واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۱
"آمریکا در آستانه انجام یک اشتباه مهم و اساسی در سیاست خارجی است: برانگیختن دشمنی دو قدرت مهم به طور همزمان. اختلافاتی در روابط دو جانبه واشنگتن با مسکو و پکن وجود دارد که در چند سال اخیر به سطح هشدار رسیده است. این یک تحول نگران کننده محسوب میشود که احتمالا باعث مشکلات و دردسرهای ژئوپولیتیکی مهم برای واشنگتن میشود مگر آنکه دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا اقدامات تصحیحی را افزایش داده و اولویتهای منطقیتری تعیین کند." به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تد گالن کارپنتر در گزارشی تحلیلی در پایگاه خبری آمریکایی "نشنال اینترست" مینویسد: «حمله روسیه به شبه جزیره کریمه و الحاق آن به مسکو سردی عمیقی را در روابطش با آمریکا به وجود آورده که در حال حاضر بیشتر شبیه به یخبندانی در روابط است. اما آمریکاییهای مطلع بسیاری با ادعاهای میت رامنی در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 میلادی آمریکا مبنی بر اینکه روسیه مخالف اصلی ژئوپولیتیکی آمریکا است، موافقند چرا که حتی پیش از شروع بحران کریمه منابع پرخروشی از اختلافات از جمله مخالفتهای شدید در خصوص سیاستها نسبت به سوریه و ایران وجود داشت. مساله شبه جزیره کریمه اوضاع را به طور چشمگیری بدتر کرد چرا که واشنگتن و متحدان اتحادیه اروپایش تحریمهای اقتصادی علیه روسیه اعمال کردند و کرملین نیز در پاسخ به این اقدام آنها، به صورت نمادین تحریمهایی را بر آنها اعمال کرد. زبان و لحن واشنگتن و مسکو در این برهه زمانی آنقدر خصمانه است که از زمان پایان جنگ سرد مشاهده نشده بود. مقامهای آمریکا در فکر استقرار نیرو در کشورهای عضو ناتو در شرق اروپا هستند تا مانع اقدامات توسعه طلبانه اضافی روسیه شوند. جنگ طالبان در جامعه سیاست خارجی آمریکا صریحا از استقرار تحریک آمیزتر نیروها و کمک نظامی به اوکراین حمایت میکنند. روابط واشنگتن با پکن نیز به طور چشمگیری خدشهدارتر شده است. این مساله در جریان سفر اخیر چاک هاگل، وزیر دفاع آمریکا به چین برجسته شد. در این دیدار با هشداری از سوی چانگ وانکووآن، وزیر دفاع چین که اقدامات آمریکا برای سلطه و کنترل چین هرگز موفقیت آمیز نبوده است، تبادلات پرخاشگرانه به اوج خود رسیدند. پکن به طور چشمگیری از موضع آمریکا در مسائل مختلف عصبانی و خشمگین شده است. موضع واشنگتن در رابطه با مناقشات منطقهای چین با کشورهای همسایه در دریاهای چین شرقی و چین جنوبی به طور ویژه یک شکایت و گلایه برجسته و قابل رویت است. از دیدگاه چین، دولت اوباما حمایت محسوس و مستقیمی از ژاپن، مجمع الجزایر فیلیپین، ویتنام و دیگر مدعیان رقیب نشان داده است. توافقنامه جدید امنیتی بین واشنگتن و مانیل احتمالا تنشهای موجود میان آمریکا و چین را در مسائل منطقهای تشدید میکند. وخیم شدن همزمان روابط آمریکا با روسیه و چین چیزی بیشتر از یک مساله نگران کننده کوچک است. این مساله تذکر مهمی را که هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه آمریکا در جریان جنگ سرد مطرح کرده بود، نقض میکند. کیسینجر با تکرار تصمیم دولت ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا برای عادی سازی روابط با چین، بر این دلیل منطقی ژئواستراتژیک اساسی تاکید کرد. او در کتاب "سالهای کاخ سفید"، نخستین نسخه از خاطراتش مینویسد: روابط ما با دشمنان احتمالیمان باید به گونهای باشد که گزینههای ما نسبت به همه آنها همیشه بهتر از گزینههای آنها نسبت به یکدیگر باشد. به معنای دیگر او معتقد بود واشنگتن باید اقداماتی انجام دهد که مطمئن شود روابطش با پکن و مسکو همیشه نزدیکتر از روابط آنها با یکدیگر است. این مساله یک استراتژی خوب بوده و هست. دیپلماسی نامناسب دولت اوباما ایجاد یک نتیجه متفاوت و ناخوشایندتر را هشدار میدهد. اقدامات واشنگتن حتی ممکن است روسیه و چین را به سوی یکدیگر نزیدک کرده و باعث شود تا آنها اختلافات جدی خودشان از جمله مناقشات مرزی که به قرن 19 مربوط میشود و رقابتهای کنونی سیاسی و اقتصادی در آسیای مرکزی را برای حل نگرانیهای شدیدتر درباره آمریکا تخفیف داده و کنار بگذارند. حتی دیپلماسی آمریکا نسبت به روسیه و چین گاهی اوقات بیجهت تند و مقابلهای است. مقامهای دولت اوباما از نظر دیپلماسی اوقات تلخی کرده و عصبانی شدهاند چرا که پکن و مسکو جرات مخالفت و مقاومت در برابر اقدامات تحت رهبری آمریکا برای سرنگونی بشار اسد، رئیس جمهوری روسیه را داشته و تحریمهای اقتصادی شدیدتری علیه ایران را نادیده گرفتهاند. سوزان رایس، مشاور امنیت ملی و سفیر آمریکا در سازمان ملل ضمن محکوم کردن چین و روسیه در خصوص وتو کردن قطعنامه شورای امنیت در خصوص روسیه، مدعی است که آن ها با این کار آمریکا را بیزار کردهاند و چنین اقداماتی شرم آور و غیرقابل بخشش هستند. جای تعجب ندارد که این رفتار آمریکا سرزنشهای شدید مسکو و پکن را به همراه داشته است. به طور ایدهآل آمریکا باید به دنبال ترمیم روابطش با چین و روسیه باشد. اگر مقامهای دولت اوباما نتوانند خودشان را با این رویکرد وفق دهند، باید دست کم یک قدرت اصلی را به عنوان دشمن تعیین شده انتخاب کنند و نه اینکه دشمنی هر دو دولت را برانگیزند. آخرین چیزی که ما باید انجام دهیم این است که سهوا به وخیمتر شدن اختلافات میان پکن و مسکو که از اواخر دهه 1950 میلادی آغاز شده، کمک کنیم. این به معنای تعیین اولویتهای سیاسی و تصمیم گیری است. سیاستگذاران باید سئوالات مهمی را از خودشان بپرسند. کدام کشور از نظر استراتژیکی و اقتصادی برای آمریکا مهمتر است؟ کدام کشور بیشتر قادر است تا به منافع مهم آمریکا ضربه وارد کند؟ کدام کشور ممکن است قصد و توانایی بیشتری برای مختل کردن وجه و شهرت آمریکا در مناطق خودش را داشته باشد؟ کدام کشور ممکن است قصد و توانایی تحریف و تنزل وجه و شهرت جهانی آمریکا را داشته باشد؟ این سئوالات پاسخهای راحت و آسانی ندارند. ممکن است از برخی جهات روسیه به عنوان دشمنی بالقوه و نگران کنندهتر محسوب شود و از جهات دیگر چین. اما انجام چنین ارزیابیهای پیچیدهای، چالشی است که هر سیاست خارجه موثری با آن مواجه است. طفره رفتن از این وظیفه و دشمن تراشی با روسیه و چین که رویکرد کنونی آمریکا به نظر میآید، یک گزینه هوشمندانه نیست. پایان این راه سرخوردگی و یک فاجعه بالقوه است.» انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]