محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829671119
چرا بعضیها کتاب عامه پسند میخوانند؟ بعضی کتابها را 500 بار خواندهام/ آخر کتاب را اول میخوانم/همیشه میگویم این آدمهای توی قصهها کجا هستند؟
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چرا بعضیها کتاب عامه پسند میخوانند؟
بعضی کتابها را 500 بار خواندهام/ آخر کتاب را اول میخوانم/همیشه میگویم این آدمهای توی قصهها کجا هستند؟
دلایل خرید کتابهای عامه پسند آن هم در دورهای که خیلیها از گرانی قیمت کتاب مینالند و برای کتابهای خوب هم هزینه نمیکنند از دید دو دختر جوان شنیدنی و جالب است.
خبرگزاری فارس- مهناز سعیدحسینی: قصه این مصاحبه از نمایشگاه کتاب شروع میشود اما موضوعش هیچ ربطی به نمایشگاه کتاب و میزان خرید پایین کتاب ندارد، بلکه موضوعش به نوعی خاص از کتاب و کتاب خوانها برمیگردد که اتفاقا زیاد میخوانند و در سبد هزینههایشان کتاب هم جا دارد! ما سوژه این مصاحبه را در نمایشگاه کتاب پیدا کردیم؛ در بعد از ظهر یکی از روزهای نمایشگاه که خیلی از غرفهها حتی غرفه ناشران معتبر و اسم و رسم دار چندان شلوغ نبود، اما مقابل یکی از غرفهها خیلی شلوغ بود. شلوغ در حدی که چند ردیف آدم و تقریبا همه خانم دور غرفه جمع شده بودند، به کتابهای آن نشر سرک میکشیدند و انصافا خیلی هم خوب کتاب میخریدند. 3 نفر داخل غرفه بودند و کتاب میفروختند. غرفه هیچ تزیینی نداشت و کتابها صرفا تا سقف روی هم چیده شده بودند، سفارش میگرفتند و کتاب میفروختند. از جوانکی که داخل غرفه بود و سر و شکل و نوع حرف زدنش به هر جور فروشندهای میخورد جز فروشنده کتاب، از وضع فروش پرسیدیم که گفت کاسبی خیلی خوب است. از پرفروشهای نشرشان پرسیدیم که آدامسش را در دهانش چرخاند و گفت همهاش! کنار غرفه دو دختر جوان ایستاده بودند و میخواستند کتاب بخرند. اولی که بعدتر فهمیدیم اسمش سپیده است و 20 ساله، بروشور کتابهای این نشر را برای دوستش ورق می زد و به دوستش میگفت که چه کتابهایی را خوانده و او چه کتابی را بخرد. به جرات بیش از 80 درصد از 150 کتاب منتشر شده این نشر خوانده بود. حالا فکر میکنید این نشر چه کتابهایی داشت و این خانم چه کتابهایی را به دوستش توصیه میکرد؟ این نشر صرفا کتابهای عامه پسند میفروخت کتابهایی با تصویر جلدهایی از نیمکت خالی و قلب تپنده و یک پنجره و با اسمهایی مثل عاشق منتظر، محراب دل، اعجاز عشق، عشق خاموش، فراتر از عشق.... و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل... درنهایت، اولی دو کتاب خرید با قیمت 28 هزار تومان و دیگری نزدیک 40 هزار تومان هزینه کرد بابت یک کتاب. آن هم نه با بن کتاب و تخفیف، بلکه با پول نقد! کمی با این دو دختر جوان گپ زدیم و آنها را بسیار حرفهای و پیگیر این دست کتابها یافتیم. دلایل خرید این نوع از کتابها آن هم در دورهای که خیلیها از گرانی قیمت کتاب مینالند و برای کتابهای خوب هم هزینه نمیکنند از دید این دو دختر جوان شنیدنی و جالب بود. با آنها مفصلتر صحبت کردیم که مشروحش در ادامه میآید. مصاحبه ما هر چه جلوتر رفت، جالب تر شد اما از آنجایی که این دو دختر جوان نمیخواستند مصاحبه با نام کاملشان منتشر شود، مصاحبه صرفا با نام کوچکشان منتشر میشود. هر دو 20 ساله هستند و ساکن محله نارمک تهران. پدرهایشان کارمند است و جزء قشر خیلی متوسط جامعه ما. سپیده دانشجوی دانشگاه پیام نور است و ملیحه دیپلم تجربی دارد و تازه امسال می خواهد در کنکور شرکت کند. سپیده یک دختر خیلی ساده است که مانتو و مقنعه پوشیده و تقریبا حجابش به جز اندکی از جلوی موهایش خوب است! و دوستش ملیحه هم یک دختر خانم چادری خیلی سادهتر... بیشتر سوالات ما را سپیده پاسخ داد چون او سوژه اصلی بود و بیشتر کتاب خوانده بود.
فارس: فکر میکنم میان صحبتهایتان شنیدم امروز بار دومی است که به نمایشگاه کتاب امسال می آیید. بار قبل چه قدر از این کتابها خریدید؟ سپده:من دفعه اول 5 تا رمان خریدم که جمعا 74 هزار تومان شد. امروز هم دو کتاب خریدم جمعا 28 هزار تومان. ملیحه: من امروز اولین روزم است که به نمایشگاه میآیم و یک رمان دو جلدی خریدم 38 هزار تومان. فارس: چند تا نویسنده مشهور نام میبری که بیشتر کتابهایشان را خوانده باشی؟ سپیده: مهناز صیفی، طیبه امیرجهانی، تینا عبداللهی، میم بهارلویی، خانم ر .اکبری. خانم مریم اولیایی ملیحه: من هم اینهایی که دوستم گفت به همراه خانم فریده شجاعی. **میتوانم روزانه 2تا کتاب 500 صفحه ای بخوانم فارس: همه کتابهایی که میخوانی از جنس این کتابهایی است که امروز خریدی؟ سپیده: بله. فارس: روزانه چه قدر کتاب میخوانی؟ سپیده: اگر وقتش را داشته باشم میتوانم روزانه 2تا کتاب 500 صفحه ای بخوانم. فارس: با چه سرعتی میخوانی؟! سپیده: سرعت نور! فارس: این کتابها را چه طور پیدا میکنی؟ توی کتابخانه مدرسه یا دانشگاهتان بود؟ سپیده: نه. یا میخرم یا از کتابخانه عمومی پارک محله مان میگیرم. فارس: شما چه طور؟ ملیحه: من بیشتر تابستان ها کتاب می خوانم. اگر وقت کنم در روزهای دیگر هم میخوانم. فارس: کنار غرفه دیدم تقریبا 80 درصد کتابهای آن نشر را خوانده بودی. درست است؟ سپیده: بله . چون سریع کتاب میخوانم و علاقهام هم خیلی شدید است. تقریبا همه کتابها را خواندهام. البته هر رمانی را هم نمیخوانم. رمانهایی را میخوانم که خوب تمام میشوند. فارس: از کجا میفهمی یک رمان 500 صفحهای خوب تمام میشود؟ سپیده: خیلی راحت. صفحههای آخرش را ورق میزنم و می بینم. فارس: پس اول، آخرش را می خوانی؟ سپیده: آره. ملیحه: من هم نسبتا رمان زیاد میخوانم اما نه مثل دوستم فارس: به جز روزهای نمایشگاه در طول سال هم از این کتابها میخری؟ سپیده: بله. تقریبا هر ماه یا هر دو ماه یکبار از این کتابها میخرم. فارس: هزینه خرید این کتابها چه قدر در ماه میشود؟ سپیده: بستگی دارد. تا 150 هزار تومان هم کتاب خریدهام. **گران بودنش که گران است ولی میارزد فارس: قیمت کتابها برایت گران نیست؟ سپیده: خب چون کتابهایش خوب است و از یک نشر خوب کتاب میخرم چنین احساسی ندارم. گران بودنش که گران است نسبت به پولی که دارم اما به نظرم میارزد برایشان پول بدهم. هم صحافی خوبی دارد و هم نویسندههای خیلی عالی دارد. فارس: از کجا میفهمی جدیدترین کتابهای این نشرها که از نظر خودت خوب هستند، منتشر شده است؟ سپیده: به کتاب فروشی ها سر میزنم. خودشان وقتی میبینند دنبال چه کتابی هستم، نویسندههای دیگر و کتابهای جدید این نشرها را به من معرفی می کنند. **وقتی عصبی هستم کتاب میخوانم فارس: به کتاب فروشها میگویی چه کتابی میخواهم که این کتابها را بهت معرفی میکنند؟ سپیده: مثلا من اسم یکی از نویسندههای محبوبم را میآورم و بعد آنها خودشان میفهمند من چه کتاب هایی دوست دارم. فارس: واقعا به چه حسی میرسی که باعث میشود یک روز پای یک کتاب بنشینی و پشت سر هم 500 صفحه را بخوانی؟ سپیده: روزهایی که خیلی مشغله فکری دارم. استرس دارم. اعصابم ناراحت است، وقتی پای این کتابها می نشینم چون من را به دنیای دیگری میبرد از همه چیز آزاد میشوم. جوری که با شخصیت های کتاب زندگی می کنم. چهره شان را میبینم و صدایشان را تشخیص می دهم و وقتی داستانی جذبم میکند، دوست ندارم کتاب را کنار بگذارم و باید تا آن کتاب را بخوانم حتی اگر دست از همه کارهایم بکشم و حتی چیزی هم نخورم. فارس: غالبا وقتی این کتابها را میخوانی و تمام میشود در آن لحظه احساس کلیای که داری غم است یا شادی؟ سپیده: وقتی داستان خوب تمام شود خیلی خوشحال هستم. فارس: خوب تمام بشود یعنی چه؟ سپیده: یعنی اگر به هم برسند، خیلی خوش حال هستم اما ناراحتم که کتاب تمام شد و از آن فضا بیرون میآیم و تا کتاب جدیدی پیدا کنم، دیگر این حس خوشحالی برایم تکرار نمیشود. **به این کتابها معتادشدهام فارس: کتابهایی که میخوانی را دوباره هم میخوانی؟ سپیده: بله. دوبار- سه بار و البته از یک کتاب که خیلی خوشم آمد 500 بار آن را خواندم! فارس: 500 بار خواندی؟! سپیده: آره. فارس: این رفتارهای نشانههای اعتیاد است. معتاد شدی به این کتابها؟ سپیده: (با خنده) دقیقا. معتاد شدهام. فارس: شما هم به این شدت در فضای این کتابها غرق میشوی؟ ملیحه: نه. من این جوری نیستم. فارس: آخر آخرش چند بار یک کتاب را خواندهای؟ ملیحه: یک بار. بعدا کتاب را ورق میزنم و تکههایی را که خیلی دوست دارم دوباره میخوانم و مرور میکنم. فارس: جاهای خیلی قشنگ این کتابها کجاهاست که دوباره مرور میکنی؟ ملیحه: جاهایی که به هم میرسند و غم تویش نباشد. سپیده: و دخترها روی پسرها را کم کنند. (خنده). **اگر پایان کتابها خوب نباشد تا چند ماه ناراحتم فارس: در غالب این کتابها این عشقها به هم میرسند یا نه؟ سپیده: آنهایی که من میخوانم میرسند. چون من از اول میدانم آخرش بهم میرسند چون اگر کتابی را بخوانم و به هم نرسند خیلی روی روحیهام اثر بد میگذارد. خیلی. فارس:خیلی یعنی چه قدر؟ سپیده: تا چند ماه ناراحتم. فارس: این کتابها تفکرهای فانتزی نسبت به عشق و زندگی در ذهنت ایجاد نمیکند؟ باعث نمیشود مرتب در رویایی سیر کنی که مثلا مثل قهرمان های قصه ها باشی؟ سپیده: رویا که همه دارند و همه داستانها بر اساس رویا است. اما چرا بعضی وقت ها خودم را میگذارم جای شخصیت اصلی داستان و میگویم که چه میشد این اتفاق برای من میافتاد. ولی آن جوری که آنها به عشق نگاه میکنند، من نگاه نمیکنم. چون به عشق اعتقادی ندارم. فارس: چرا؟ سپیده: چون همچین چیزی وجود ندارد و شاید علاقهای وجود داشته باشد این عشق شدید توی این کتاب ها به نظرم خیلی مصنوعی است. فارس: پس چرا این قدر این کتاب ها را میخوانی؟ سپیده: به عنوان یک قصه که خوب تمام میشوند. برای اینکه از حال و هوای خودم جدا شوم. فارس: این کتابها شما را هم به رویا میبرد؟ ملیحه: همه که رویا دارند و خودم را جای قهرمان داستان میگذارم. **دوستانم این کتابها را دستم دادند فارس: سلیقه انتخاب این نوع خاص از کتابها را چه طور پیدا کردی؟ منظورم این است که اولین بار که سراغ این کتابها آمدی این این ایده و این کتابها را چه کسی دستت داد؟ تلویزیون که قاعدتا این کتابها را تبلیغ نمیکند. توی روزنامهها و سایتهای خبری جدی هم خبری از تیلیغ این کتابها نیست. دوستهایت این سلیقه را بهت منتقل کردند؟ سپیده: رمان خواندن به خاطر همین دوستم ملیحه بود. رمانها را میخواند و بعد با آب و تاب برایم تعریف میکرد. منتها یک بار که به کتابخانه مدرسه رفتم چشمم به یک رمان خورد. گفتم من هم رمان خواندن را تجربه کنم. اتفاقا فردای آن روز امتحان هم داشتم. امتحان را نخواندم و نشستم همه رمان را نیمه شب خواندم. هرچند رمانش وسطش غمگین بود اما همین، شروع رمان خواندن من بود و بعد هر چه رمان پیدا میکردم میخواندم. فارس: پس شما دوستت را معتاد کردی؟ ملیحه (میخندد). فارس: چند تا از کتابهای این طوری را در خانه داری؟ سپیده: فکر کنم 105 تا. فارس: 105 تا از این کتاب ها را خریدهای. چند برابر از این تعداد را از دوستهایت یا از کتابخانه گرفته ای؟ سپیده: از دوستهایم که نگرفتهام. اما فکر میکنم 3 برابر این تعداد را هم از کتابخانه گرفتهام. البته بعضی از این کتاب ها به درد یک بار خواندن میخورد. اما آنهایی که خیلی دوست داشتم و به هم میرسیدند را میخریدم تا بتوانم بارها این کتابها را بخوانم. فارس: ماجرای یکی از این کتابهایی که خیلی دوستش داری را میگویی؟ از آن کتابهایی که 500 بار خواندی سپیده:قصه دختری بود که در انگلیس درس میخواند و خانوادهاش در ایران هستند و فکر میکند به خاطر حق نان و نمک پدر و مادر و دیگران باید همیشه به آنها احترام بگذارد و حرفشان را گوش دهد و همیشه هم ضربه میخورد به خاطر این طرز تفکرش. از آن ایرانیهای دو آتشه است اما فارسی را خوب نمیتواند صحبت کند. در میانه های قصه با یک دکتر آشنا میشود و با همان دکتر هم ازدواج میکند. فارس: چرا این قصه را این قدر دوست داشتی؟ دلت میخواهد مثل قهرمان قصه باشی؟ زندگیاش از جهاتی مثل خودت است؟ سپیده: من شجاعت قهرمان قصه را دوست داشتم که جلوی زورگویی دیگران و قید و بندهای الکی میایستد. **دلم میخواهد شجاع باشم/پس این آدم های توی قصهها کجا هستند؟ فارس: خودت هم شجاع هستی؟ یا دوست داری شجاع باشی؟ سپیده: بودن با دوست داشتن فرق میکند. من به اندازه او شجاع نیستم اما دوست دارم مثل او جلو حرف بقیه بایستم و راه خودم را بروم. فارس: شما چه داستانی را بیشتر دوست داشتی؟ ملیحه: ماجرای دختری که گرفتار یک پدر ظالم است و بعد با پسر خیلی خوبی آشنا میشود و او جلوی زورگویی های پدرش میایستد و عاقبت با هم ازدواج میکنند. فارس: من فکر کنم تو همه این کتاب یک شاهزاده سوار بر اسب چشم آبی میآید و یک دختر بیچاره را نجات میدهد و با هم ازدواج میکنند. شما که حرفه ای این کتابها هستید، تصدیق میکنید؟ سپیده: آره. خب قهرمانهای قصهها تو دنیای واقعی خیلی کم هستند و شاید تعدادشان به انگشتان یک دست هم نرسد. از نظر تیپ و سر و وضع و قیافه و ثروت و حتی از نظر میزان عشق. یا دخترها آن قدر خوشگل هستند که در دنیای واقعی کم پیدا میشوند. چشمهای درشت و قد بلند و صورت قشنگ و اینها... من همیشه با خودم میگویم پس این آدم های توی قصهها کجا هستند؟ فارس: خودت منتظر چنین شاهزادهای هستی؟ سپیده: نه. من به عشق و ازدواج اعتقادی ندارم و منتظر چنین آدمی هم نیستم. فارس: به ازدواج هم اعتقاد نداری؟! سپیده: خنده... فارس: پس به چی اعتقاد داری؟ سپیده: من فکر میکنم کسی که ازدواج میکند، آزادیهایش کم میشود. فارس: فکر نمیکنی این طرز فکرت به خاطر خواندن بیش از حد این کتاب ها است؟ سپیده: نه. قبلا هم این طوری فکر می کردم. فارس: یعنی در دنیای واقعی با نمونه های شکست خورده از ازدواج را دیدهای که به چنین برداشتی رسیدهای؟ سپیده: نه. اما دیدم کسانی که ازدواج کرده اند همیشه به خاطر طرف مقابلشان از خواستههای خودشان صرف نظر میکنند. فکر میکنم فمینیست شدهام! فارس: میدانی دقیقا فمینیست بودن یعنی چه؟ درباره این طرز تفکر کتاب خواندی؟ سپیده: نه. نخواندم. خودم به این نتیجه رسیدم که حقوق زن و مرد باید برابر باشد و بعضی جاها حقوق زنان بیشتر. **در دنیای واقعی آدم ها آن قدر خوب نیستند فارس: شما هم مثل دوستت فکر میکنی؟ ملیحه: به این شدت نه. اما تا جاهایی با او موافقم که در دنیای واقعی آدم ها آن قدر خوب نیستند و همیشه یک نفر به خاطر دیگری دیده نمیشود. فارس: بچه هم که بودی کتابخوان بودی؟ چون حتی من هم نمیتوانم با سرعتی که تو داری روزی 500 صفحه کتاب بخوانم. سپیده: دوران بچگی چندتا کتاب داستان خواندهام اما آن قدر یادم نمیآید که کتاب خوان بوده باشم اما در همین دوران مدرسه مهارت بالابردن سرعت کتاب خواندن را یاد گرفتم. الان هم کتابها را کامل میخوانم و خط به خط. **ازدواج اجباری و قرار دادی موضوع بسیاری از کتابهای امروز فارس: خیلی ها معتقدند این کتابهایی که شما میخوانی خیلی آبکی است و همه مثل هم، و ارزش خواندن ندارند. جوابی داری ؟ سپیده: در بعضی موارد حق با آنها است اما در بعضی موارد هم نه. بستگی به کتاب و نویسنده اش دارد. بعضی موضوع ها خیلی تکراری است مثل ازدواجها اجباری و قرارداری که تو خیلی از کتابهای امروز هست. زیاد کتاب در این مورد هست. فارس: اسم این نوع زندگی را میگذارد ازدواج قرار دادی؟ یا خودت این اسم را گذاشتی؟ سپیده: وقتی توی کتاب شخصیت دختر و پسر با هم صحبت میکنند و میگویند ما با هم ازدواج میکنیم تا به این چیزها برسیم و با هم زندگی میکنیم اما با هم کاری نداریم و هر کس برای خودش باشد! من اسم این ازدواج را میگذارم قرار دادی. فارس: یک مثال میزنی از این قصهها؟ سپیده: مثلا در یکی از این قصهها پدر دختر ثروت هنگفتی دارد و برای دخترش شرط میگذارد که اگر ازدواج کند بعد از 6 ماه از ازدواجش ارث را به او میدهد و این دختر را هم یک پسری را پیدا میکنند و قرار میگذارند که برای رسیدن به این پول به صورت صوری با هم ازدواج کنند. از این داستانها زیاد است. یا دختری پسر دیگری را دوست دارد و مجبور به ازدواج با یک نفر دیگر میشود... فارس: درست توی مدرسه چه طور بود؟ سپیده: خوب بود. فارس: خوب یعنی چه معدلی داشتی؟ سپیده: 18- 18.5 فارس: شما هم همین طور بودی؟ ملیحه: من هم همین طور خوب بود. 17- 17.5 **اسم امیرخانی و شجاعی را نشنیدهایم فارس: که این طور... من اسم چند نویسنده را میگویم میخواهم بدانم اینها را میشناسید یا نه. سید مهدی شجاعی؟ هر دو با هم: نه رضا امیرخانی؟ هر دو: نه مصطفی مستور؟ هر دو: نه سپیده: من اصلا از آقایان کتاب نمیخوانم. فقط م. مودب پور را به عنوان یک نویسنده آقا میشناسم. فارس: حتی اسمشان را هم نشنیدی؟ سپیده: نه فارس: بسیار خوب. اما توصیه میکنم برای یک بار هم شده کتاب یکی از این نویسندهها را بگیرید و بخوانید و مقایسهای در ذهنتان داشته باشید. خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید. انتهای پیام/و
93/02/28 - 01:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]
صفحات پیشنهادی
کتابهایی درباره باباچاهی و احمدی در نمایشگاه
سهشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶ ۲۰ کتابهایی درباره علی باباچاهی و احمدرضا احمدی در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا هفتاد گل زرد با عنوان فرعی علی باباچاهیِ در وضعیتِ دیگر نوشته محمد لوطیج به شعر باباچاهی در دو دبرخورد وزارت ارشاد با قاچاق کتاب / انبار کپی کتابها باید کشف و ضبط شود
فرهنگ و ادب ادیبات ایران وزیر ارشاد خبر داد برخورد وزارت ارشاد با قاچاق کتاب انبار کپی کتابها باید کشف و ضبط شود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از برخورد با قاچاقچیان کتاب در ستادی با عنوان حمایت و صیانت از آثار فرهنگی خبر داد به گزارش خبرنگار مهر علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشادانتشار کتابهایی درباره جامعهشناسی و مطالعات کودکی
سهشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹ ۲۶ کتاب جامعهشناسی دوران کودکی - نظرات آلن پروت آلیسون جیمز و کریس جنکس با ترجمه علیرضا کرمانی به چاپ سوم رسید به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این کتاب که در سه بخش اصلی تصویرپردازی دوران کودکی موقعیتیابی دوران کودکی و نظریهپردازیجمعآوری کتابهای بدون مجوز از نمایشگاه کتاب / تذکر کتبی به چند ناشر متخلف
جمعآوری کتابهای بدون مجوز از نمایشگاه کتاب تذکر کتبی به چند ناشر متخلف فرهنگ > مدیریت فرهنگی - ایسنا نوشت مدیر کمیته نظارت و ارزشیابی محتوایی بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب از جمعآوری پنج کتاب بدون مجوز و ۱۰ عنوان کتاب اعلام وصول نشده از نمایشگاه کتاب تهرانکتابهای عباس صفاری در نمایشگاه
جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۱ ۳۹ شش کتاب از عباس صفاری در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا از این شاعر و مترجم شش کتاب در بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شده است مجموعه شعرهای تاریکروشنا با قیمت 70فروش کتابهای آموزشی راضیکننده نیست
غرفهداران میگویند فروش کتابهای آموزشی راضیکننده نیست 1393-02-17 08 08 اگرچه جمعیت قابل توجهی برای خرید کتابهای آموزشی به نمایشگاه مراجعه میکنند اما صاحبان غرفههای آموزشی از فروش راضی نیستند گرانی کتاب و سختی معیشت مردم از دلایل عمدهی کاهش فروش کتابهای آموزشیست به جرتسهیلات ویژه گمرک تهران برای ترخیص کتابهای نمایشگاهی
تسهیلات ویژه گمرک تهران برای ترخیص کتابهای نمایشگاهی فرهنگ > کتاب - فارس نوشت گمرک تهران تسهیلات و امکانات ویژهای را برای ترخیص کتب خارجی جهت شرکت در بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران اختصاص داده است به نقل از گمرک تهران احمد کارگری مدیرکل گجمعآوری کتابهای بدون مجوز از نمایشگاه کتاب
پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸ ۴۶ مدیر کمیته نظارت و ارزشیابی محتوایی بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب از جمعآوری پنج کتاب بدون مجوز و 10 عنوان کتاب اعلام وصول نشده از نمایشگاه کتاب تهران خبر داد به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا علی اوجبی درباره تخلفات ناشران دکتابهای دفاع مقدسی مبنای توسعه معرفت هستند
سهشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴ ۲۳ مراسم رونمایی از چهار عنوان کتاب شهدای شاخص سال 92 با حضور رئیس سازمان بسیج مستضعفین و نویسندگان این آثار برگزار شد به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگحماسه خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا سردار محمدرضا نقدی که در سرای اهل قلم در بیستوهفتمین نمایشگاتخلف 2 ناشر در عرضه کتابهای غیرمجاز/ تاکنون هیچ غرفهای پلمب نشده است
فرهنگ و ادب بازار نشر مدیر کمیته نظارت بر ناشران داخلی تخلف 2 ناشر در عرضه کتابهای غیرمجاز تاکنون هیچ غرفهای پلمب نشده است رئیس کمیته نظارت بر ناشران داخلی ضمن اعلام جزئیات تخلف 2 ناشر در عرضه کتابهای غیرمجاز در این بخش در عین حال تاکید کرد تاکنون هیچ غرفهای به دلیل تخلکتابهای جدید جلب توجه میکند
حسینی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران کتابهای جدید جلب توجه میکند کتابهای جدید در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران توجه سیدمحمد حسینی را به خود جلب کرده است محمدحسینی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگو با خبرنگار ادبیات باشگاه خبرنگاران گفت نمایشگاه کتاب خوب است وکتابهای تازه در نمایشگاه کتاب
دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰ ۵۰ آثاری از امیرشهاب رضویان احسان قدیمی یوسف انصاری مهدی بهرامی نیکی نیکنام اصل مهدی کمپانی زارع محمود سلطانآبادی فرزانه بابایی مصطفی بصیری یاسر قنبرلو و اسماعیل مهرانفر منتشر شده و در نمایشگاه کتاب عرضه میشود به گزارش خبرنگار ادبیات و نشرکتابهای همایون کاتوزیان در نمایشگاه کتاب
سهشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸ ۵۷ کتابهایی از محمدعلی همایون کاتوزیان در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا کتابهای ایرانیان دوران باستان تا دوره معاصر با ترجمه حسین شهیدی چاپ چهارم استبداد دموکراسی و نهضت ملی چاپ شبه قلم مرتضی دانشمند ۲ جلد دیگر از مجموعه کتابهای «پیامهای آسمانی» منتشر میشود
به قلم مرتضی دانشمند۲ جلد دیگر از مجموعه کتابهای پیامهای آسمانی منتشر میشودیک نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفت به زودی جلد دوم و سوم پیامهای آسمانی معارف قرآنی برای کودک و نوجوان برای گروه سنی کودک و نوجوان منتشر و روانه بازار نشر میشود حجتالاسلام مرتضی دانشمند نویسکدام کتابها از نمایشگاه کتاب جمعآوری شدند؟ /از «ساعدی» تا «کاتب»
کدام کتابها از نمایشگاه کتاب جمعآوری شدند از ساعدی تا کاتب جمعآوری کتاب در دورههای گذشته نمایشگاه کتاب امری معمول بوده و ناشران تقریبا به این رویه عادت کرده بودند با اینحال با سخنان صالحی در آستانه بهار کتاب اهالی کتاب امیدوار بودند که دیگر شاهد چنین رفتاری نباشند به گزار«شوهر آهوخانم» و کتابهای افغانی در نمایشگاه
چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۰ ۲۶ از علیمحمد افغانی هشت کتاب در بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا از میان کتابهای این نویسنده چاپ چهاردهم رمان شوهر آهوخانم با قیمت 32 هزار و 500 تومان چاپ هفتم رمانکتابهای نادر ابراهیمی در نمایشگاه کتاب
چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۰ ۳۱ کتابهای نادر ابراهیمی در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا از آثار این نویسنده فقید که در نمایشگاه کتاب عرضه شده این عنوانها هستند چاپ بیست و ششم بار دیگر شهری که دوست میداشتم-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها