تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819377677
روزی برای پدرانی که در خانه سالمندانند
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: روزی برای پدرانی که در خانه سالمندانند
عباس فراهاني يک پدربزرگ دوستداشتني است. 92 ساله است و در گذشته قهرمان کشتي جهان بوده. به گفته خودش هيچ حريفي پيدا نميشد که پشتش را به خاک بمالد.
کد خبر: ۳۹۹۸۲۰
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۲ - 12 May 2014
مردم سالاری در گزارشی نوشت:
آدمها موجودات عجيبي هستند، وقتي چيزي را ندارند در حسرت داشتن آن، شب و روز نميشناسند. وقتي آن چيز را به دست ميآورند، به دنبال ايرادهايش هستند. وقتي بيکار هستيم دربهدر دنبال کار ميگرديم و وقتي صاحب کار شديم، سختيهايش آزارمان ميدهد. کسي که پدر ندارد، با حسرت به پدران ديگران نگاه ميکند و آن کس که پدر دارد قدرش را نميداند.
پدر و مادر شاهکارهاي بينظير خلقت هستند. از آن اتفاقاتي که در طول تاريخ فقط يکبار ميافتد. مثل يک شهاب زودگذر در آسمان تيره زندگيمان آنقدر عزيز و زودگذر که فرصتي براي چشم برهم زدن برايمان باقي نميگذارد.
حيف است که چشم از آنها برداريم و به خودمان چشم بدوزيم. حيف است از دست بدهيم نفسهايشان را و لحظهلحظه حضورشان را.
حيف است فراموش کنيم طنين زيباي صدايشان را و حرکت آرام پاهايشان را وقتي راه ميروند. اما قدرشناس که باشي فرقي نميکند که درچه مقامي هستي.
حتي فرقي نميکند که آنها در گذشته چه مقامي داشتهاند؛ دور ميشوي و دورشان ميکني از خودت!
آنقدر دور که سالي يکبار هم سراغشان را نميگيري. مثل يک غريبه.
***
اينجا خانه سالمندان است. خانه غريبههاي آشنا. خانه پدراني که دلهايشان اگرچه مثل موهايشان سفيد است اما تنگ شده دلهايشان.
دلشان تنگ است براي روزهاي جواني... براي خودشان!
براي روزهايي که براي خودشان برو و بيايي داشتند؛ شغلي و اسم و رسمي. اما حالا از تمام دارايي دنيا يک تخت دارند که آن هم امانت است.
هرکدام از آنها کنار تختهايشان وسايلي دارند، از چند دست لباس، حوله و وسايل شخصي تا عصا و کلاه و حتي عروسک.
دنياي عجيبي است، دنياي پدرهاي خانه سالمندان! دنياي آدمهايي که با غريبهها انس گرفتهاند؛ با آدمهايي که هر روز به ديدنشان ميروند و کوچکترين نسبت خانوادگي با آنها ندارند. به خانه سالمندان که بيايي يک سوال در ذهنت ايجاد ميشود... چه تضميني وجود دارد که يک روز من به اينجا نيايم؟ چه کسي از فرداي خودش خبر دارد؟ آيا ما هميشه همينطور خواهيم ماند يا در پس روزهايي که ميآيند، تلخي ها پنهان است؟ شنيدن خاطرات پدراني که روزگاري نه چندان دور صاحب شغل و مقامي بودهاند و اکنون در خانه سالمندان هستند خالي از لطف نيست. پدراني که فرزندانشان نميآيند تا به آنها بگويند... پدرجان روزت مبارک
قهرمان جهان در خانه سالمندان
عباس فراهاني يک پدربزرگ دوستداشتني است. 92 ساله است و در گذشته قهرمان کشتي جهان بوده. به گفته خودش هيچ حريفي پيدا نميشد که پشتش را به خاک بمالد. شمار مدالها و جوايزش از دستش خارج شده و آن روزها صدايش ميکردند... قوچ جنگي! يک پسر دارد و سه دختر! ميگويد: همه چيز داشتم. خانه، زندگي، همسر، فرزند، شهرت، مقام و اعتبار! به اکثر کشورهاي دنيا هم سفر کرده و براي خودش بروبيايي داشته است. از قوچ جنگي قصه ما اما اين روزها يک نگاه پرحسرت مانده گوشه خانه سالمندان! حرفهايش شيرين و جذاب است درست مثل قصههاي دوستداشتني پدربزرگها! قصههايش اما افسانه شاه و پري نيست. قصه زندگي است. زندگي يک مرد. يک جهانپهلوان! يک ايراني که بارها و بارها پرچم ايران را در دنيا بالا برده و يک اتاق پر از مدال داشته. آخر قصه پدربزرگها اما هميشه کلاغه به خانهاش ميرسيد. هيچکس آخر قصه بيخانمان نميشد حتي پرندههاي مهاجر!
اما او حالا اينجاست. جايي دور از فرزندانش. در خانهاي که جاي هيچ پدري نيست. جاي پدر روي چشم فرزندانش است.
از او ميپرسم دلت نميخواهد به خانه فرزندانت بروي؟ نگاهم ميکند و ميگويد: دلم نميخواهد با حضور من، در زندگي زناشويي آنها اختلاف ايجاد شود. با اينکه وضع مالي فرزندانم خيلي خوب است اما در خانه بزرگ آنها جايي براي من نيست. وسط حرفهايش آه ميکشد و ميگويد: حدود يک سال است که اينجا هستم اما هنوز عادت نکردهام، وقتي به خودم فکر ميکنم، جگرم آتش ميگيرد.
عباس آقاي فراهاني از گذشتهها ميگويد از آن روزها که کل جمعيت ايران 13 ميليون نفر بوده ميگويد. آن روزها تهران فقط 2 تا خيابان آسفالت داشت و بقيه خيابانها خاکي و سنگفرش بود. مغازههاي تهران آن روزگار بوي آشناي دهات را ميداد، يعني بوي نم کاهگل، بوي خشت و گل! آدمها هم آن روزها صفاي ديگري داشتند. همديگر را دوست داشتند و انسانيت حرمت داشت: آن روزها که جوان بودم وقتي وارد خانه ميشدم آنقدر جلوي در ميايستادم تا پدرم اجازه بدهد بنشينم. اما اين روزها همه چيز عوض شده، شهرها، آدمها، خانهها. اين روزها بچهها هم عوض شدهاند. آدمها براي هم ارزش قائل نيستند و نهايت زحمتهاي يک پدر ختم ميشود به جايي به نام خانه سالمندان. عباس آقا در سن 19 سالگي ازدواج کرده و خودش در اين باره ميگويد: وقتي ازدواج کردم همه چيز داشتم، آن موقع يک گوسفند ميخريدم هشت قران. اما الان يک کيلو گوشت شده 30 هزار تومان. اين روزها همه چيز گران شده اما ارزش انسان روز به روز ارزانتر ميشود.
او در پايان ميگويد: در روز پدر فقط يک خواسته از خدا دارم و اين تنها آرزوي من است... مرگ! فقط از خدا مرگم را ميخواهم.
در شان يک پدر نيست که در خانه سالمندان بماند
غلامعلي قاضيزاده يکي از پدران ساکن آسايشگاه سالمندان کهريزک است. او را به نام سيدکبابي ميشناسند چون در گذشته صاحب مغازه کبابي بود. نزديک به 3 سال است که به کهريزک آمده و دو پسر دارد اما خودش ميگويد: انگار که ندارم!
آقاي قاضيزاده دل پردردي دارد با اين حال با صداي زيبايش دل اهالي کهريزک را شاد ميکند. هر وقت جشن و مناسبتي باشد براي دوستان همخانهاش ترانه ميخواند و روحيه آنها را تازه ميکند.
با اين حال دلش تنگ است. دلش براي نوههايش که مدتهاست آنها را نديده تنگ شده است. ميگويد: من بهترين کباب و جوجه را درست ميکنم و اگر در يک مهماني خانوادگي دعوت شوم خودم يک تنه براي همه مهمانها کباب و چنجه درست ميکنم. اما از وقتي به اينجا آمدهام، خانهام اينجاست و اينجا من مهمان هستم نه صاحب خانه. پس نميتوانم مهمان دعوت کنم و براي مهمانهايم کباب و جوجه و چنجه درست کنم. اما آرزويم اين است که باز هم مفيد باشم و با دستهاي خودم براي مهماني ديگران غذا درست کنم و از ديدن شادي آنها شاد شوم. او به روزگار جوانياش اشاره ميکند. به روزهايي که موهايش سياه بود و قامتش رعنا! ميگويد هر وقت عکس جوانيام را ميبينم با عکس حرف ميزنم و ميگويم:
«اي عکس، تو نشان روي ماهي بودي
از دوره جوانيام گواهي بودي
من پير شدم ولي جواني تو هنوز
ديدي که رفيق نيمهراهي بودي»
خيليها براي آقاي قاضيزاده رفيق نيمهراه بودند... همسرش... دو پسرش، خانهاش، کبابياش و دوستان سابقش.حالا او اينجاست در خانه سالمندان و به دور از فرزندانش که روزي آرزوي بزرگ شدن آنها را داشته. آنها بزرگ شدهاند ولي عصاي دست پدر نيستند.غلامعلي قاضيزاده در آستانه روز پدر از فرزندان ميخواهد که هرگز پدران خود را به خانه سالمندان نبرند. او ميگويد: ما اينجا همه چيز داريم، غذايمان سر وقت حاضر است، جاي خواب داريم و فضاي حياط گلکاري شده و زيباست. اما براي من مثل يک زندان سر باز است. من فقط از داخل آسايشگاه به حياط ميآيم و روي نيمکت مينشينم و دوباره داخل اتاق ميروم. همين! در شان يک پدر نيست که در خانه سالمندان بماند. او ميگويد، متاسفانه ما عادت کردهايم از زندهها سراغ نميگيريم و به محض اينکه عزيزانمان از دنيا ميروند برايشان اشک ميريزيم و مزارشان را گلباران ميکنيم. او در پايان شعري در اين زمينه براي فرزنداني که پدران خود را رها کردهاند ميخواند:
تا زنده هستيم بيا در کنارم
اشک نميخوام بريزي بر مزارم
تو زندگي نميگيري سراغم
از پس مرگ، گل ميکني نثارم
چرا من بايد در خانه سالمندان باشم؟
حسين رحمتنژاد هم يک پدر است. نويسنده است و 65 تاليف داشته. اکثر ضربالمثلهاي ملل مختلف دنيا را به زبان فارسي درآورده و کتابهايي در اين زمينهها دارد. مجري برنامه ضربالمثل تلويزيون بوده... با اين حال 2 سال است که به خانه سالمندان آمده. هنوز اما دست از نوشتن برنداشته و اين روزها کتابي در دست چاپ دارد به نام انديشههاي ماندگار! اين کتاب که سخنان شخصيتهاي بزرگ دنيا به همراه يک بيوگرافي کوتاه از آنهاست در حال حاضر در مرحله تايپ است. حسين رحمتنژاد يکي از ناشران کشور است و به گفته خودش پروانه نشر هم دارد. او پدر 4 فرزند است و تا دو سال پيش يک انتشاراتي داشته اما حالا او هم اينجاست... در خانه سالمندان!
سخت است يک روز صاحب همه چيز باشي و يک روز چشمت را باز کني و ببيني روي يک تخت در خانه سالمندان دراز کشيدهاي و چند سالمند دلشکسته هماتاقيات هستند. اما حسين رحمتنژاد ميگويد: آب تا به سنگهاي مختلف نخورد زلال نميشود و اينها سختيهايي است که آدم را زلال ميکند.
ميگويند هنرمندان و نويسندگان روحيات لطيفي دارند. شايد به همين دليل است که اين نويسنده هنگام صحبت از زندگيش بغض ميکند و اشک در چشمانش جمع ميشود... دلش که ميگيرد، فقط يک جمله ميگويد: چرا من بايد اينجا باشم؟ دردآور است ديدن اشک يک مرد. مردي که ظاهري موقر و آرام و آراسته دارد اما روي يک نيمکت در حياط خانه سالمندان نشسته و از دل تنگش حرف ميزند. يک مرد 68 ساله که به گفته هماتاقيهايش صبحها زودتر از بقيه بيدار ميشود و کنار استخر خانه سالمندان پيادهروي ميکند و مواظب است روباهي که نيمههاي شب وارد حياط ميشود، اردکها را نخورد و تخم اردکها را از بين نبرد.
حسين رحمتنژاد روحيه لطيفي دارد، چون يک پدر است. او در آستانه روز پدر دلش ميخواهد، انتشاراتياش را به او برگردانند. او در اين باره ميگويد: 2 سال پيش در يک شبستان در فاز 3 شهرک اکباتان، جايي براي انتشاراتي اجاره کرده بودم. پس از مدتي قرار شد براي عزاداري دهه محرم، آنجا را در اختيار هيات امناي مسجد بگذارم. اما پس از پايان عزاداري به من اعلام کردند که ديگر اين مکان را براي انتشاراتي در اختيار من قرار نخواهند داد. او در ادامه گفت: آن انتشاراتي فقط محل کار من نبود، بلکه محل زندگيم هم بود. چراکه پس از رفتن فرزندانم من خانهاي براي زندگي نداشتم و يک تخت در محل کارم گذاشته بودم و شبها همان جا مي خوابيدم و تمام سرمايه زندگيم را در آن انتشاراتي ريختم. اما پس از آن ماجرا تمام سرمايهام داخل انتشاراتي ماند و خودم آواره شدم. بنابراين چارهاي نداشتم جز اينکه به خانه سالمندان بيايم. اينجا به ما خيلي رسيدگي ميشود، آرامش زيادي داريم و همه چيز مهياست اما يک چيز هميشه آزارمان ميدهد... دلتنگي!
دوست دارم تشکيل خانواده بدهم
حسين علي محمدي 75 سال دارد و 8 سال است که از ساکنين آسايشگاه کهريزک شده. در گذشته کارخانهدار بوده و اما کارخانهاش دچار ورشکستگي شده و حالا او اينجاست، در خانه سالمندان!
موي سفيد و ريش سفيد و يک آرامش خاص؛ اينها ويژگي هاي آقاي محمدي است. وقتي وارد اتاقش ميشوم، مشغول گوش دادن به اخبار است، اما تلويزيون را خاموش ميکند و با همان آرامشي که دارد روي تختش مينشيند تا با هم گپ کوتاهي بزنيم. وقتي از خودش حرف ميزند با يک جمله شروع ميکند: من بدبياري آوردم.
کارخانه توليد قطعات پلاستيکي داشتم و به واسطه شغلم به اکثر کشورهاي دنيا سفر کردم؛ کشورهايي مثل آلمان، انگلستان، اتريش، بلغارستان، يوگسلاوي، ترکيه، سوريه، لبنان، افغانستان، پاکستان، کويت و...
او در ادامه ميگويد: وقتي کارخانهام ورشکست شد دچار مشکل شديد مالي شدم و چون هيچ کسي را نداشتم که حمايتم کند کارم به اينجا کشيد.
حسين علي محمدي هيچ وقت ازدواج نکرده و فرزندي هم ندارد، اما پدر بودن را تجربه کرده! به گفته خودش دو خواهر کوچک داشته که در حقشان پدري کرده و آنها را بزرگ کرده و بعد سروسامان داده او در اين باره ميگويد: من ناچار بودم کار کنم تا مخارج زندگي دو خواهر کوچکم را تامين کنم. بنابراين ازدواج نکردم تا آنها را بزرگ کنم. آنها بزرگ شدند و سروسامان گرفتند اما خودم ازدواج نکردم.
حسين عليمحمدي موهاي سفيد و ريشي سفيد دارد اما دلش هنوز جوان است. او ميگويد: در حال حاضر مشکل من فقط مشکل مالي است و هيچ مشکل ديگري به لحاظ فکري و فيزيکي ندارم و باز هم ميتوانم براي جامعه مفيد باشم و کار کنم. هنوز هم ميتوانم در زمينه قالبسازي و قالب طرحهاي کارخانهها فعاليت کنم.
اينجا آخر دنيا نيست. آسايشگاه سالمندان است اما هنوز اميد در آن موج ميزند. خيليها هستند که به آرزوهايشان فکر ميکنند؛ به داشتن زندگي بهتر و اميدوارند که زندگي روي ديگرش را به آنها نشان دهد.
هيچ بعيد نيست فردي را که امروز در آسايشگاه کهريزک ميبينيم، چند صباح ديگر، در جاي ديگر و مشغول کار جديد ببينيم. زندگي بازيهاي عجيب و غريبي دارد. آدمها با خواستهها و آرزوهايشان زندگي ميکنند و خواسته امروز ماست که دنياي فردايمان را ميسازد. آقاي عليمحمدي هم خواستهها و آرزوهايي دارد. آرزوهايي براي آينده! او ميگويد: دلم ميخواهد تشکيل خانواده بدهم و زندگي مستقل داشته باشم و فکر ميکنم اگر حمايت شوم، ميتوانم فرد مفيدي باشم و يک زندگي را به خوبي اداره کنم.
وقتي عروسکها همدم تنهايي ميشوند
علي فرونچي 11 سال است که به خانه سالمندان آمده 77 ساله است و پدر و دو فرزند. او هم مثل تمام اهالي کهريزک، قصهاي دارد. اما قصه زندگي آقاي فرونچي با عروسکها پيوند خورده. تخت او کنار پنجره است و اطراف تخش پر از عروسک است. عروسکها را آنقدر مرتب و با سليقه چيده که انگار قرار است نوههايش به ديدن عروسکها بيايند. اما به گفته خودش 17 سال است که پسرهايش به سوئد رفتهاند و پدر را در ميان عروسکها تنها گذاشتهاند.
با اين حال سر و وضع آقاي فرونچي به قدري مرتب و آراسته است که گويي در انتظار مهمان است و ما مهمانان ناخوانده اتاقش شديم و قصه عروسک هايش را از زبان خودش شنيديم. او قصهاش را اينطور آغاز کرد: حدود 20 سال پيش خانم من در اثري بيماري سرطان فوت کرد. با رفتن او زندگي من تيره شد و آفتاب خوشبختي از آسمان زندگيم رخت بر بست. سه سال بعد از فوت همسرم دو پسرم هم به سوئد رفتند و من تنهاي تنها شدم. بعد از آن با پاي خودم به آسايشگاه کهريزک آمدم. من روزهاي خيلي سختي را پشت سر گذاشتم، آنقدر که پس از مدتي دچار افسردگي شديد شدم. دکتر آسايشگاه تجويز کرد که دو تا عروسک کنار تختم بگذارند تا به درمان افسردگيام کمک کند.
آن عروسکها را کنار تختم گذاشتند اما حال و روز من عوض نشد. يک بغض سنگين در سينهام بود اما نميتوانستم گريه کنم. يک روز که با حال خرابم به عروسکها زل زده بودم شروع به صحبت با آنها کردم به عروسکها گفتم يعني قرار است شماها من را درمان کنيد؟ ببينيد کار من به کجا رسيده!! همينطور که با عروسکها حرف ميزدم ناگهان اشکهايم جاري شد و آن بعض قديمي ترکيد، آن روز خيلي گريه کردم با گريه از اتاق بيرون رفتم و به فضاي سبز آسايشگاه رفتم و آنقدر گريه کردم که حالم بد شد و روي زمين افتادم.
پرستاران آسايشگاه با مهرباني مرا به اتاقم برگرداندند و محبت زيادي نثارم کردندو بعد از آن ماجرا حالم کمکم بهتر شد و وقتي دکتر آسايشگاه به ديدنم آمد، به او گفتم که من بالاخره توانستم گريه کنم. دکتر رو به پنجره ايستاد و سرش را رو به آسمان بلند کرد و گفت «بارالها، شکر». از آن به بعد حال من خوب شد و هر بازديدکنندهاي که به ديدنم آمد برايم يک عروسک آورد. اين عروسکها همگي حاصل عشق مردم است. آقاي فرونچي چند تا از عروسکهايش را به ما معرفي ميکند پروانه، سونيا، سونا و... در تنهايي آقاي فرونچي شريک هستند و اگرچه حرف نميزنند و جواب سوالات او را نميدهند اما دلتنگيهاي اين پدر را با سکوت پر ميکنند. پدري که دلش براي فرزندانش پر ميکشد اما ميگويد: من دلم نميخواهد از ايران بروم، آرزو دارم در خاک وطنم بميرم. او ميگويد: محبتي که مسوولين آسايشگاه کهريزک به من ميکنند، فرزندانم در حقم نکردند اينجا همه چيز براي ما مهياست.
غذا، حمام، اصلاح سر، باشگاه ورزشي، گروه تئاتر، دارو براي مددجويان بيمار. بنابراين من مديون اين آسايشگاه هستم و محبت اين مردم و خاک وطنم را با دنيا عوض نميکنم.
او در پايان از يک خانواده مسيحي حرف ميزند، از خانم ماريا و آقاي آلبرت که ماهي يکبار پذيراي آقاي فرونچي در منزلشان هستند و در اين باره ميگويد: تمام دلخوشي من اين است که ماهي يکبار به ديدن مادام ماريا و دوست عزيزم آلبرت بروم. آنها به من خيلي محبت ميکنند و روزهايي که به منزلشان ميروم برايم سنگ تمام ميگذارند. آنها جزئي از وجود من هستند. خانواده من و من به عشق همين مردم اينجا ماندهام در خانه امني به نام وطن! حتي اگر غريبترين باشم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]
صفحات پیشنهادی
روزی برای پدارنی که در خانه سالمندانند
روزی برای پدارنی که در خانه سالمندانند عباس فراهاني يک پدربزرگ دوستداشتني است 92 ساله است و در گذشته قهرمان کشتي جهان بوده به گفته خودش هيچ حريفي پيدا نميشد که پشتش را به خاک بمالد کد خبر ۳۹۹۸۲۰ تاریخ انتشار ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۷ ۱۲ - 12 May 2014 مردم سالاری در گزارشی نوشتهفته سی و پنجم لوشامپیونه فرانسه پیروزی خارج از خانه موناکو با درخشش برباتوف
هفته سی و پنجم لوشامپیونه فرانسهپیروزی خارج از خانه موناکو با درخشش برباتوفتیم فوتبال موناکو در دیداری خارج از خانه به پیروزی رسید به گزارش خبرگزاری فارس در یک دیدار دیگر از هفته سی و پنجم لوشامپیونه فرانسه تیم فوتبال آژاکسیو قعر جدولی که سقوطش به لیگ 2 فرانسه قطعی شده است درپيروزي پوهانگ در خانه چونبوک
پيروزي پوهانگ در خانه چونبوک پوهانگ در اولين ديدار دور رفت مرحله يکهشتم نهايي ليگ قهرمانان آسيا در خانه چونبوک به برتري رسيد تا پيروز جدال کرهايها لقب بگيرد در روز اول از دور رفت مرحله يکهشتم نهايي ليگ قهرمانان آسيا چونبوک موتورز کرهجنوبي در ورزشگاه خانگي خود ميزبلزوم ارتقاء وضعیت بهداشت و درمان تایباد/مشکل تعطیلی داروخانه شبانه روزی شهرستان حل می شود
استانها شرق خراسان رضوی اسداللهی لزوم ارتقاء وضعیت بهداشت و درمان تایباد مشکل تعطیلی داروخانه شبانه روزی شهرستان حل می شود تایباد - خبرگزاری مهر نماینده مردم تایباد تربت جام وباخرز در مجلس شورای اسلامی گفت وضعیت بهداشتی و درمانی شهرستان تایباد به لحاظ کیفیت بایستی ارتقاءدر دیدار نوروزی مصلحی و احمدینژاد چه گذشت مشایی را در پستو بگذارید/ناگفتههای وزیرسابق اطلاعات از دستگیری ریگ
در دیدار نوروزی مصلحی و احمدینژاد چه گذشتمشایی را در پستو بگذارید ناگفتههای وزیرسابق اطلاعات از دستگیری ریگی و خانهنشینی احمدینژادمصلحی درباره دیدار خصوصی خود با احمدینژاد گفت یکی از حرفهایم به احمدینژاد این بود که مرید و مریدبازی هم حدی دارد و مشایی را هر مقامی دارد بایدبایرن به وظیفهاش عمل کرد فیلیپ لام: با احساس خوب پیروزی به خانه بازمیگردیم
بایرن به وظیفهاش عمل کردفیلیپ لام با احساس خوب پیروزی به خانه بازمیگردیمکاپیتان تیم فوتبال بایرن مونیخ بعد از برد ۲ بر صفر مقابل اینتراخت برانشوایگ گفت با احساس خوب پیروزی به خانه بازمیگردیم به گزارش خبرگزاری فارس شب گذشته در هفته سیویکم لیگ دسته اول ژرمنها بوندسلیگاهفته سی و پنجم کالچو ایتالیا پیروزی یوونتوس در خانه ساسولو/ یووه برای قهرمانی ۲ امتیاز میخواهد
هفته سی و پنجم کالچو ایتالیاپیروزی یوونتوس در خانه ساسولو یووه برای قهرمانی ۲ امتیاز میخواهدیوونتوس در خانه ساسولو به برتری رسید تا برای قهرمانی در این فصل تنها به ۲ امتیاز دیگر نیاز داشته باشد به گزارش خبرگزاری فارس هفته سی و پنجم رقابتهای فوتبال ایتالیا با انجام یک دیدار بکتابخانه های الکترونیکی نیاز واقعی دنیای پیشرفته امروزی است
فرماندار خاتم کتابخانه های الکترونیکی نیاز واقعی دنیای پیشرفته امروزی است یزد- ایرنا- فرماندار خاتم یزد با تاکید بر نقش کتابخانه ها درارتقای سطح بینش افراد جامعه خاطر نشان کرد کتابخانه های الکترونیکی نیاز واقعی دنیای پیشرفته امروزی است به گزارش خبرنگار ایرنا محمد زاده رحمانیبا وجود پیروزی پرگل شیمیزو در خانه حریف قطبی به شاگردانش هشدار داد؛ برای پیشرفت باید تمرکز بیشتری داشته باشیم
با وجود پیروزی پرگل شیمیزو در خانه حریفقطبی به شاگردانش هشدار داد برای پیشرفت باید تمرکز بیشتری داشته باشیمسرمربی ایرانی تیم فوتبال شیمیزو اس پالس با وجود پیروزی پرگل شاگردانش در خانه حریف به آنها هشدار داد به گزارش خبرگزاری فارس شیمیزو اس پالس موفق شد در هفته هشتم رقابتهایپیروزی خارج از خانه لاتزیو در سری A
دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹ ۰۴ با پیروزی خارج از خانه لاتزیو برابر لیورنو هفته سی و پنجم رقابتهای سری A ایتالیا به پایان رسید به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در هفته سی و پنجم رقابتهای سری A ایتالیا شب گذشته یکشنبه با برگزاری شش دیدار به پایان رسید که در حساسترهفته سی و ششم لالیگا پیروزی خارج از خانه بیلبائو مقابل وایکانو
هفته سی و ششم لالیگاپیروزی خارج از خانه بیلبائو مقابل وایکانواتلتیک بیلبائو در هفته سی و ششم رقابتهای لالیگا در دیداری خارج از خانه مقابل رایووایکانو به پیروزی رسید به گزارش خبرگزاری فارس در اولین بازی از هفته سی و ششم رقابتهای لالیگا شب گذشته اتلتیک بیلبائو میهمان رایو وایکاهفته سی و هفتم کالچو ایتالیا پیروزی پر گل ناپولی در خانه سمپدوریا/ تیمهای سقوط کرده مشخص شدند
هفته سی و هفتم کالچو ایتالیاپیروزی پر گل ناپولی در خانه سمپدوریا تیمهای سقوط کرده مشخص شدندناپولی در هفته سی و هفتم لیگ فوتبال ایتالیا موفق شد سمپدوریا را در دیداری پر گل مغلوب کند به گزارش خبرگزاری فارس هفته سی و هفتم رقابتهای لیگ فوتبال ایتالیا با انجام 6 دیدار پیگیری شدمدیر شبکه بهداشت و درمان نهاوند خبر داد ایجاد داروخانه شبانهروزی در نهاوند
مدیر شبکه بهداشت و درمان نهاوند خبر دادایجاد داروخانه شبانهروزی در نهاوندمدیر شبکه بهداشت و درمان نهاوند از ایجاد یک داروخانه شبانهروزی در نهاوند با هدف رفاه حال شهروندان خبر داد و گفت تعداد داروخانههای شهرستان به 2 مورد رسیده است به گزارش خبرگزاری فارس از نهاوند عباس سلگیپیروزی خارج از خانه بیلبائو مقابل وایکانو
پیروزی خارج از خانه بیلبائو مقابل وایکانو کد خبر ۳۹۷۶۲۲ تاریخ انتشار ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹ ۳۰ - 03 May 2014 اتلتیک بیلبائو در هفته سی و ششم رقابتهای لالیگا در دیداری خارج از خانه مقابل رایووایکانو به پیروزی رسید به گزارش فارس در اولین بازی از هفته سی و ششم رقابتهای لالیگا شبحمید رضا نوربخش در دیدار نوروزی با هنرمندان: بعضیها گمان میکنند دیدار ماهیانه تنها کار ما است / ساختمان خانه
حمید رضا نوربخش در دیدار نوروزی با هنرمندان بعضیها گمان میکنند دیدار ماهیانه تنها کار ما است ساختمان خانه موسیقی منتقل میشودمدیرعامل خانه موسیقی گفت قرار است در همین فصل به ساختمان بزرگتری از نظر طبقات نقل مکان کنیم و در آنجا هر دو ساختمان شماره یک و دو تجمیع می شود تهیه کرهفته سی و پنجم لیگ برتر انگلیس پیروزی قاطع توپچیها در خانه هالسیتی
هفته سی و پنجم لیگ برتر انگلیسپیروزی قاطع توپچیها در خانه هالسیتیتیم فوتبال آرسنال در دیداری خارج از خانه به پیروزی قاطع دست یافت به گزارش خبرگزاری فارس در ادامه رقابتها از هفته سی و پنجم لیگ برتر انگلیس تیم فوتبال آرسنال در خانه هالسیتی به مصاف این تیم رفت توپچیها موفقدرسهای قرآن «معلم دوست داشتنی» عامل افزایش روزی/ نشانه ضعف ایمان/ خانهای که نمیتوان در آن نماز خواند
درسهای قرآن معلم دوست داشتنی عامل افزایش روزی نشانه ضعف ایمان خانهای که نمیتوان در آن نماز خواندحجتالاسلام قرائتی در یکی از درسهای قرآن خود عامل افزایش روزی را از نظر قرآن بیان میکند عاملی که امروزه کسی رغبت چندانی به آن ندارد و شاید علت آن ضعف ایمان باشد به گزارش خبر-
گوناگون
پربازدیدترینها