محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830924561
ناگفتههای زندگی «ریحانه» از زبان مادرش
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۸
روزنامه اعتماد گفتوگویی را با مادر ریحانه جباری - متهم به قتل یک پزشک - منتشر کرده است. به گزارش ایسنا، این گفتوگو در پی میآید: درباره شرایط خانوادگیتان صحبت کنید. ریحانه فرزند چندم شماست؟ ریحانه فرزند اولم است. من سه دختر دارم. دختر کوچکم دانشجوی کارشناسی رشته حسابداری است. دختر وسطیام دانشجوی کارشناسی ارشد و ریحانه هم ترم سه رشته نرمافزار کامپیوتر بود. اخیرا یکی از افراد مرتبط با این پرونده در گفتوگویی خانواده شما را خانوادهای از همگسیخته معرفی کرده بود. در پاسخ به این اتهامات چه حرفی دارید؟ من و شوهرم 28 سال قبل با یکدیگر ازدواج کردیم. در این مدت نه او به من خیانتی کرد و نه من به او. من دانشجو بودم. بعد بچهدار شدم. تحصیلاتم ادامه پیدا کرد ولی ریحانه را که دو سه ماهه بود با خودم سر کار میبردم. در این محیط پر تنش هنر که خیلی حرفها در آن هست و ساعت مشخص کاری هم ندارد من با شرافت زندگی کردم. مثلا نیمهشب فیلمبرداری بود و من باید میرفتم. هر زن یا مردی که بخواهد خانوادهاش را هم نگه دارد باید برنامهریزی خوبی داشته باشد که هم خانواده و هم شغلش را نگه دارد. با این حال من درس خواندم و فوق لیسانس گرفتم. من هم به ریحانه و خواهرهایش گفتم باید درس بخوانید چون ما آدمهای ثروتمندی نیستیم و باید زحمت بکشیم. با اینکه من بازیگر بودم اما اینطور نبود که درآمد زیادی داشته باشم. در خانواده ما تحصیلات اهمیت زیادی دارد و من هم بچههایم را به درس خواندن تشویق میکردم. از آرامش ریحانه که حالا قرار است برود پای چوبه دار میتوانید بفهمید او در محیط پرتنشی زندگی نکرده است. حرفهایی که در اینباره زده شده دروغ محض است. برگردیم به تیرماه سال 86. چه زمانی فهمیدید دخترتان مرتکب قتل شده است؟ اصلا او چطور دستگیر شد؟ ساعت 8 شب ریحانه آمد خانه. بینهایت پریشان بود. در تمام عمرم هرگز دخترم را به این شکل ندیده بودم. صبح رفته بود سر کار و ظهر به من زنگ زد که دکتر سربندی با من تماس گرفته و برای دیدن دفترش قرار گذاشته است. من گفتم زودتر بیا و این قرار را کنسل کن چون قبلا سربندی تماس میگرفت شمارههای عجیب روی گوشی ریحانه میافتاد و ... گفتم آدم ناشناس برای تو خوب نیست. آیا ریحانه هم شماره مرحوم سربندی را داشت؟ نه، تا آن روز رابطه یکطرفه بود و فقط سربندی زنگ میزد. چطور با یکدیگر آشنا شده بودند؟ آیا قبلا با یکدیگر رابطهای داشتند؟ روزی که با یکدیگر آشنا شده بودند ریحانه با خوشحالی آمد خانه و گفت خدا یک مورد کاری خوب رسانده. من در بستنیفروشی با یک مردی آشنا شدم. یک نفر به اسم سربندی را دیدم. جراح است و میخواهد مطب راه بیندازد و بعد هم میخواهد تبلیغ کند و کار چاپی دارد و ... خیلی خوشحال و امیدوار بود. درباره روز حادثه صحبت کنید. ریحانه گفت نتوانستم قرار را کنسل کنم. او آمد. خیلی پریشان بود. روسریاش را درآورد که بعدها فهمیدم روی روسریاش خون بوده و من لکه خون را ندیدم. گفتم چی شده؟ زد زیر گریه و گفت که مامان من تصادف کردم و با ماشین دوستم زدم به کسی. ریحانه خیلی عشق رانندگی داشت. گفت خیلی خسارتبار بود. گفتم خب اگر با ماشین به ماشین کسی زدی عیبی ندارد. دخترم میخواست من شوکه نشوم و ذره ذره ماجرا را بگوید. او شام نخورد و خوابید. ساعت دو نیمه شب بلند شدم دیدم یک مرد داخل خانهمان است. گفتم تو کی هستی؟ دیدم ریحانه هم از اتاقش بیرون آمد. روسری و مانتو تنش کرده بود. نمیدانستم چه اتفاقی افتاده. گفتم تو کی هستی؟ گفت من بازپرس هستم. دخترت با ماشین به عابر زده و فرار کرده. او تلفنی با ریحانه تماس گرفته بود و گفته بود بیا کلانتری اما ریحانه گفته بود من چطوری نصف شب بیایم بیرون. ریحانه گفته بود قول میدهم فردا بیایم اما ردیابی کرده بودند و آمده بودند جلوی در خانه و زنگ زده بودند به ریحانه و گفته بودند ما پشت در هستیم بیا. وقتی ما خانه بودیم از ریحانه بازجویی کرده بودند. به ریحانه گفته بودند با چی زدی؟ گفته بود با چاقو. همان موقع مانتو و روسری و چاقو را از ریحانه گرفته بودند. گفتند بیاید کلانتری عباسآباد. من ریحانه را دعوا کردم که چرا به عابر زدی و به من نگفتی. دخترم را دعوا کردم و از خانه بیرون رفت. نخستین دیدار شما با دخترتان چند روز بعد از دستگیریاش بود؟ او این ماجرا را برای شما چطور روایت کرد؟ بازپرس پرونده آخر شهریور اجازه داد دخترم را ببینم. وقتی دیدمش گفت یک کاغذ و خودکار بدهید. نامهای نوشت و به ما داد. نوشته بود دوران سختی داشته و ... اصلا ریحانه چرا همراه مرحوم سربندی به دفترش رفته بود؟ ریحانه کلا سربندی را سه مرتبه دیده بود. یک بار اوایل اردیبهشت، بار بعدی چند روز پیش از قتل و روز قتل. هر سه مرتبه با «ش» بود. مرحوم سربندی روز قتل به تنهایی رفته بود دنبال ریحانه اما کمی جلوتر «ش» سوار شده بود. گفته بود امروز مسیر من با تو یکی است و خودم میآیم دنبالت. ظاهرا چند پیامک هم بین ریحانه و دکتر سربندی رد و بدل شده بود. شما از محتوای این پیامکها اطلاعی دارید؟ ریحانه و آقای سربندی چهار پیامک رد و بدل کردند. اولی درباره روز 7/ 7/ 2007 بود که این اتفاق افتاد که ریحانه با علامت سوال جوابش را داد. در دومی ریحانه میپرسد پس منتظر باشم آقای دکتر؟ و پیامکی هم سربندی میفرستد که من نزدیک شرکت هستم. فقط همین. برخی به این پرونده به چشم یک قتل ساده نگاه میکنند اما برخی آن را یک معما تلقی میکنند و آن را دارای یک سناریوی از قبل طراحیشده میدانند. شما در اینباره چه نظری دارید؟ به نظر من این یک قتل بود. شیطان در هر جایی که فسادی بر پا شود حاضر است. این شیطان در آن خانه حاضر بود. دفاعی از ریحانه نمیکنم چون خطایی کرده اما از عملکرد مقتول هم دفاعی نمیکنم. به دلیل اینکه یک مرد در میانسالی و در دوره تکامل یک انسان، دختر نوجوانی همسن دختر خودش را برده به جایی که متعلق به عمهاش بود. در ضمن ریحانه به دلیل سن دکتر به او اعتماد کرد. اگر ریحانه این آقا را آورده بود خانه خودمان میگفتیم ریحانه مرد را اغفال کرده و دلبری کرده و چون دختر فاسدی بوده مرد را برده به آن خانه و بعد سر پول دعوا شده و او را کشته. اما اینطور نبود. دخترم برای نخستین مرتبه وارد آنجا شده بود. نمیدانم این حرکت مقتول چه توجیهی دارد. آیا ریحانه قبلا هم با خود چاقو حمل میکرد؟ هرگز این رسم در خانواده ما نبود. ریحانه در زمان دانشجویی تا قزوین میرفت و بر میگشت و هرگز چاقو نداشت. البته میگفت دوستان گفتند باید بیشتر مواظب باشی و ... اما من میگفتم تو چیزی لازم نداری. در پرونده درباره پیامکی تحقیق شده که ریحانه خطاب به یکی از دوستانش گفته میکشمش. شما در اینباره چیزی میدانید؟ بعد از صدور کیفرخواست دادیار اظهارنظر پرونده وقتی به پیامکها رسید از کیفرخواست ایراد گرفت. گفت یک پیامک فرستاده شده که میکشمش و چرا در اینباره تحقیق نشده است. نقص پرونده گرفت و دوباره پرونده را برگرداند. بازپرس پرونده دوباره پرونده را بررسی کرد و فردی را که مخاطب این پیامک بود بازجویی کرد که جریان این پیامک چیست؟ او میگوید من گفتم بیا جایی ببینمت و ریحانه گفته من پدرم خانه است نمیتوانم بیایم. او میگوید همیشه باباها دردسر هستند و ریحانه میگوید آره فکر میکنم باید بکشمش. بازپرس پرونده در اینباره تحقیق و اعلام کرد این پیامک هیچ ربطی به این قتل ندارد. حالا نمیدانم چرا به این پیامکها دامن زده میشود. در شبکههای اجتماعی، کمپینهایی در حمایت از دخترتان ایجاد شده و حتی کار به برخی شبکههای ماهوارهای نیز کشیده شده است. شما از آنها کمک خواستید؟ من اگر اهل کمپین بودم همان سالها این کارها را انجام میدادم. یک روز شنیدم یکی از رادیوهای خارجی درباره ریحانه حرف میزند. رفتم سراغ مصطفایی را بگیرم، پیدایش نکردم. پیغام دادم نمیخواهم پرونده، رسانهای شود. اما پیش از این روزنامههای داخلی این خبر را کار کردند. من دیگر دسترسی به وکیلمان نداشتم. در این مدت از اسپانیا، آمریکا، کانادا و خیلی رسانههای خارجی برایم پیغام گذاشتند و گفتند میخواهیم مصاحبه کنیم اما من قبول نکردم. به هیچ عنوان با رسانههای خارجی صحبت نکرده و نمیکنم. شما بارها اعلام کردید خودتان را به خانواده مرحوم سربندی نزدیک میدانید. چه چیزی میتواند خانواده مقتول را به خانواده متهم به قتل نزدیک کند؟ بشریت و محبت میتواند ما را به هم نزدیک کند و اینکه این ماجرا یک حادثه بود. مردی برای آنها پدر بود. برای پیرزن پسر بود. بچه من باعث شده آنها از داشتن او محروم شوند. آن فرد رفته آن دنیا اما من از اینکه یک مادری اشک میریزد ناراحت میشوم. از اینکه پسر نوجوانی را میبینم پدرش فوت شده ناراحت میشوم. من مسئولم در مقابل آنها. با آنها همدردی میکنم. من خودم را برای تصمیمگیری جای دختر و پسر مقتول میگذارم. در این مدت برای جلب رضایت اولیای دم چه تلاشهایی انجام دادهاید؟ هنوز دادگاه شروع نشده بود. به ما آدرس و تلفن از این خانواده نمیدادند. دستی ما را از هم دور نگه میداشت. من به وکیل اولیای دم دسترسی پیدا کردم. دفعه اول ریحانه یک نامه نوشت که من برای محروم کردن شما از کسی که دوستش داشتید از شما معذرتخواهی میکنم. گذاشتیم در قرآن بردیم دفتر وکیل. پسر مقتول آمد و صحبت کردیم. او آن روز برخورد خوبی نداشت. ما هم خواهش کردیم و گفتیم ببخش. گفتیم غلط کرده و ... هنوز دقیق نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است اما فایدهای نداشت. نتیجه تلاشها چه بود؟ پسر بزرگ مقتول گفت حکم را اجرا میکنم اما ریحانه را قلبا بخشیدهام. خانواده مرحوم سربندی اعتقاد دارند ریحانه رازی را پنهان میکند. آیا با این نظر موافقید؟ ریحانه باید من را قانع میکرد تا من از او دفاع کنم. من صدها بار ریحانه را بازجویی کردم و فقط کتکش نزدم. بارها به او فشار روحی آوردم که بگو اما من را قانع کرد. او دروغ نمیگوید و این حادثه به همین شکل اتفاق افتاده است. در خبرها اخبار ضد و نقیضی درباره زمان اجرای حکم شنیده میشود. آیا از سوی واحد اجرای احکام دادسرای جنایی زمانی برای اجرای حکم به شما اعلام شده است؟ نخیر به ما چیزی اطلاع ندادند. همچنان که درباره توقف اجرای حکم چیزی به ما نگفتند. حس مادرانهتان درباره سرنوشت دخترتان چه میگوید؟ حس من منفی نیست. وقتی شیطان فضا را پر میکند ناامید میشوم اما ته قلبم همیشه میگویم دخترم باز هم به آغوش من برمیگردد. من هم به دستگاه قضایی و هم به دلسوزان داخل نظام امیدوارم. با تمام وجود دعا میکنم. تنها خواسته من از خدا این است که این بچه به من برگردد و اگر برگردد تا آخر عمرم همه تواناییهایم در اختیارش خواهد بود. اگر هم برنگردد به همه اثبات میکنم که قصاص ریحانه اشتباه بود. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]
صفحات پیشنهادی
ناگفته های زندگی ریحانه جباری از زبان مادرش
ناگفته های زندگی ریحانه جباری از زبان مادرش گفت وگویی با مادر ریحانه جباری انجام داده ایم که در ادامه می خوانید روزنامه اعتماد گفت وگویی با مادر ریحانه جباری انجام داده ایم که در ادامه می خوانید درباره شرایط خانوادگیتان صحبت کنید ریحانه فرزند چندم شماست ریحانه فرزند اولم استپسربچه با مرگش به مادرش زندگی بخشید+ تصاویر
پسربچه با مرگش به مادرش زندگی بخشید تصاویر پزشکان میدانستند که چن خواهد مرد در عین حال میدانستند که کلیه او با مادرش جور است و میتواند به مادرش کلیه بدهد اما مادر قبول نمیکرد "چن ژیائوتیان" تنها 7 سال داشت که پزشکان تشخیص دادند تومور مغزی کشندهای دارد اینشهرکرد نخستین میزبان مرکز طراحی سبک زندگی در کشور
شهرکرد شهرکرد نخستین میزبان مرکز طراحی سبک زندگی در کشور نخستین مرکز رسمی طراحی سبک زندگی کشور به مناسبت هفته زن در آیینی با حضور جمعی از مسئولان استان چهارمحال و بختیاری در شهرکرد آغاز به کار کرد به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران شهرکرد معاون قضایی رئیس کل دادگستری استان چهارجزئیات پرونده ریحانه جباری از زبان فرزند مقتول
جزئیات پرونده ریحانه جباری از زبان فرزند مقتول هیچ سند و مدرکی حتی یک خط روی صورت یا یک تار موی کندهشده خود او اعتراف کرده است دو روز قبل در خیابان شریعتی نرسیده به میدان قدس اقدام به تهیه چاقویی به طول 50 سانتیمتر کرده است به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویستماشاخانه ایرانشهر میزبان دو نمایش سه روایت از زندگی و مرداب روی بام است
تماشاخانه ایرانشهر میزبان دو نمایش سه روایت از زندگی و مرداب روی بام است تماشاخانه ایرانشهرتا پایان اردیبهشت ماه میزبان دو نمایش سه روایت از زندگی به کارگردانی سیما تیر انداز و مرداب روی بام کاری از رضا گوران است به گزارش حوزه تئاتر باشگاه خبرنگاران به نقل از روابطپیام وزیر ارشاد به همایش عطار: او در طول زندگی خود هرگز زبان به مدح کسی نگشود و پا درباری نگذاشت
پیام وزیر ارشاد به همایش عطار او در طول زندگی خود هرگز زبان به مدح کسی نگشود و پا درباری نگذاشت علی جنتی در پیامی به همایش ملی بزرگداشت عطار نیشابوری در این شهر نوشت عطار از شاعران بزرگ و عارفان نامدار ایران است که مقام و تاثیر وجودی او در تاریخ و اندیشه و تفکر معنوی ایرانی و اناگفتههای فرزند ارشد سربندی از پرونده ریحانه
ناگفتههای فرزند ارشد سربندی از پرونده ریحانهتلاشها برای جلب رضایت اولیایدم دکتر سربندی و نجات ریحانه از چوبهدار همچنان ادامه دارد این در حالی است که در سوی دیگر ماجرا اعضای خانواده مقتول هنوز از رضایت حرفی به میان نیاوردهاند درباره این پرونده با پسر بزرگ مقتول گفتوگویی انناگفتههای بازپرس پرونده ریحانه از انگیزه قتل!
ناگفتههای بازپرس پرونده ریحانه از انگیزه قتل با بازپرس پرونده قتل مرموز مرتضی سربندی توسط ریحانه جباری گفتگویی کردیم که در ادامه می خوانید روزنامه اعتماد با بازپرس پرونده قتل مرموز مرتضی سربندی توسط ریحانه جباری گفتگویی کردیم که در ادامه می خوانید با وجود اینکه هفت سال االفبای زندگی مرزبانی
الفبای زندگی مرزبانی خبرگزاری رسا ـ بابا نان داد شنیدن این جمله همه ما را به یاد مدرسه و دستهای گرم و پرمحبت پدر میاندازد پدرانی زمینی از جنس آسمان که هرگاه دلمان هوای پرواز میکند بوسهای بر دستان تلاشگر آنها میزنیم «آن مرد آمد» توصیف گوشه نشینی و اشکناگفته های ریحانه درباره روز حادثه از زبان قاضی پرونده
ناگفته های ریحانه درباره روز حادثه از زبان قاضی پروندهكافی است برای رسیدن به حقیقت ماجرا نگاهی به پرونده ریحانه و اعترافات او داشته باشیم تا بدانیم او خواسته یا ناخواسته مرتكب قتلی شده كه برای رهایی از طناب دارفقط باید چشم به رافت قلوب اولیای دم داشته باشد داستان ریحانه جباری رامیزبانی ایرانشهر از دو نمایش «سه روایت از زندگی» و «مرداب روی بام»
فرهنگ و هنر تئاتر میزبانی ایرانشهر از دو نمایش سه روایت از زندگی و مرداب روی بام تماشاخانه ایرانشهر تا پایان اردیبهشت ماه میزبان دو نمایش سه روایت از زندگی به کارگردانی سیما تیرانداز و مرداب روی بام کاری از رضا گوران است به گزارش خبرگزاری مهر اجرای نمایش «سه رواجزئیات پرونده ریحانه جباری از زبان قاضی پرونده
جزئیات پرونده ریحانه جباری از زبان قاضی پروندهكافی است برای رسیدن به حقیقت ماجرا نگاهی به پرونده ریحانه و اعترافات او داشته باشیم تا بدانیم او خواسته یا ناخواسته مرتكب قتلی شده كه برای رهایی از طناب دارفقط باید چشم به رافت قلوب اولیای دم داشته باشد داستان ریحانه جباری را احتمالاناگفتههایی از ريحانه درگفتوگو با قاضی پرونده
ناگفتههایی از ريحانه درگفتوگو با قاضی پرونده جوسازی سیاسی یک عده حقوقدان خارج نشین امكان جلب رضايت را سخت كرده است استناد ما بر اعترافات او دردادگاه است نه حتي دوران بازجويي کد خبر ۳۹۵۱۵۶ تاریخ انتشار ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۷ ۰۲ - 23 April 2014 داستان ريحانه جباري را احتمالا شمهارت های مهم و اساسی گفتگوی همسران در زندگی زناشویی
مهارت های مهم و اساسی گفتگوی همسران در زندگی زناشویی اگر شما و همسرتان می خواهید با یکدیگر روراست تر و صادق تر باشید و امیدوارید که چنین شرایطی بین تان به وجود آید باید بر مهارت اساسی و اولیه مسلط شوید که شما را قادر می سازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنید این مهارت چیزی جز شنیدن حاجرای نمایش حنانه در قم - زندگی نامه حضرت زهرا(س)
۲۰۱۸۶۴ ۱۳۹۳ ۱ ۲۶ - ۹ ۲۲گزارش تصویری اجرای نمایش حنانه در قم - زندگی نامه حضرت زهرا س عکاس محمد کوهپایی اجرا توقف ذخيره تمام تصاوير ۱۳۹۳ ۱ ۲۶ - ۹ ۲۲اسپانیا میزبان اجلاس 2015 شورای جهانی سفر و گردشگری
سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۱ ۱۶ میزبانی اجلاس سالانه شورای جهانی سفر و گردشگری در سال 2015 به اسپانیا رسید به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این اجلاس که پانزدهمین اجلاس سالانه شورای جهانی سفر و گردشگری WTTC محسوب میشود از تاریخ 15 آوریل به مدت دو روز در شهر مادریدآخرین وضعیت دیپلمات ربوده شده در یمن از زبان کاردار ایران
سیاسی سیاست خارجی در گفتگو با مهر اعلام شد آخرین وضعیت دیپلمات ربوده شده در یمن از زبان کاردار ایران کاردار ایران در یمن امروز پس از گذشت 8 ماه از ربوده شدن نوراحمد نیکبخت دیپلمات ایرانی در یمن با اشاره به اینکه دیپلمات ایرانی در سلامت است افزود پیگیری های وزارت امور خارجه-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها