تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بار خدايا براى تو روزه گرفتيم و با روزى تو افطار مى كنيم پس آن را از ما بپذير، تشنگى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836124067




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگو با مرد زندانی که شوهر همسر سابقش را کشت


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران:
گفتگو با مرد زندانی که شوهر همسر سابقش را کشت
هر روز مقتول را می دید که به خانه همسر سابقش می رود. خجالت می کشید جلوی در و همسایه، سرش را بلند کند.


به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،  باید کاری می‌کرد، ولی چه کاری؟ از این افکار خسته شده بود. بالاخره یک روز خواست برای همیشه از دستش راحت شود. خالد مردی 48ساله است. بچه سنندج و به قول خودش، غیرت برایش از زندگی واجب تر است. یک روز از ورودش به زندان می گذرد و معلوم نیست زندان دری برای آزادی برایش باز خواهد کرد یا خیر؟

چرا به زندان آمدی؟

به جرم قتل عمد، البته مقتول بعد از هشت ماه که ضربه ها را زدم، فوت کرده است.
 
علت قتل چه بود؟

من به همراه همسر و دو فرزندم در بومهن زندگی می‌کردیم. زندگیمان خوب بود. یک روز که به خانه آمدم، مردی را در حال نصب ماهواره بر پشت بام دیدم. ما قبلا ماهواره داشتیم ولی به خاطر برنامه‌هایش جمع کرده بودم. به همسرم اعتراض کردم که چرا بدون اجازه من چنین کاری کرده است؟ آن روز با اصرار او و بچه ها دیگر مخالفتی نکردم. شخصی که برای نصب ماهواره آمده بود، داود نام داشت و از طریق برادرخانمم و باجناقم معرفی شده،  بعد از آن هم چند بار به همین بهانه آمد و کم کم باز از طریق همان اقوام، رفت و آمد بیشتری پیدا کرد.

کم کم رفتار همسرم تغییر یافت و  بنای ناسازگاری را گذاشت و کار را به جایی رساند که طلاق می خواست. با کمی دقت در رفتارهای زنم، فهمیدم او با داود در ارتباط است و حتی با هم تا جاجرود هم رفته اند. از فهمیدن این نکته، تمام وجودم پر از نفرت شد ولی خود را دلداری می‌دادم که همسرم پاکدامن است و همه این مسائل، خیالاتی بیش نیستند. هر چه بیشتر مراقب آنان بودم، بیشتر عذاب می کشیدم.

 به همه چیز مشکوک شده بودم، به حرکات زنم، به تلفن‌هایش و از خانه بیرون رفتن های طولانی. نمی دانم چرا زنم زندگیمان را سیاه کرده بود. داود فقط یک سرایدار ساختمان و نصاب آنتن ماهواره بود و زندگیش در مقایسه با زندگی من، هیچ بود.
 
شغلت چه بود؟

تا سال پیش نجار بودم ولی به خاطر بالا رفتن سن و مشکلاتی که داشتم، نمی توانستم کار کنم و دستفروشی می کردم. بالاخره زندگیمان ویران شد و با وجود دو فرزند سه سال قبل طلاق گرفتیم. برای من و همسرم طلاق کار درستی نبود، آن هم در حالی که دخترم اکنون 14ساله و پسرم 19ساله هستند. من سه طبقه خانه در بومهن داشتم که دو طبقه اش را اجاره داده بودم.

در همین گیرو دار زنم مهریه اش را هم می خواست. من یک واحد از سه واحد را به نامش زدم تا مهریه اش را پرداخته باشم. فکر نمی کردم او به فکر ازدواج با داود باشد. از این راه هم
می خواستم مهریه اش بر گردنم نباشد، هم بعد از طلاق، آواره نشود. داود را گاهی می دیدم و زجر می کشیدم که به خانه همسر سابقم می رود.

مدتی بعد آنان ازدواج کردند و این بار هر روز هر دو آنان را می دیدم. به زن سابقم گفتم چرا این مرد را به خانه راه می دهی؟ گفت مگر ما طلاق نگرفته ایم، پس به تو ربطی ندارد!چنین اوضاعی برای کدام مرد قابل تحمل است؟ آبرویم را از دست رفته می دیدم، در محل نمی توانستم سرم را بلند کنم. احساس می کردم همه با تحقیر به من نگاه می کنند. فامیلها به خانه ام نمی آمدند. چند بار با داود دعوا کردم. او هم کم نمی آورد و به قدرت زور بازویش که از من قوی تر و حدود هشت سال از من کوچکتر بود، شیشه های خانه ام را شکست. تقریبا هر روز سر و صدای ما بلند بود.

زنم هم در این دعواها به طرفداری از شوهر جدیدش شرکت می کرد و می خواستند کاری کنند من خسته شوم و آن دو طبقه خودم را بفروشم و بروم!بالاخره یک شب با دیدن داود و جر و بحث همیشگی بدون آن که بدانم چه کار می کنم، با چاقویی که در جیبم بود، دو ضربه به کتفش زدم و بعد با دیدن خون، فرار کردم.

 می دانستم زورم به او نمی رسد و آن چاقو را برای ترساندنش برداشته بودم. اگر می خواستم او را بکشم به قلبش می زدم نه کتفش! در ضمن او هشت ماه بعد از مرخصی از بیمارستان و بهبودی، حالش بد شده و مجدداً به بیمارستان رفته و فوت کرده بود. یعنی هنوز کامل مشخص نیست دو ضربه من باعث چه مشکلی بعد از هشت ماه شده بود! مقتول روی اعصابم راه می رفت، در آن روزها فکر می کردم چاره دیگری ندارم!







تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن