واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۹
قندپهلو، اکنون نامی است تا حدودی آشنا؛ برنامهای تلویزیونی که مجری و کارشناسان و شرکتکنندگانش، همگی شاعران طنزپردازند. و این از آن موارد نادر است که در حوزۀ فرهنگ ، کار به اهلش سپرده شده است! به گزارش ایسنا، اسماعیل امینی - طنزپرداز - معتقد است: در این سالیان، طنز و در پی آن شعر طنز با پیرایههایی از تصورات نادرست همراه بوده است از این قبیل: 1- هر نوشتهای که بیپرواتر است، طنزش قویتر است و هرکه بیملاحظهتر نوشت لابد هنرمندتر است. 2- گویا طنزنویسی فقط دو هدف دارد؛ یکی خنداندن و بلکه روده بر کردن مخاطب و دیگری، تاختن به همه جا و همه کس و دهن کجی کردن به این و آن، برای خنک شدن دل مخاطب و به تعبیر قدیم، برای تشفی خاطر خوانندگان. 3- مسخرهبازی و لودگی، همان طنز است و طنز با اندیشه و جدیت هیچ نسبتی ندارد. 4- گویا تنها راه جلب نظر مخاطبان پرشمار به آثار طنز، تن دادن به ابتذال است؛ یکی از راه مسخره بازی و لودگی و دیگر از طریق پریدن در وسط معرکه های پرمخاطبی مثل حاشیه های فوتبال و سینما و یا جدالهای سیاسی. 5- بر این اساس، انگار که خود طنز آن مایه جذابیت را ندارد که برانگیزانندۀ رغبت مخاطبان باشد و به هر حال ناگزیر است دست به دامن دیگران بشود، یعنی حاشیهنشین فوتبال و سینما و سیاست و ابتذال. 6- از میان همین فضای غبارآلود شماری از جویندگان شهرت، سربرآوردند و مانند ماجراجویانی که در یک استادیوم پر از تماشاگر ناگهان به وسط زمین میپرند تا دوربینها نشان شان بدهند و پاسبانها دستگیرشان کنند و... به هر حال دیده بشوند. 7- این جویندگان شهرت، نه به خاطر قدرت طنزپردازی و نه حتی به خاطر ژرفنگری و نکته سنجیشان، بلکه تنها به خاطر موج سواری، بر سر زبانها افتادند و با خیالات خود خوشند که لابد خیلی هنرمندند و خیلی طنزپردازند! *** برنامۀ قند پهلو، به رغم کاستیهایش، تا حدی توانسته است این فضای غبارآلود را بشکافد و با معرفی قابلیتهای طنز و شعر طنز، این هنر ظریف کلامی را از شائبۀ ابتذال دور نگاه دارد. همچنین، معرفی چندین نسل از شاعران طنزپرداز در این برنامه، بیانگر این نکته است که میدان فراخ طنزنویسی، فقط محل تاخت و تاز آن جویندگان شهرت و اهالی غوغا نیست. و از آن مهمتر اثبات این مدعاست که شعر طنز جاذبۀ کافی برای مخاطبان رسانهای فراگیر چون تلویزیون را دارد و برای ایجاد جاذبه، نیازمند پیرایه های دیگر نیست. دریغم میآید به این نکته اشاره نکنم که چگونه است در برنامۀ قند پهلو که این همه شاعر خوش ذوق و توانمند در آن مشارکت دارند، سرودۀ مربوط به تیتراژ برنامه اینقدر سست و پرغلط است؟ گویا در تلویزیون، شرط نخست سرودن تیتراژ، بیمعناگویی و بیاعتنایی به قواعد شعری و حتی قواعد دستور زبان فارسی است.
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]