تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820426558




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

لپ‌لپولوژی یا مساله سیاسی لپ‌لپ! |طنز|


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: لپ‌لپولوژی یا مساله سیاسی لپ‌لپ! |طنز|

پوریاعالمی در رونامه شرق نوشت:کنار خیابان آقای حمید رسایی ایستاده بود و داشت نمی‌رفت. آمبولانس را زدم کنار و گفتم: چرا‌ داری نمی‌روی؟
رسایی گفت: دارم می‌روم.
گفتم: ولی ‌داری نمی‌روی.
گفت: نه دارم می‌روم ولی از طرفی دل در گرو پایداری هم دارم در نتیجه انگار دارم نمی‌روم اما دارم می‌روم.
گفتم: بیا بالا حمیدجان. بیا با آمبولانس برسانمت. برای خودت بهتر است.
راه افتادیم. توی راه حمید رسایی همان حرفی را که به «اعتماد» زده بود دوباره گفت: «آقای روحانی یک‌شبه که از توی لپ‌لپ درنیامده است که ما ایشان را نشناسیم.»
گفتم:‌ ای‌ای‌ای... یعنی لپ‌لپ یک مسئله سیاسی است؟
گفت: بله. لپ‌لپ دیگر یک مساله سیاسی محسوب می‌شود. خاستگاه سیاسی است. باورت نمی‌شود هروقت ما می‌خواهیم توی کاری پایداری کنیم و کم می‌آوریم، سریع یک لپ‌لپ باز می‌کنیم ببینیم چی از تویش درمی‌آید. اصلا الان نصف فعالیت سیاسی، لپ‌لپ‌محور شده. ما داریم تلاش می‌کنیم فروش لپ‌لپ به کودکان ممنوع شود. چون لپ‌لپ درست است که مال بچه‌هاست، اما لپ‌لپ دیگر بچه‌بازی نیست و جزو مسایل مهم دسته‌بندی می‌شود.
گفتم: جان آمبولانس‌چی، رسما بگو از لپ‌لپ تا حالا چی‌ها درآوردید؟
رسایی گفت: نمی‌گویم. این موضوع کاملا محرمانه و درون‌تشکیلاتی است.
گفتم: پس از کجا مطمئنی حسن روحانی از توی لپ‌لپ درنیامده؟
گفت: خب، ما تمام لپ‌لپ‌ها را رصد می‌کنیم.
گفتم: یک‌دقیقه صبر کن. و در داشبورد را باز کردم و یک لپ‌لپ درآوردم. رسایی تا لپ‌لپ را دید گفت: به‌به... چشمم روشن... فعالیت سیاسی می‌کنی؟
گفتم: نه به جان شما. لپ‌لپ خریدم برای دیانا، دختر برادرم.
گفت: پس که اینطور. خانوادگی کله‌تان بوی قورمه‌سبزی می‌دهد.
گفتم: نه‌بابا. این وصله‌ها و این بوها به ما نمی‌چسبد. اصلا این لپ‌لپ را من در راستای اهداف شما تقدیم می‌کنم به شما. بفرما. مال شما. بیا اصلا خودت بازش کن ببینیم ایندفعه چی از تویش درمی‌آید.
رسایی لپ‌لپ را گرفت و گذاشت توی جیبش.
گفتم: چرا بازش نمی‌کنی؟
گفت: لپ‌لپ را؟ الان؟ لپ‌لپ را باید شب‌ها باز کرد.



پنج شنبه, 18 ارديبهشت 1393 ساعت 09:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن