واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در معرفی «پادشهر» اثر «میلاد عرفانپور»
در شلوغیهای شهر، ایمان روستاییشان را گم نکردند
او از آن دسته شاعرانی است که همیشه به تئوری «هنر برای هنر» دست رد زده و همیشه از خواندن شعرهایش پیامهای زیبا و قابل تامل بر ذهن مخاطب مینشیند؛ مقاومت و پایداری یکی از همین مفاهیم است که در قالب رباعیهای روان او ریخته شده است.
خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ رباعی از قالبهایی است که مردم به جهت عدم وجود وقت کافی شاید بیشتر آن را دوست داشته باشند. اخیرا انتشارات پویای «سپیده باوران» کتابهای رباعی «میلاد عرفانپور» را به چاپهای چندم رسانده است و از آن خیل میتوان به «پادشهر» که مجموع پنجاه رباعی این شاعر جوان است اشاره کرد. پادشهر را خواندم و وقت زیادی هم برای خواندش صرف نکردم؛ حتی میشود این کتاب جیبی را در کمتر از دو ساعت خواند و عمیق به تماشای رباعیها زیبایش نشست. عرفانپور، کتاب مذکور را به آنان که در شلوغیهای شهر، ایمان روستاییشان را گم نمیکنند، تقدیم کرده است. به طور کلی او در این کتاب کوچک شصت صفحهای میانهاش با شهر خوب نیست. البته به شهری که دستاوردش مصراع چهارم و ناگوار این رباعی است؛ « این جا دل سفرهها پر از نان و زر است آنجا جگر گرسنهها شعلهور است ای وای بر این شهر که در غربت آن همسایه ز همسایه خود بیخبر است (پادشهر ص 59) و اصلا او شهرها را عامل دوری آدمها از هم میداند، او با استفاده از واژههایی مثل؛ مغرور، ناجور و دور در لفافهای از احساس، اینگونه به رباعی به عنوان محملی برای بیان اندیشهاش مینگرد؛ خاکی بودم، به خویش مغرور شدم بر اصل خودم وصلهی ناجور شدم تو کوه به کوه میرسیدی به خودت من شهر به شهر از خودم دور شدم (همان ص 23) عرفانپور، جوان بیست و پنج ساله شیرازی است که بیشتر در رباعی گل کرده است. و به زعم من رباعیهایش هنوز تنومندی و زیبایی همان دفترهای اول و خوش ساختش «پاییز بهاری است که عاشق شده است»، «از شرم برادرم» را دارد. میلاد از رباعی برای بیان اندیشههای متعالی آیینش سود میجوید و به سرودن شعر خوش ساخت زیر میپردازد؛ حق دارد اگر ز خلق، دامن چیده است از داغ عزیزیست اگر خشکیده است بیهوده ترک نخورده لبهای کویر لبهای حسینبنعلی را دیده است عرفانپور، با ساختن تصاویر بدیع و شگفتی که نمونهاش ذکر شد از زبیاییهای بلاغی نیز غافل نشده است؛ مثلا در همین رباعی از صنعت «حسن تعلیل» بهره جسته است و دلیل ترک خوردن لبهای کویر را دیدن لبهای حضرت حسین (ع) میداند. که البته در همین دلیل هنرمندانهاش هم تشخیص (PERSONIFICATION) پنهان است. البته صنعت تشخیص در اکثر رباعیهای میلاد رخ نشان میدهد؛ رودی که پابرجاست (ص 25) جادهای که منادا قرار میگیرد (ص 34) و ... و در این رباعی، سعی هنرمندانهای در لابهلای واژههای اثر گذارش به چشم میخورد؛ خورشید شب فرشتگانی، ای ماه! با دشمن و دوست مهربانی، ای ماه! این زیبایی دلیل دارد، شاید تو مهر نماز آسمانی، ای ماه! (همان ص 24) شاعر «پادشهر» کوشیده است تا تصاویری که در تهران شلوغ و پر دود امروز زیاد یافت میشود را با چهار مصراع برانگیزاننده نقاشی کند؛ آه است خیابان به خیابان به لبم از این همه بیتفاوتی در عجبم تو مثل مسافری که دیرش شده است من مثل چراغ قرمز نیمه شبم (همان ص 56) عرفانپور، از آن دسته شاعرانی است که همیشه به تئوری «هنر برای هنر» دست رد زده است و همیشه از خواندن شعرهایش پیامهای زیبا و قابل تامل بر ذهن مخاطب مینشیند؛ مقاومت و پایداری یکی از همین مفاهیم است که در قالب رباعیهای روان او ریخته شده است. با یکی از این رباعیهای پرشور یادداشت را به پایان میبرم؛ با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ او با دم تیغ آمده ما با دل تنگ ما رود مدامیم، بگویید به تیغ ما شیشهی عطریم بگویید به سنگ (همان ص 33) انتهای پیام/
93/01/29 - 08:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]