واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
«بیبی بیدل» پاسخی برای یک مناقشه تمامنشدنی در چند سال اخیر، آنچه بیش از هر موضوعی ذهن هنرمندان و مسئولان فرهنگی و هنری را اشغال کرده، این است که رسالت هنر برای بیان ناهنجاریها و تباهیها تا چه حد است.
این موضوع که هنرمندان چون چشمان تیزبینی دارند و بهتر و بیشتر از دیگران کژی ها و ناهنجاری های جوامع بشری را می بینند، می توانند در آثارشان زشتی ها را نمایان کنند، محل منافشه جدی متولیان امور و خالقان آثار هنری بوده و هزینه های سنگینی به دنبال داشته است؛ چه برای بخشی از هنرمندان که پاسخشان به این پرسش «آری» است و چه برای متولیان که قاطعانه به این پرسش جواب منفی داده اند و متهم به «سانسور» آثار هنری شده اند. این موضوع در شرایطی به دغدغه و مناقشه تبدیل شده که ریشه آن به چند دهه قبل و گسترش زندگی ماشینی و هجوم مدرنیته به زندگی امروز، حتی به بیش از یک قرن بر می گردد؛ چون یکی از مهم ترین عارضه هایی که نشأت گرفته از غرق شدن انسان در زندگی ماشین زده و تکنولوژیک معاصر است، دور شدن از اخلاق و ریشه های درونی متمایزکننده انسان با سایر پدیده هاست. اگرچه انسان معاصر با بهره گیری از ممیزه ای همچون اندیشه به اختراع انواع ماشین و بتدریج درک و دریافت تکنولوژی نایل شد، اما این توفیق به قیمت کمرنگ شدن عواطف و شاخصه های مهمی چون عاشق بودن، دوستی و مهر به دست آمده است. در شرایط معاصر، کمرنگ شدن ارزش های درونی و اخلاقی، به دنبال خود عوارضی همچون بی توجهی به دیگران، خیانت، ثروت اندوزی و تجمل پرستی و راحت طلبی را ـ که همواره در انسان وجود داشته ـ بوضوح و بدون هرگونه احساس وقاحت، از قوه به فعل درآورده است. در چنین شرایطی، بی شک کارکرد هنر و هنرمندان باید بیش از دیگر ارکان جامعه باشد تا همچون کاشف پنی سیلین، مانع گسترش انواع باکتری و ویروس و میکروب مضر برای روح بشر شوند، ضمن این که برای کسانی که هنوز دچار این نوع عوارض نشده اند، همچون واکسن پیش گیرنده باشند. این موضوع در جامعه ما ـ که اخلاق مداری و توجه به فرهنگ والای الهی و انسانی از اصول بلامنازع مورد توجه آحاد جامعه است ـ از حساسیت بیشتری برخوردار بوده و هست. بنابراین کارکرد هنر با حساسیت خاص تری مواجه می شود و کارکرد هنرمند، هر چه خطیرتر. نمایش بی بی بیدل نیز چنین شرایطی را مورد نظر قرار داده و همچون بسیاری از آثار نمایشی این سال ها (بخصوص در سینما و تئاتر)، اولا شرایط انسان معاصر را بدقت واکاوی کرده، ثانیا سقوط تدریجی و ذره ذره شخصیت ها و دور شدن از ارزش ها، خصلت ها و رفتارهای نیک را نشان داده است، اما آنچه این اثر نمایشی را از دیگر آثار مشابه متمایز می کند، دیدن نیمه پر وجود انسان هاست. از همان ابتدای نمایش نیز می توان به این نکته رسید؛ چون اگرچه اثر با اعتراف گیتی به خیانت آغاز می شود و در لحظات نخست تماشاگر متوجه می شود گیتی به فریبا، صمیمی ترین دوست خود خیانت کرده و با همسر فریبا سروسری پیدا کرده، اما بابت این کرده اش شرمسار است، به حدی که پس از اعتراف به گناه، قصد دارد به جایی دیگر سفر کند و از این پس تماشاگر در جریان اتفاقاتی قرار می گیرد که چنین سرانجامی را برای خیانتکار رقم زده است. داستانی که شباهت هایی با آثار معترض به تباهی دارد، با این تفاوت بزرگ که نمایشنامه نویس و کارگردان نمایش بی بی بیدل به زایش این پلیدی یاری نمی رسانند تا از بطن آن بدی دیگری زاده نشود؛ بلکه با نشان دادن بچه هایی معصوم، فهیم و اهل پرسش و کنجکاوی (خورشید و خشایار نوجوان)، آنچه شایسته است به روی صحنه می آورند و از این معصومیت برای پی بردن به دلایل سقوط اخلاقی اشخاص نمایش یاری می گیرند؛ به طوری که موفق می شوند جمع بی آلایشی را که ابتدای نمایش به نزدیکی زیارتگاه بی بی بیدل رفته بودند، به درون آن رهسپار و به دور هم جمع کرده و همه کژی ها و انواع و اقسام ناهنجاری ها و ناملایمات را به خوابی زودگذر تعبیر کنند. برهانی مرند و انصاری، نویسنده و کارگردان بی بی بیدل برخلاف بسیاری از نمایش های این سال ها ـ که انسان معاصر را بازنده زندگی مدرن امروز تلقی کرده و بر وجود و گسترش سیاهی ها اصرار دارند ـ انسان هایی را نشان می دهند که با توجه به شرایط پیرامونی در معرض خطر هستند، اما وقتی با اتکا به معصومیت، پاکی، فراست و تعمق در داشته ها به وارسی آنچه هستند می پردازند، خود را نه در حضیض، بلکه در بالای کوه و کنار جایی که به ایشان آرامش می دهد (زیارتگاه بی بی بیدل) می یابند و برای زندگی بهتر متمرکز می شوند. در این روند نیز همه عناصر صحنه به یاری می آیند. از انتخاب مناسب بازیگران و بازی های بسیار مسلط و دور از هرگونه اغراق و کاملا باورپذیر نقش آفرینان گرفته تا طراحی بسیار ساده، اما کاربردی صحنه و نیز صداهایی که هرازگاهی به بهترین وجه، همچون شخصیت هایی مرئی در صحنه شنیده می شوند و نیز تصاویری که روی پرده های اطراف صحنه نمایش داده می شود و همگی اجزایی می شوند برای نمایش برشی از زندگی که حتی اگر به دلایلی به لغزش متمایل شود، اما در آن اراده معطوف به نیکی به حدی قوی است که مانع سقوط می شود و راه را به رهروش نشان می دهد. علیرضا غنچی / جام جم
پنج شنبه 08 اسفند 1392 2:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]