اقتصادی ایران امکانپذیر است؟
**شریعتی نیا: الگوی چین که هم اکنون به عنوان یک الگوی موفق از آن نام برده می شود، محصول دهه ها اندیشه ی چینی ها در رو به رو شدن با جهان جدید بود. چینی ها از زمانی که در «جنگ های تریاک» در سال 1842 میلادی با جهان جدید به گونه ی دردناکی رو به رو شدند، حدود یک قرن یا بیشتر از آن زمان برد تا بتوانند نحوه ی رو به رو شدن با جهان جدید را فرمول بندی کنند و در این مسیر موفق شوند. این فرمول بندی در نشست سوم کنگره ی یازدهم حزب کمونیست در سال 1978 طراحی شد و پس از آن عملیاتی شد.
مهمترین بحث در الگوی توسعه ی چینی این است که یک کشور در صورتی می تواند به قدرت تبدیل شود که در استانداردها و قالب های جهانی قرار بگیرد و رقابت کند و به همین دلیل نام این برنامه، اصلاحات و سیاست درهای باز است. اصلاحات در داخل به معنای روزآمدکردن نهادها، قواعد و ایده ها و درهای باز به معنای اینکه سیاست های جایگزینی واردات، انزوا طلبی و ... باید کنار گذارده شود. پس مهمترین دلیل موفقیت و تجربه ی چینی ها، رفتار بر مبنای استانداردهای جهانی و رقابت در پهنه ی جهانی بود. یکی از گفت و گوکنندگان ارشد چین در روند الحاق به سازمان جهانی تجارت (WTO) گفته بود شما در صورتی می توانید تیم بسکتبال خود را تیمی قوی بدانید که این تیم بسکتبال در سطح جهانی و با آمریکا رقابت کند و نه اینکه در چین رقابت کند و در صورتی که تیم شما در جهان رقابت کند، می توانید امیدوار باشید که تیم بسکتبال شما رشد و پیشرفت کند. بنابراین مهمترین بحث اعتماد به نفسی بود که چینی ها برای رقابت در صحنه ی جهانی داشتند.
دومین موضوعی که در الگوی چینی توجه زیادی به آن صورت می گیرد، این است که تقدم و تاخر روند توسعه بسیار مهم است. کشوری که زیربناها و زیرساخت های اساسی را برای توسعه ی سیاسی نداشته باشد، در این مسیر با مشکلات عدیده یی رو به رو خواهد شد. این که چینی ها اصلاحات را از اقتصاد شروع کردند، تصادفی نبود بلکه به دلیل فهم عمیقی بود که از روند توسعه در جهان داشتند. پس دومین نکته این است که روند توسعه ی اقتصادی و روند رقابت جهانی و مبادله با جهان باید از نقطه ی صحیح خود که همان مناسبات اقتصادی است، شروع شود. مادامی که زیرساخت های اقتصادی در یک کشور متنوع نشود و بخش خصوصی به نیروی اصلی در اقتصاد یک کشور تبدیل نشود، به طور طبیعی شرایط برای مردم سالاری فراهم نخواهد شد. تفاوت سرنوشت توسعه در شوروی با سرنوشت توسعه در چین در همین است و اینکه چینی ها در واقع مسیر را محتاط تر و دقیق تر از شوروی ها طراحی کردند و به پیش بردند. ضرب المثلی چینی ها در این ارتباط دارند به این مضمون که وقتی شما از رودخانه یی خروشان رد می شوید، باید ابتدا متوجه باشید که سنگ زیرپایتان محکم باشد و چینی ها در روند توسعه ی خود این فلسفه را به کار گرفتند. به طور معمول برنامه هایی را که اجرا می کردند در یک محیط کوچک آزمایش می شد و در صورتی که جواب می گرفتند، به محیط بزرگتری انتقال داده می شد. پس حرکت در یک روند آهسته و پیوسته از دیگر ویژگی های این مدل توسعه است.
سومین ویژگی توسعه ی چین که مورد توجه کشورهایی همانند ایران می تواند قرار بگیرد این است که این کشورها تاکید جدی دارند که هرکشوری روند توسعه را باید بر مبنای مقتضیات و شرایط خاص خودش پیش ببرد و نمی توان یک الگوی عام را به همه کشورها تعمیم داد. هر کشوری باید بر اساس شرایط خاص خودش، از تجربه ی مشترک بشری که تجربه ی توسعه است بهره بگیرد و آن را در کشور خودش عملیاتی بکند و به همین دلیل هم هست که تجربه ی چینی ها از تجربه ی غربی ها متفاوت است. زیرا معتقدند تمدن چینی در وجوه مهمی با تمدن غربی متفاوت است، اما اصول توسعه از جمله تخصص گرایی، اقتصاد بازار یا خصوصی سازی، چابکی نهاد دولت، پیوند هرچه بیشتر با اقتصاد جهانی و نهراسیدن از این پیوند و حضور روزافزون در نهادهای بین المللی در روند توسعه این کشور رعایت شده است. بنابراین این اصول را چینی ها از مدل توسعه ی غربی به عاریت گرفتند و مراحل توسعه را با توجه به این اصول و در پرتو آن ها و با توجه به شرایط و مقتضیاتی که فرهنگ، مردم و سرزمین چین داشتند، به پیش بردند.

***ایرنا: مهمترین موانع و عوامل محدودیت زا در روابط دوجانبه کدامند؟ روابط پکن-تهران تا چه اندازه زیر تاثیر روابط پکن-واشنگتن قرار دارد؟
**شریعتی نیا: در بین عوامل محدودیت زا در روابط دو کشور، بدون شک آمریکا و اسراییل مهمترین عوامل هستند. در واقع روابط ایران و چین رابطه یی دوجانبه نیست بلکه رابطه یی چهارجانبه است. به دلیل اینکه هر نوع رابطه یی به خصوص در حوزه های حساس بین ایران و چین مورد حساسیت و فشار آمریکا و اسراییل واقع می شود. اسراییل به خودی خود چندان اهمیتی در روابط ایران و چین ندارد اما به دلیل فشاری که لابی اسراییل می تواند به کنگره ی آمریکا وارد کند، دارای اهمیت است. نکته ی دیگر اینکه اسراییل بخشی از پیچیده ترین فناوری ها را در اختیار چین قرار می دهد. بنابراین هرچه کشور نسبت به غیرامنیتی کردن تصویر خود در جامعه ی بین المللی موفقتر باشد و تعامل سازنده را به پیش ببرد و گزینه های کشور را بیشتر کند، ما با موانع کمتری در روابط خود با چین و به عبارت بهتری با منفعت بیشتری در روابط خود با چین رو به رو خواهیم بود. پس آمریکا مهمترین عامل در محدود سازی روابط تهران و پکن بوده است و امیدواریم در آینده این نقش تخریبی آمریکا در روابط ایران و چین از بین برود یا کاهش پیدا کند.
اما در صحنه ی داخلی هم در ارتباط با مناسبات دوجانبه، مشکلاتی وجود دارد که به همان بحث شناخت ناکافی از چین بر می گردد و اینکه کار و تفکر درازمدت در وضعیت فعلی آنچنان در حوصله ی ایرانی نمی گنجد. این در حالی است که طرف مقابل در رابطه با ما درازمدت فکر می کند. نکته ی دیگر اینکه روابط شخصی هم بین رهبران دو کشور متاثر از فضای مسومی که علیه ایران در سال های گذشته وجود داشته است، کمرنگ بوده است و امکان تبادل هیات های بلندپایه ی دو کشورکم بوده است و یکی از نکاتی که در بلندمدت می تواند به روابط کمک کند این است که مقام های عالی دو کشور، دیدارهای منظم تری با یکدیگر داشته باشند و در واقع نوعی روابط شخصی بین رهبران دو کشور شکل بگیرد که این امر می تواند به استحکام روابط کمک بیشتری کند.

***ایرنا: بر دیپلماسی سران تاکید زیادی دارید. تا چه اندازه آن را بر روابط دو کشور موثر می دانید؟
**شریعتی نیا: دیپلماسی سران در روابط بیشتر کشورها اهمیت ویژه یی دارد. در بعضی از کشورها همچون سوییس و کشورهایی در این سطح از توسعه، ساختارها به قدری قوی هستند که نقش رهبران ممکن است آنچنان قابل توجه نباشد اما در کشورهای در حال توسعه یی همچون ایران و چین، نقش رهبران بسیار برجسته است؛ به دلیل اینکه ساختارها ضعیف است و اراده ی رهبران و شناخت آن ها از یکدیگر و اعتماد متقابل رهبران به هم می تواند به گسترش روابط کمک زیادی بکند یا اگر شکل نگرفته باشد، روابط را با کندی همراه کند. با توجه به ظرفیت های ویژه یی که رییس جمهوری در تعامل های بین المللی دارند، شکل دهی به نوعی رابطه ی شخصی با رهبران چین و آشنایی بیشتر با آن ها می تواند به بهبود روابط و سرعت بخشیدن به همکاری های دو کشور کمک کند.

***ایرنا: چشم انداز روابط اقتصادی تهران و پکن را پس از برداشته شدن تحریم ها چگونه می بینید؟ آیا پیوند سیاسی مستحکم تر بین دو کشور شکل خواهد گرفت؟
**شریعتی نیا: در صورتی که تحریم ها برداشته شود، روابط ما با چین متعادل تر خواهد شد. در وضعیت فعلی روابط ما با چین متعادل نیست و طرف چینی منافع بسیار بیشتری نسبت به طرف ایرانی برداشت می کند و در حوزه هایی وارد شده است که در شرایط عادی توان ورود به آن ها را ندارد زیرا این حوزه ها فناوری بسیار بالایی را می طلبد. در شرایطی که تحریم ها برداشته شود، با افزایش گزینه های کشور، ما از قدرت چانه زنی بسیار بالاتری در گفت و گو با چینی ها برخوردار خواهیم شد. این توان بالاتر مذاکراتی می تواند به ما کمک کند تا در حوزه هایی که چینی ها مزیت نسبی دارند، آن ها را تشویق به سرمایه گذاری درکشور بکنیم. نکته ی دوم اینکه در شرایط رفع تحریم ها، فشار آمریکا از روی چینی ها برداشته خواهد شد و آن ها در حوزه هایی مانند انرژی و معدن که در ایران علاقه ی بیشتری برای سرمایه گذای دارند، فعالتر خواهند شد. به طور خلاصه در صورتی که تحریم ها رفع شود، روابط ایران و چین عادی خواهد شد و از حالت غیرعادی فعلی بیرون خواهد آمد. برای پیشبرد بهتر بحث مثالی می زنم. ترکیه چانه زنی برای خرید یک سیستم دفاع موشکی از چین را آغاز کرده است، در حالی که از اعضای «ناتو» (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) است. ممکن است که قصد اصلی ترکیه خرید این سیستم هم نباشد ولی همین که ترکیه این بحث را مطرح کرده است، توانسته است موقعیت خود را بین چین و آمریکا به عنوان دو عرضه کننده ی اصلی این سیستم بالا ببرد و چینی ها هم این درخواست ترکیه را برای خود یک پیروزی تلقی می کنند.
در شرایطی که وضعیت ایران عادی شود و کشور از فشار تحریم ها خارج شود، به طور طبیعی ایران می تواند با استانداردهای بالاتری نسبت با چین برخورد کند؛ زیرا پتانسیل های طبیعی ایران بسیار بالا است و آنچه تاکنون مانع از به کارگیری این پتانسیل ها در رابطه با چین شده است، تصویر امنیتی ایران در صحنه ی بین المللی و تلاش تخریبی بازیگران دیگر در این راستا بوده است. پس در شرایط پساتحریم، محتمل ترین سناریو این است که بازار ما تا حد قابل توجهی از اجناس کم کیفیت چینی که مایه ی آزار بخش وسیعی از جمعیت کشور است، رهایی پیدا کند و تاجران چینی با ایران برخورد بهتری داشته باشند. از حجم مشکل های جدی که مبادله های بانکی دو کشور در وضعیت فعلی دچار آن است، کاسته شود. کشور گزینه های متعددی را در هر نوع گفت و گویی که با چینی ها می خواهد انجام دهد، روی میز داشته باشد و نگرش منفی که اکنون در بخش مهمی از جامعه ی ما در ارتباط با مناسبات با چین وجود دارد، اصلاح خواهد شد. زیرا در صورتی که مناسبات متعادل شود و چینی ها در حوزه هایی که توانمندی دارند وارد بازار ایران شوند و تهران بتواند از ظرفیت های پکن استفاده کند، این زمینه های منفی اجتماعی هم از بین خواهد رفت.
امیدواریم دیپلماسی هوشمندانه یی که در صحنه ی بین المللی بوسیله ی دولت در پیش گرفته شده است، تداوم پیدا کند و من مطمئن هستم که هراندازه این دیپلماسی به پیش برود ما شاهد شکوفایی بیشتر سیاست خارجی کشور، احیای عظمت ایران در صحنه ی بین المللی و متعادل شدن و منطبق شدن روزافزون روابط با چین با منافع ملی کشور خواهیم بود.
*گروه پژوهش های خبری
پژوهشم**2079**2054
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير


[email protected]




31/02/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اقتصادی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن