واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بازخوانی گفتوگوهای آیینواندیشه در سال۹۲
«ماه عسل» با طعم عسل کوهی/ لذت تبلیغ دین همراه با تراکتورسواری
حجتالاسلام دباغی یکی از مبلغان پرکار و فعال در مناطق محروم کشور است. او که دو سالی میشود ازدواج کرده، به جای رفتن به «ماه عسل» همراه همسرش راهی روستاهای محروم میشود، خودش مبانی دینی یاد میدهد و همسرش علوم کامپیوتری.
● گزارش تصويري مرتبط
-------------------------------
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در مرداد ماه سال ۱۳۹۲ گفتوگویی با حجتالاسلام محمدحسن دباغی یکی از مبلغان فعال در مناطق محروم انجام دادیم که در آن از ماجراهای جالب تبلیغ همراه با همسرش سخن گفت. در ادامه گزیدهای از این گفتوگو را با هم مرور میکنیم. علاقهمندان برای مطالعه مشروح این گفتوگو میتوانند به اینجا مراجعه کنند.
*تبلیغ میان مردم شجاع لرستان همراه با تیراندازی! -اهالی عشایر لرستان بسیار انسانهای شجاع و مهربانی هستند، به گونهای که در آن منطقهای که ما سکونت داشتیم-جزو منطقه آزاد بود- هنگامی که به شکار میرفتند برای ما هم میآوردند، همچنین عسل از کوه هدیه میآوردند، البته باید بگویم در منطقه عشایری لرستان به علت وجود حیوانات وحشی، اکثر مردم تفنگ دارند و مسابقه تیراندازی برگزار میکنند. * تبلیغ چهره به چهره همراه با نوشیدن چای -در بیشتر موارد در ابتدا سعی میکنم با جوانان منطقه ارتباط تنگاتنگی برقرار کنم و خدا را سپاس میگویم که این عنایت را در حق ما کرد که این چنین بتوانیم با جوانان ارتباط داشته باشیم، با این وجود در بدو ورود به هر منطقهای، هر شهر و روستایی سعی میکنم برخوردم با مردم انسانی و محبتآمیز باشد، روبوسی میکنیم، چایی میخوریم، سعی میکنم با آنها مثل خودشان باشم، برای همین به راحتی برای درد و دل پیش ما میآیند، حتی برای ازدواج! *تبلیغ با طعم تراکتور سواری روی کوه/ ماجرای شفای کودک سه ساله عشایری -یک دختر بچه سه ساله عشایری که سرطان گرفته بود، پدربزرگش از ما درخواست کرد که ختم «امن یجیب» برای نوهاش بگیریم، بعد از یک هفته که ما ختم «امن یجیب» را با حضور اهالی گرفتیم، به خواست و عنایت الهی این کودک شفا گرفت، شب آن روزی که این دختر بچه شفا گرفت، پدربزرگش با تراکتور به دنبال ما آمد و با همان تراکتور ما را به بالای کوه برد، چون خانهشان بالای کوه بود، بنده با هزار ترس و لرز با تراکتور بالای کوه رفتم، هنگامی که میخواستم از منزل پدربزرگ به سمت پایین بیایم، دیگر حاضر نشدم که با تراکتور بیایم، به همین خاطر پیاده آمدم. (خنده) *صف سرباز وظیفههای کودک پشت منزل روحانی -خانمهای عشایری در نمازهای جماعت بیشتر از آقایان حضور پیدا میکردند، همچنین در روستای یغواسی کودکان و کوچولوها وقت شناسی جالبی دارند، به گونهای که هر روز ساعت 10 صبح در درب منزل ما مانند سرباز وظیفهها حاضر میشوند تا کلاس را شروع کنیم، این شور و اشتیاق بچهها برای ما بسیار لذت بخش است، نزدیک اذان مغرب با بچهها یک چایی درست میکنیم و سفره سادهای را در مسجد میاندازیم و افطار میکنیم. *عشق به امام زمان(عج) تنها امید راه در تبلیغ است -همه طلبهها بدون هیچ چشمداشتی برای تبلیغ میروند و الحمدلله افتخار میکنیم که دولتی نیستیم و تنها سرباز امام زمان(عج) هستیم، هنگامی که به سفر تبلیغی میآییم از قبل نمیگوییم که چقدر باید به ما بدهید، اصلاً منتظر نمیمانیم که آنها به ما پول دهند، حتی گاهی اوقات شده که در سایت اعلام شده تسویه نداریم، ما هم میگویم نداریم که نداریم، مهم آن است که آنچه روزیمان باشد خواهیم گرفت، این کار ما طلبهها مانند صیادی است که تورش را میاندازد. انتهای پیام/ک
93/01/09 - 09:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]