واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: خطر بزرگ حافظ منافع شدن رسانه ملی برای گروههای اقتصادی
هم اکنون بانکها، خودروسازان، شرکتهای اپراتور تلفن همراه، بسیاری از برندهای کالاهای نه چندان باکیفیت و... جزو همین خطوط قرمز قرار گرفتهاند و نقدها اگر در این حوزهها نیز مطرح شود، نام بانک، خودروساز و یا اپراتور مطرح نمیشود و با الفاظ کلی به نقدهای کلی تر پرداخته میشود.
کد خبر: ۳۹۵۲۲۵
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۴ - 23 April 2014
از چالشهای اساسی که رسانه ملی با آن دست و پنجه نرم میکند و اکنون نشانههایی از پاشنه آشیل شدنش نمایان شده، تقابل وظایف سازمان صداوسیما به عنوان بزرگترین ناظر رسانهای ایران با منافع تامین کنندگان نیمی از درآمد این نهاد است؛ چالشی که جزو اصلی ترین پاشنههای آشیل این مجموعه عظیم شده و دایره نقد این رسانه را محدودتر از گذشته ساخته است. حال با محدودیت اعتبارات این نهاد که در چه سال اخیر تشدید شده، باید پرسید قدرت آگهی دهندگان تا چه حد افزایش خواهد یافت؟
به گزارش «تابناک»، بر مبنای تعرفه منتشر شده در سال 92 هر ثانیه آگهی در تلویزیون ایران در طبقه یک، از دو هزارتومان شروع می شود و در طبقه 35 که بالاترین طبقه آگهی است به یک میلیون و80 هزار تومان می رسد و این رقم در برنامههای خاص همچون برنامه پرمخاطبی چون «نود» با اجرای عادل فردوسی پور به عنوان استثناها و سرمایههای تلویزیون، برای هر یک ثانیه آگهی 16میلیون و 286هزار و 400 تومان است که اگر این عدد را در 60 ضرب کرد، یک دقیقه آگهی در برنامه «نود» معادل 977184000 تومان یعنی نزدیک به یک میلیارد تومان خواهد بود و این رقم برای سازمانی با چند ده هزار کارمند و هزاران هکتار مجموعه اداری رقم بزرگی نیست.
با این حال مشخصاً وقتی این ارقام کنار هم قرار بگیرند و در میزان آگهیهای پخش شده از تلویزیون که در تمام برنامههای رسوخ پررنگی داشته، ضرب شود، عدد به دست آمده بسیار درشت و قابل توجهی را پیش رو قرار میدهد که به قول مسئولان صداوسیما تامین کننده نیمی از اعتبار رسانه ملی است؛ اعتباری که ظاهراً باید بیش از هزار میلیارد تومان در هر سال باشد تا این ماشین عظیم بتواند به حرکتش ادامه دهد و از این منظر طبیعتاً رسانه ملی همواره با چالشی واقعی برای حفظ نیمی از درآمدش که از قبل آگهیهای حاصل میآید، روبرو است.
مصاحبه تازه تهیه کننده برنامه تحویل سال شبکه یک از این چالش تا حدودی پرده برداشته و باعث شده بتوان نیم نگاهی داشت به آنچه در پس پرده برای مدیریت تامین اعتبارات صداوسیما رخ میدهد. احسان ارغواني تهيه کننده ويژه برنامه سال تحويل شبکه يک و برنامه شبانگاهي «ب مثل بهار» که در ايام نوروز هر شب از شبکه يک سيما زنده روي آنتن رفت، گفته است: «...داريوش ارجمند مهمان برنامه بود حامي برنامه ( برنج ) آوازه را نقد کرد ناظر پخش نظرش اين بود که اين بحث را ادامه ندهيم ولي من به عنوان تهيه کننده برنامه اجازه دادم داريوش ارجمند انتقادهاي خود را بيان کند زيرا بخشي از آنها سازنده بود نبايد از نقد سازنده فرار کنيم بلکه بايد شنونده آن باشيم و دوباره آن را تکرار نکنيم...» اما چند تهیه کننده مقابل ناظر پخش میایستند؟!
واقعیت آن است که ناظر پخش، عامل اجرای سیاستهای ابلاغی در حوزه ممیزی درباره برنامههایی است که از آنتن تلویزیون پخش میشود و سلیقه نقش کمرنگی در تصمیم ناظر پخش تلویزیونی دارد و او مامور است و معذور و آنچه در برنامه مذکور نیز رخ داده نمیتوانسته تصمیم شخصی ناظر پخش باشد. اتفاقاً همین مسئله موجب نگرانی هر ناظری را فراهم میسازد، چرا که رسانه ملی برای حفظ بخشی از درآمدش، مجبور میشود از نقد برخی حوزهها که تامین کننده اعتباراتش هستند و قراردادهای میلیاردی با این سازمان بستهاند، صرف نظر کند و حتی به سانسور نقدها مبادرت بورزد که حاصلش افزایش خطوط قرمزی میشود که ارتباطی با خطوط قرمز نظام نیز ندارد.
به واقع علاوه بر خطوط قرمز اصلی نظام که رسانه ملی مکلفش به رعایتشان است و خطوط قرمزی که برای مراعات حال برخی جریانها دخیل میشوند و رعایت شان لزومی ندارد، خطوط قرمزی نیز توسط بخش اقتصادی میتواند تحمیل شود که عملاً دیگر جایی برای نقد توسط برنامه سازان رادیو و تلویزیون باقی نمیماند و رسانههای دیگر آن سوی آب با استفاده از این فضای بکر به نقد میپردازند و مشتری مییابند. هم اکنون بانکها، خودروسازان، شرکتهای اپراتور تلفن همراه، بسیاری از برندهای کالاهای نه چندان باکیفیت و... جزو همین خطوط قرمز قرار گرفتهاند و نقدها اگر در این حوزهها نیز مطرح شود، نام بانک، خودروساز و یا اپراتور مطرح نمیشود و با الفاظ کلی به نقدهای کلی تر پرداخته میشود.
ضربهای که حافظ منافع شدن رسانه ملی برای برخی گروههای اقتصادی در پی دارد، بیش از هر چیز متوجه میزان اعتماد افکارعمومی به رادیو و تلویزیون است. وقتی رسانه ملی توان نقد برخی معضلات اصلی کشور که به همین بخش های پرآگهی مرتبط میشوند، ندارند و وقتی این راهکار را هر نهاد اقتصادی فراگیرد که با قرارداد سالیانه چندده میلیاردی با رسانه ملی، میتواند سکوت قدرتمندترین رسانه کشور را بخرد، چه سرنوشتی در انتظار رسانه ملی خواهد بود؟ آیا این خطر بزرگ را درک کردهایم؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]