تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799042317




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محمدرضا گلزار: مریضی اول شدن داشتم/ به دنیا آمدم خوشگل بودم/ صدایم برای خوانندگی خوب نیست


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
محمدرضا گلزار: مریضی اول شدن داشتم/ به دنیا آمدم خوشگل بودم/ صدایم برای خوانندگی خوب نیست

محمدرضا گلزار: مریضی اول شدن داشتم/ به دنیا آمدم خوشگل بودم/ صدایم برای خوانندگی خوب نیست
خانواده‌ام دوست داشتند پزشک شوم، خودم هم آن سال‌ها به رشته هنری و هنرستان برای تحصیل در دوره دبیرستان علاقه نداشتم اصلاً به ذهنم هم نمی‌رسید روزی در زندگیم برسد موسیقی را حرفه‌ای دنبال کنم. آن روزهای دبیرستان تمام فکرم این بود اسمم صدر همه اسامی شاگرد درسخوان‌ها باشد. به گزارش نامه نیوز، روزنامه ایران در گفتگو با محمدرضا گلزار نوشت:


«محمدرضا گلزار» بازیگر سینمای ایران با این سخنان گفت‌و‌گو را آغاز کرد.گفت‌و‌گویی که در دفتر کار وی میان دقایقی شکل گرفت که گویی او صادقانه از خود، موفقیت‌ها، اشتباه‌ها، گله‌مندی‌ها، سینما و حاشیه‌هایی که سایه به سایه‌اش 17 سال آمدند تا امروز می‌گفت و در ادامه رسید به امروزها، تفکر، علایق، اهدافش.

آقای گلزار! هر انسانی داستانی مختص به خود دارد، داستانی که قصه زندگی او است، روایتی از ثانیه‌های زندگی‌اش و اما قصه محمد رضا گلزار چیست؟ داستانتان را حقیقی بگویید و دور از گفتن‌های تکراری؟

بسیار خب! به دنیا که آمدم خوشگل بودم، 4کیلوو 400 وزنم بود، حرف می‌زدم آنهم به دو زبان...

همین طوری بنویسم؟!

همیشه باید جدی بود؟ به نظر من «نه». زندگی به همان اندازه که جدی است می‌تواند طنز هم باشد الان از آن زمان‌هایی است که می‌خواستم به زندگی از زاویه طنز نگاه کنم ولی خب باشد از فضای طنز دور شده زندگی را جدی نگاه کرده و چنین می‌گویم: «فرزند خانواده‌ای هستم که تحصیلات برایشان اهمیت زیادی داشت.پدرم مهندس مکانیک بود و مادرم خانه‌دار. ناظر اصلی درس خواندن‌هایمان مادر بود، جالب است بگویم 11 سال شاگرد اول مدرسه و منطقه بودم، 11 سال، تا سال سوم دبیرستان.
کدام منطقه تهران؟

منطقه 7 آموزش و پرورش (تهران)، دبستان، راهنمایی و دبیرستان هر سه مقطع را در مدرسه (منتظری) خواندم. زمان ما سال دوم دبیرستان هم می‌شد در آزمون کنکور شرکت کرد اما اگر قبول هم می‌شدیم امکان ثبت نام نبود، من هم شرکت کردم و قبول شدم، رشته مترجمی زبان، آنهم در دانشگاه آزاد اسلامی تهران واحد شمال، سال سوم دبیرستان باز همراه کنکوری‌های آن سال آزمون دادم، این بار رشته مهندسی مکانیک دانشگاه واحد تهران جنوب قبول شدم می‌شد ثبت نام کرد و من نیز رزرو کردم، یکسال مهلت گرفتم تا دیپلم بگیرم. همان سال با این‌که مهندسی قبول شده بودم اما به عشق پزشکی آنهم دندانپزشکی تابستان زیست و زمین شناسی خواندم و با آغاز مهرماه کنار دانش‌آموزان چهارم تجربی مدرسه نشستم ، اما آن سال تنها سالی بود که شاگرد اول نشدم. بچه‌های تجربی به رشته خود مسلط‌تر بودند و من تنها شاگرد ممتاز بودم، آن سال کنکور که شرکت کردم 67 نفر با آخرین نام قبول شده رشته دندانپزشکی فاصله داشتم، همین شد که برگشتم به رشته قبلی، همان مهندسی مکانیک و در دانشکده آزاد تهران جنوب مشغول به تحصیل شدم.

از کودکی به سرعت گفتید تا پایان نوجوانی و ورود به جوانی و دانشگاه، این میان فعالیت هنری شما چه زمانی آغاز شد، از چه سنی و چگونه؟

آن سال‌ها اصلاً توجهی به فضای هنری نداشتم، 12 سال از دبستان تا پایان دبیرستان تمام فکرم درس خواندن بود و ورزش، والیبال را در تیم استان تهران، باشگاه پارس خودرو، شیشه و گاز، باشگاه پاس و در باشگاه دیهیم والیبال تخصصی بازی می‌کردم، بهترین توپ گیر آن روزهای تیم والیبال استان تهران بودم،فقط والیبال نبود اسکی را هم به‌طور حرفه‌ای پیگیر بودم؛ کارت مربی اسکی آلپاین را هم دارم.

گفتید فعالیت هنری نداشتید پس آموختن گیتار چه زمانی شروع شد،یاد گرفتن موسیقی که نخستین معرف شما در دنیای هنر به‌عنوان یک گیتاریست بود؛ در گروه موسیقی آریان بود حضوری نه‌چندان با فاصله از دوران مدرسه و دبیرستان؟

در مورد موسیقی باید بگویم خانواده‌ام زیاد با موسیقی بخصوص نواختن گیتار موافق نبودند البته مخالفت اصلی را پدرم داشت.

چهره‌های هنری، وقتی نگاهی به گذشته خود می‌اندازند اغلب سرآغاز علاقه‌مندی به فضای هنر را در کودکی‌هایشان می‌یابند میان همان نقاشی کشیدن‌های کودکی یا خوشنویسی‌های اجباری دوران تحصیل...

از خط و نقاشی گفتید! یاد خط و نقاشی خودم افتادم، واقعاً بد است، چون مثال زدید برایتان گفتم،موسیقی را از سوم دبیرستان شروع کردم،آن هم با نواختن پیانو، البته باید بگویم هیچ وقت استاد موسیقی نداشتم.

خواسته خودم بود، اصلاً مریضی شاگرد اول شدن داشتم!

خانواده‌ام دوست داشتند پزشک شوم، خودم هم آن سال‌ها به رشته هنری و هنرستان برای تحصیل در دوره دبیرستان علاقه نداشتم اصلاً به ذهنم هم نمی‌رسید روزی در زندگیم برسد موسیقی را حرفه‌ای دنبال کنم. آن روزهای دبیرستان تمام فکرم این بود اسمم صدر همه اسامی شاگرد درسخوان‌ها باشد.

دیدن اسمتان به عنوان برترین برایتان جذاب بود؟

اینکه دوست داشتم برترین باشم و می‌شدم شادم می‌کرد.آدم نفر آخر هم باشد اسمش روی برد نصب می‌شود، - حاشیه‌سازی نکنید! - من دوست دارم نفر اول باشم (با لحن تأکیدی) این‌که دلم بخواهد اسمم دیده بشود با این‌که دوست داشته باشم نفر اول شوم فرق می‌کند.نفر اول بودن را دوست داشتم، مثلاً اگر در تیم والیبال بازی می‌کردم می‌‌خواستم تیم ما برترین و نخستین باشد.
گفتید جوسازی، بد نیست نگاهی به این زاویه زندگیتان داشته باشیم، ابتدا تأکید کنم وقتی فردی چهره سینمایی باشد چه در ایران چه در هر گوشه دنیا، حاشیه‌سازی رهایش نمی‌کند حال همراه با نام محمدرضا گلزار در جست‌و‌جوی اینترنتی سایه به سایه اخبار مختلف نیز دیده می‌شود. حاشیه‌سازی‌هایی که در تمام این 17-16 سال حضورتان در سینما کمرنگ نشد. به شکلی می‌توان شما را پر حاشیه‌ترین بازیگر دانست چرا این همه حاشیه آقای گلزار؟

همه جای دنیا کنار اسم افرادی که گستره فعالیت اجتماعی‌شان زیاد است حاشیه وجود دارد و من فقط یک کار که انجام نمی‌دهم، چندین شغل مختلف همراه با هم در سال‌های زندگی‌ام داشته‌ام،در هر قشر و صنفی عده‌ای هستند که به جای تلاش در جهت رشد بیشتر خودشان، سعی دارند در مورد کار دیگران حاشیه‌سازی کنند،بعد از اینکه این ترانه‌ام منتشر شد این حاشیه‌سازی‌ها برایم شکل جالب‌تری به خود گرفت. وقتی یکسری آدم ناکارآمد، درمورد ترانه‌ها نظر می‌دهند نقدشان جذاب نیست یعنی آدم‌ها می‌توانند گوش ندهند، یا گوش بدهند، می‌توانند این ترانه‌ها را یا دوست داشته باشند یا دوست نداشته باشند. مفهوم این همه، وقتی که صرف کامنت گذاشتن زیر لینک‌های این ترانه‌ها و جنگیدن و تلاش کردن برای اثبات این‌که این آهنگ خوب نیست انجام می‌شود نمی‌فهمم و متعجبم می‌کند. به فرض که این ترانه‌ها خوب نیست! من نه خواننده هستم و نه ادعای خوانندگی دارم،دلم خواسته دو قطعه بخوانم، سال‌هاست کارم موسیقی است، تصمیم گرفتم چند آهنگ بخوانم، می‌توان آنها را دانلود کرد، می‌شود از کنارشان گذشت، این همه انرژی گذاشتن و وقت صرف کردن نیازی نیست.

اگر در زندگی سه کار بزرگ کرده باشی آدم موفقی هستی. معتقدم آقای <علی دایی> آدم موفقی است اگر خطایی هم می‌کند - که ازدید من نمی‌کند - اجازه نداریم پشت سر وی بد بگوییم البته منظور قیاس خودم با ایشان نیست، آقای <دایی> اسطوره ذهنی من است اگر چنین مثالی زدم مثال در مورد آدمی است که تلاش می‌کند.آیا آقای <دایی> نمی‌تواند سرمایه خود را بردارد برود یک گوشه دیگر دنیا زندگی کند، ایشان آقای گل جهان است، نمی‌تواند برود یک سوی دیگر دنیا و این همه حاشیه را به جان نخرد؟ چرا می‌آید کنار زمین حرص تیمش را می‌خورد؟ یک جواب بیشتر ندارد، آن هم این‌که «دوست دارد، یک کار مثبت در مملکتش انجام دهد» آدم‌هایی که برای پیشرفت زندگی خود تلاش نکرده‌اند در ادامه منتقدان بی‌منطق می‌شوند که تأکید می‌کنم این افراد تنها 2 درصد جامعه را شامل هستند و البته منظورم از تلاش این نیست فرد دکترا گرفته باشد، قهرمان والیبال باشد و...

وقتی درس خوانده باشی، رشته ورزشی‌ای دنبال کرده باشی و سوم مثلاً یک کارهنری نه خیلی سنگین و دشوار در حد درست کردن چیپس و پنیر! بدانی به تو می‌شود گفت انسانی که برای زندگی خود کاری کرده است. ترانه خواندن و خوانندگی برای من همان چیپس و پنیر درست کردن است. تصور می‌کنید انتشار این ترانه‌ها بدون تلاش بوده است؟ پشت آن وقت گذاشته نشده است؟ برای انتخاب شعر، مجوز شعر، ‌استودیو و... یک جمع تلاش کردند، یک تیم کار کردند، تا یک ترانه منتشر شد.رقابت را می‌پسندم ولی رقابتی با اهالی موسیقی ندارم،زمانی فردی مدعی در سبک خاصی از موسیقی است ولی من نه ادعایی دارم و نه مدعی بوده‌ام.

فرض کنید این منتقدان یک رزومه کاری موفقی داشته باشند آن زمان در برابر نقد چه عکس‌العملی دارید؟

اگر انتقاد غیر مغرضانه باشد،گوش شنوا دارم، طرف می‌آید می‌گوید «آقا! به این دلایل شما صداتان مناسب خوانندگی نیست » آن زمان فضای غرض ورزی نیست. نقد محترم و مؤدب اثرگذار است.

دوستانی که به دور از توهین گفتند یا نوشتند که صدایم برای خوانندگی مناسب نیست توجه‌ام را بیشتر جلب کردند و به نکاتی که متذکر شدند توجه کردم حالا هم می‌گویم:

« اصلاً صدای من برای خوانندگی خوب نیست».

یعنی الان اعلام می‌کنید که صدای مناسبی برای خوانندگی ندارید؟

خطاب به آنان که با برخوردی تند به نقد «خواسته دلی» من پرداخته‌اند می‌گویم به فرض که صدایم خوب نیست چرا اینقدر دغدغه فکریتان شده است؟! اصلاً از این منتقدان تند گفتار سؤالی دارم: «این همه خواننده که نه صدای خوبی دارند نه از ترانه مناسبی استفاده می‌کنند چرا تا این اندازه درمعرض حاشیه‌ها نیستند؟»
می‌دانید پاسخ این سؤال چیست! از نظر من آدم‌هایی که در زندگی تلاش کرده و از تلاش خود راضی هستند مغرضانه نقد نمی‌کنند. باید بگویم تعداد زیادی هستند بعد از انتشار این ترانه‌ها تشویقم کردند، من این کار را ادامه خواهم داد،برای این‌که چه در فضای خوانندگی بمانم چه نمانم موسیقی بخشی از زندگی من است.

بازیگران دیگری هم هستند که خوانندگی را امتحان کرده‌اند شاید هم خطاهایی در زندگیشان داشته‌اند ولی چرا نقدها تا این حد که برای شما کوبنده است برای آن‌ها نیست؟

برای این‌که منتقدها مغرض هستند، اصلاً فکرکنید <گلزار> اشتباهی هم می‌کند یا کرده،راهش این‌گونه نقد کردن نیست، زیرا اگر قرار بود به حرف‌های مغرضانه توجه کنم تا امروزباید تصمیم‌های دیگری برای زندگیم می‌گرفتم. برای آن قشر مردمی که غیر مغرض هستند و سنجیده نقد می‌کنند گوش شنوا دارم، به هر حال صددرصد ایراد و اشتباه در زندگی دارم هیچ فردی بی‌اشتباه نیست. این روزها بیشترین نقد‌ها به خوانندگی‌ام است، اگر ترانه‌هایی که خوانده‌ام بد است پس چرا تا آهنگ اول منتشر شد در کمتر از دو روز 700 هزار مرتبه دانلود شد، این رکورد کجا بوده؟

گلزار به چه نوع قصه‌ای از چه ژانر سینمایی می‌گوید «بله » و بازیگر آن فیلم می‌شود؟

نخستین و اصلی‌ترین وظیفه فیلم سرگرم کنندگی آن است. اگر قرار است فیلمی آموزنده باشد، مقوله‌ای جدا دارد.این روزها خوشبختانه یا متأسفانه فیلم‌های ما در مسیر فیلم‌های آموزنده اجتماعی حرکت می‌کند شاید به خاطر این‌که فیلم آقای «فرهادی »جایزه اسکار برد.

من کاری را انتخاب می‌کنم که مردم از دیدنش لذت ببرند و وقتی از سینما خارج می‌شوند راضی باشند این مهمترین اصل برای انتخاب یک فیلمنامه است.اگر فیلمی در سینمای ایران بد ساخته می‌شود از ابتدا که قرار نبوده خوب نباشد، اصولاً ابتدا همه قصد دارند «آواتار» بسازند خروجی‌ها «هادی و هدی» می‌شود! بضاعت سینمای ما در این اندازه است، مگر این‌که ژانر فیلم در فضای آثار اجتماعی باشد.

وقتی مردم از سینما دور می‌شوند دلیلش زیاد مبهم و گنگ نیست، زمانی که فیلمی که همین الان بر پرده سینماهای‌ هالیوود اکران دارد، سی‌دی‌اش را در اختیار دارند، چرا بیایند سینما و فیلم‌هایی که زیاد خوب نیست را ببینند. در چنین شرایطی سینمای ایران چه رقابتی با فیلمسازی جهان خواهد داشت؟!

ازسینما و فیلم‌ها گفتید بد نیست نگاهی به فیلم‌ها و شرایط سینماها داشته باشیم. جشنواره سی و‌دوم به پایان رسید، از این‌که آیا جشنواره خوبی بود یا نه بگذریم، مسأله‌ای که مطرح است اینکه با این همه فیلم و این تعداد اندک سینما چه می‌خواهیم بکنیم؟ یکسری فیلم از گذشته باقی است که هنوز به نوبت اکران نرسیده‌اند، ده‌ها و ده‌ها اثر سینمایی نیز امسال در جشنواره اکران شد که آن‌ها نیز به جمع نوبت اکرانی‌ها پیوستند با این شرایط چه سرنوشتی برای فیلم‌های امسال، سال‌های بعد و سال‌های قبل تصور می‌کنید؟

فیلم‌ها را می‌گذاریم کنج دلمان! تا بموقع و به وقتش اکران کنیم (خنده). این که مزاح بود. به هر حال نمی‌شود آدم‌ها کار نکنند، آدم‌ها کار می‌کنند و بعد تصمیم‌گیری به دست عده‌ای سینمادارمی افتد که فیلم را نگاه می‌کنند و می‌گویند: «این فیلم هم آبرومند است و هم خوب می‌فروشد پس اکرانش می‌کنیم. این فیلم ما را بیچاره خواهد کرد! و نمی‌فروشد، پس این را فعلاً کنار می‌گذاریم...» این روندی است که درسینمای ایران طی می‌شود واقعاً برای این مشکل من بازیگر، کاری نمی‌توانم انجام دهم.

جز دعا کردن! دعا کنم روزی برسد سینماهای مناسب تأسیس شوند امیدوارم دولت جدید و تیمی که به نظر دلسوزانه‌تر با سینماگران و سینمای ایران برخورد می‌کنند این معضل را نیز مدنظر داشته و راهکارهای عملی برای آن پیدا کنند.

بزرگترین خرابکاری حرفه‌ای زندگی‌تان چه بود؟

یکبار روی استیج زمین خوردم، خیلی خجالت کشیدم. ماجرا بر می‌گردد به سال‌ها قبل، آن زمانی که با گروه «آریان» بودم، روزها خیلی جدی و بداخلاق بودم. دانشگاه الزهرا کنسرت داشتیم، تماشاگران همه خانم بودند، نصف آن‌ها دوربین به دست فیلم می‌گرفتند. ابتدای اجرا مجری شروع کرد به معرفی، به من که رسید برای احترام به حضار از جا برخاستم. چون گیتار دستم بود از روی صندلی کج بلند شدم، وقتی دوباره بر صندلی نشستم، شکست و افتادم کف استیج. همان طور که روی زمین نشسته بودم می‌دیدم تماشاگران می‌خندند، آنهایی هم که دوربین هایشان خاموش بود روشن کرده از حال و روز آن لحظه‌ام تصویر می‌گرفتند. بچه‌های گروه از شدت خنده استیج را ترک کردند. خلاصه بلند شدم، صندلی جدیدی برایم آوردند،آن را خوب بررسی کردم که نشکسته باشد...(خنده بلند) هنوز وقتی یاد آن حادثه می‌افتم خنده‌ام می‌گیرد. آن روز خیلی سخت گذشت ولی امروز به سختی آن دقایق بلند بلند می‌خندم.






1393/1/23





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن