واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بازخوانی گفتوگوهای آیین و اندیشه در سال ۹۲
خاطراتی از کلاسهای درس پروفسور ایزوتسو/ ماجرای دیدار با شهید مطهری در زیرپله
مؤسس مرکز نشر دانشگاهی میگوید به همراه غلامرضا اعوانی نزد «پروفسور ایزوتسو» فلسفه میخوانده و او در درسها و تحقیقات بسیار به وی کمک کرده است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، تیر ماه سال ۱۳۹۲ با نصرالله پورجوادی استاد فلسفه و عرفان دانشگاه و مؤسس مرکز نشر دانشگاهی گفتوگویی انجام دادیم که مشروح آن از اینجا قابل مطالعه است.
در ادامه گزیده این گفتوگو را میخوانیم: * من تهران به دنیا آمدم، خیابان مولوی کوچه «سید مصطفی»، تا سالها نمیدانستم سید مصطفی کیست بعد از گذشت ایامی سرگذشت مرحوم علامه قزوینی را خواندم و رفتم نزد سید مصطفی قنات آبادی و آن وقت بود که فهمیدم کوچه ما به نام ایشان است، بنابراین عرق خاصی به این کوچه پیدا کردم که عالمی در آن زندگی میکرد. *از دوران کودکی ظاهراً چیزهایی را حس میکردم، چیزهایی برایم مجهول و معما بود و اعتراف میکنم امروز هم آن معماها برایم وجود دارد، زندگی برایم معماست. همیشه حس کردهام با علامت سؤال بزرگی روبهرو هستم. این روزها در پیری احساس میکنم که این علامت سؤال بزرگتر شده که کوچکتر نشده. *قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم مدتی به حلقه صوفیان و دراویش پیوستم. یک تحول درونی مرا به سمت عرفان کشاند، این تحول هم از آمریکا شروع شد. مطالعه کردم و اطلاعاتم در این زمینه زیاد شد و بنابراین عرفان برایم جاذبه پیدا کرد. *با پروفسور ایزوتسو ارتباط نزدیک داشتم و به همراه غلامرضا اعوانی نزد ایشان یونانی قدیم برای فلسفه میخواندیم. با استاد جواد مصلح در دانشگاه تهران فلسفه اسلامی خواندم و نزد شیخ عبدالکریم روشن فصوص منسوب به فارابی را خواندم ، قرون وسطی مسیحی و تصوف اسلامی را مطالعه کردم بنابراین یک دفعه به سمت فلسفه اسلامی نیامدم. *از کسانی که در آن دوره همکلاس بودیم غلامعلی حدادعادل بود که از دوره فوق لیسانس با هم بودیم و بعد حجتالاسلام احمد احمدی در مقطع دکتری که اکنون رییس انتشارات سمت هستند. خارج از روابط درسی و کاری هم ارتباط دوستانه داشتیم البته بیشتر در گذشته و اکنون خیلی کم شده به خصوص کسانی که وارد سیاست شدهاند، سعی میکنم پرهیز کنم. همین پروفسور ایزوتسو که قبل انقلاب در ایران بودند. بیش از هر کسی با او در ارتباط بودم خیلی چیزها از او یاد گرفتم حتی در نوع تحقیقاتی که داشتم بسیار کمکم کردند. با کسان دیگری هم درس داشتم، مثل دکتر سید حسین نصر و احمد فردید و یحیی مهدوی، منوچهر بزرگمهر، ابوالحسن جلیلی و جواد مصلح. *سید حسین نصر در دوران ما رییس دانشکده بود و تدریس داشت و من رساله دکتریام را با ایشان گذراندم. اما بیش از آنکه حضوراً ایشان را ببینم از طریق کتابهایشان با ایشان آشنا شدم و گرایش من به فلسفه اسلامی تا حدود زیادی به خاطر خواندن آثار دکتر نصر بود به هر حال ایشان سر کلاس آنچنان برای شاگردان وقت نمیگذاشتند و به همین دلیل من آن طور که مثلاً با یحیی مهدوی یا ایزوتسو تماس داشتم با نصر نداشتم. *زمانی که به دانشگاه تهران رفتم با همین غلامعلی حدادعادل که با شهید مطهری نزدیک بودند یک بار به دفتر ایشان دانشکده الهیات رفتیم. تصمیم داشتم الهیات بخوانم. اتاق ایشان بسیار کوچک و محلی در زیرپله و ما هم بیرون اتاقشان نشستیم، به آن مرحوم گفتم که میخواهم فلسفه اسلامی و الهیات بخوانم و دیگر به فلسفه غرب علاقه ندارم و دوست دارم به این دانشکده بیایم ایشان گفتند نه همان جا بمان اینجا خبری نیست، این شد که آقای مطهری نظر مرا عوض کردند. *من علاقهمند به سهروردی هستم به خصوص در زمینههایی که بیشتر عرفانی است، ابن سینا هم جنبههای عرفانی شخصیتش برجسته است در دورههای متأخر هم ملاصدرا برجسته بوده اما همه این افراد وامدار عرفان اسلامی هستند. انتهای پیام/ک
93/01/07 - 00:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]