واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
اقتصاددان محبوب چپ، منفور راست
اگر بخواهید آخرهفتهتان را با نخبگان تحصیلکرده بگذرانید، باید کمی درباره توماس پیکتی، اقتصاد دان فرانسوی بدانید. کتاب پیکتی بنام سرمایه در قرن یست و یکم در کمال تعجب از پرفروشترین کتابها شده است.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس اقتصادی جام نیوز، سایت بی بی سی فارسی نوشت: آقای پیکتی با تکیه بر دادههای مالیاتی کشورهای غربی مختلف به مسأله نابرابری درآمد در جامعه امروز میپردازد. او بطور خاص بر انباشت فزاینده ثروت در دست شمار اندکی سرمایهدار، یا همان "یک درصد" معروف تمرکز میکند. در همایش بررسی کتابهای نیویورک، پل کروگمن، ستوننویس روزنامه نیویورک تایمز، درباره "ایده بزرگ" آقای پیکتی چنین میگوید: "ما تنها از نظر نابرابری درآمدها به قرن نوزدهم بازنگشته ایم، بلکه در مسیر بازگشت به "سرمایهداری موروثی" قرار داریم که در آن گلوگاههای اقتصاد نه توسط افراد توانا، که از سوی سلسلههای خانوادگی کنترل میشود." آقای پیکتی مینویسد که دلیل ایجاد این وضعیت این است که نرخ بازده سرمایه از نرخ رشد اقتصادی پیشی گرفته است. به زبان سادهتر ثروتمندان دارند ثروتمندتر میشوند. بی بی سی افزود: برای متوقف کردن این "گرایش غلط به سمت اولیگارشی" آقای پیکتی میگوید باید مالیاتی تصاعدی بر سرمایه – آنهم ترجیحا در سطح جهانی – وضع شود تا جلوی انتقال ثروت به کشورهایی که سطح مالیاتها در آنها پایین است، گرفته شود. جوردن وایسمن مفسران و ستوننویسان چپگرا از کتاب آقای پیکتی استقبال کرده اند و آن را رسالهای جامع درباره چالشهای پیشروی جامعه امروزی آمریکا دانسته اند. پروفسور جاکوب هکر، استاد دانشگاه ییل، و پروفسور پل پیرسون، استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا، آقای پیکتی را الکسیس دوتوکویل عصر حاضر میخوانند و معتقدند که او "دورنمایی گسترده" از دموکراسی و جامعه آمریکا ترسیم میکند. آنها مینویسند: "آقای پیکتی مثل توکویل تصویری تازه از ما به خودمان نشان میدهد؛ اما این بار تصویری که باید با آن مقابله کنیم، نه اینکه از آن استقبال کنیم." جوردن وایسمن از نشریه اسلیت میگوید که آقای پیکتی "چارچوبی منسجم" در اختیار لیبرالها قرار داده که به کمک آن میتوانند "نارضایتی خود را از نابرابری ثروتها توجیه کنند". او مینویسد: "لیبرالها بجای اینکه بهشکلی ابهامآلود ادعا کنند که برای دفاع از طبقه متوسط مبارزه میکنند، حالا معیاری دارند که بهروشنی میگوید برای جلوگیری از قدرت گرفتن اجتناب ناپذیر هیلتونها مبارزه میکند. صرفنظر از صحت یا اشتباه بودن نظریه بزرگ پیکتی، او بحثهای عمومی را در جهت درستی هدایت میکند." جیمز پتوکوکیس، نشنال ریورو مثالی از اینکه کتاب پیکتی تا چه حد به موضوع گفتگو تبدیل شده است این که اخیرا در دو ستون روزنامه نیویورک تایمز به این کتاب پرداخته شد: یکی ستون پل کروگمن لیبرال، و دیگری ستون دیوید بروکس محافظهکار. پل کروگمن مینویسد که کتاب پیکتی "عزیزترین افسانه محافظهکاران را نابود میکند؛ اینکه ما در جامعهای شایسته سالار زندگی میکنیم که در آن صاحبان ثروتهای کلان با زحمت و لیاقت خود به این ثروتها دست یافته اند." در مقابل، دیوید بروکس ادعا میکند که هیاهویی که پیرامون کتاب آقای پیکتی بهراه افتاده، ناشی از این است که لیبرالها با صاحبان ثروتهای کلان در تماس هستند و بیش از پیش به آنها حسادت میکنند. او مینویسد: "واکنشها به آقای پیکتی یک پدیده فرهنگی حیرت انگیز است. اما آنچه از آن برداشت میشود، بیشتر به رقابت طبقاتی در میان قشر تحصیلکرده مربوط میشود تا نحوه واقعی گسترش فرصتها." بی بی سی اضافه کرد: بروکس در ادامه درباره فحوای کتاب پیکتی مینویسد: "[حرف او این است که] دلیل وجود نابرابری، جوانان قرتی نیستند که همه مزایا را در اختیار فرزندانشان میدهند و آنها را به رقابتیترین مدارس و دانشگاهها میفرستند. دلیلش کلهگندههای اداره کننده صندوقهای سرمایهگذاری هستند. مسلما این کتاب شور و اشتیاق زیادی برپا خواهد کرد و بعضیها آن را به جنونی که در مورد گروه بیتلز بهراه افتاد مقایسه کرده اند." جیمز پتوکوکیس از دِ نشنال ریویو نگران آن است که "برنامه اقتصادی" آقای پیکتی با موفقیت "از سوی دموکراتهای مستقر در واشنگتن دنبال شود و رسانههای عمده هم آن را تبلیغ کنند". او مینویسد: "مارکسیسم تلطیف شده کتاب او اگر به چالش کشیده نشود، در میان قشر تحصیلکرده گسترش خواهد یافت و چشمانداز سیاسی و اقتصادی که همه مبارزات آینده بر سر سیاستها در آن روی میدهد را تغییر خواهد داد. این روزها کدام روشنفکری از آزادی اقتصادی حرف میزند؟" دانیل شوکمان در والاستریت ژورنال کتاب آقای پیکتی را "بیشتر یک نوشته ایدئولوژیک خسته کننده و عجیب" میخواند تا "یک اثر مبتنی بر تحلیل اقتصادی". او میگوید که بنظر میرسد آقای پیکتی بیشتر نگران نابرابری است تا رشد اقتصادی واقعی. شوکمان مینویسد: "فرض او این است که اقتصاد پدیدهای ایستا و حاصل جمع صفر است؛ اگر درآمد یک گروه جمعیتی بالا برود، مسلما یک گروه دیگر فقیرتر میشود. او برابری بازده را هدف غایی و ذاتا مطلوب میداند." اثر ۶۸۵ صفحهای آقای پیکتی بحثی ضروری را در حلقههای سیاسی آمریکا بهراه انداخته است. عجیبتر اینکه فروش بیسابقه آن نشان میدهد که این بحث به مهمانیهای باربکیو در حیاط خانهها و رستورانها هم کشیده است./110
۱۸/۰۲/۱۳۹۳ - ۱۲:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]